191
شکسته باد کِلکِ چکامهیِ من
اگراش ز منقار
ترانهیِ عاطفت نتراود.
.
مرا سودایِ عدلی فراگیر در سر بوده هماره،
و فراخِ خاک را، بی تبعیض
سرسبز و زاینده آرزومند بوده ام،
با خرمن زارانِ سرشار
و تاکستانهایِ پربار.
و خاطرِ انسان را
تهی طلب کردهام از بیمِ سفرهیِ خالی.
***
شکسته و الکن باد کِلکِ چامهیِ من
هر آن گه که مدام
از تساویِ سهمِ کسان نسراید،
و از تغزلِ عشق و آشتی باز بماند،
و از سرِ صدق
همگان را در بیتِ هر قصیده
همگن نخواند.
**********
تیبوران- ۱ اکتبر ۲۰۲۲
جهانگیر صداقت فر