هنگامی که تیر جنگ بر فضای سیاسی فرانسه اصابت می کند

fa |
fr |
en |
+


Le Monde diplomatique


Accéder au menu

>

> نوامبر 2023

«حمایت بی قید و شرط از اسرائیل»، «تروریسم»، «یهود ستیزی»

هنگامی که تیر جنگ بر فضای سیاسی فرانسه اصابت می کند

درگیری جدید در خاورمیانه خیلی زود سیاست خارجی فرانسه را نیز تحت الشعاع قرار داد. اظهارات گروه «فرانسه نافرمان» موج انتقادهای خشونت آمیزی را، حتی از جانب دیگر نیرو های چپ، برانگیخت و باعث شد این گروه در لیست سیاه قدرت حاکمی که هر چه بیشتر به راست گرایش دارد، قرار گیرد . نهایتا به نظر می رسد که حزب راست افراطی « تجمع ملی» برنده اصلی این اوضاع باشد.

JPEG - 15.8 kb

بوسيله‌ى نویسنده

Serge HALIMI

برگردان مرمر کبير


Le Monde diplomatique
هنگامی که تیر جنگ بر فضای سیاسی فرانسه اصابت می کند↑

هجده ماه پس از انتخاب مجدد آقای امانوئل ماکرون به عنوان رئیس جمهور، دو واقعیت که با انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در سال ۲۰۲۰ رخ نموده بود، تأیید شد : دولت بسیار منفور است و راست افراطی به صعود خود ادامه می دهد. به موازات این دو گزاره، گزاره تلخ دیگری هم آشکار می شود و توهمی که سال گذشته به طور گسترده نسج گرفته بود را بر باد می دهد. نه تنها اتحاد چپ شکل نمی گیرد و قدرتمند نمی شود، بلکه در اقلیت و بدون چشم‌انداز درجا زده، حتی تا حدودی از هم پاشیده می شود.

حمله مرگبار حماس به اسرائیل و بمباران های وحشیانه ارتش اسرائیل (در مجموع بیش از چهار هزار کشته در هفته اول) این واقعیتها را به شکلی نا گوار و شاید غیرقابل بازگشت آشکار کرد. مرحله جدید درگیری ها در خاورمیانه، که وجه مشخصه آن مجموعه ای از جنایات جنگی است، در واقع باعث شد تا اختلافات قدیمی در مورد این موضوع در بین احزاب چپ، با یک سرکوب رسانه ای و سیاسی بی سابقه بر علیه گروه «فرانسه نافرمان» (La France Insoumise) هم راستا گردد .

اما قبل از این ماجرا هم اتحاد چپ چندان استوار نبود. از زمان موفقیت نسبی در انتخابات پارلمانی در ماه ژوئن ۲۰۲۲، اختلافات و مناقشات هرگز بین چهار عضو اصلی این اتحاد که تحت نام «اتحادیه جدید مردمی، زیست محیطی و اجتماعی» (Nupes) متولد شده بود، متوقف نگشت(۱). تقریباً هر روز، یک «ماجرای» جدید بهانه ‌ای برای درگیریهای گسترده بین اعضای آن می ‌شود: پوشش اسلامی «عبیه» دختران ، آینده انرژی هسته ‌ای، محکومیت یک نماینده مجلس برای خشونت خانگی، ماهیت «مردسالارانه و آلوده ‌کننده» مسابقه دوچرخه سواری تور دو فرانس، تایوان، مقایسه بین یک رهبر کمونیست و یک رهبر سابق حزب نازی، تحویل اسلحه به اوکراین، اسلام هراسی، خشونت پلیس، دعوت از یک خواننده رپ و یا تعریف ارزش کار… به این ترتیب، با این اختلافات، راه توافقات انتخاباتی از قبل از مناقشه اخیر نیز مسدود شده بود. دو هفته قبل از حمله حماس، گروه « فرانسه نا فرمان» پس از کنار گذاشته شدن از توافق بین سه متحد دیگرش در جناح چپ، یعنی کمونیست ها، سوسیالیست ها و سبزها، دست خالی از انتخابات مجلس سنا بیرون آمد (صفر انتخاب شده از ۳۴۸ نماینده)، هرچند یک سال قبل در جریان انتخابات مجلس نمایندگان آنها از سه متحد خود پشتیبانی کرده بودند ؟

در میان نیرو های چپ، چنین رسم است : هنگامی که منافع آنها تامین شود، همه ادعا می کنند که طرفدار اتحاد هستند اما به محض آنکه یکی از متحدین بالاقوه امکان پیروزی بیشتری داشته باشد، واگرایی هایی که البته عموما زمینه واقعی هم دارد، رخ می نماید. اگر انتخابات اروپا در بهارساال آینده بر اساس درصد آرای کسب شده توسط هر گروه نبود، سوسیالیست ها، سبزها و کمونیست ها قطعا از ارائه لیست های جداگانه اجتناب می کردند. و اگر این انتخابات که معمولا فرانسوی ها زیاد در آن مشارکت نمی کنند، کمتر تحت تسلط طبقات متوسط و بازنشستگان قرار می گرفت، «فرانسه نا فرمان» پشت سبزها قرار نمی گرفت، آنها واهمه دارند که در صد آرائشان به مراتب کمتر از آرای خود آقای ژان لوک ملانشون در انتخابات ریاست جمهوری روز ۱۰ آوریل ۲۰۲۲ (۲۱.۹۵%) باشد.

دو تحلیل بین المللی ناسازگار

در وضعیت کنونی توازن ملی قوا، معادله وحدت ساده و غم انگیز است : در انتخابات ریاست جمهوری بعدی ، هرچند در دور اول چند نامزد از احزاب گوناگون حضور خواهند یافت، هیچ نامزدی از نیرو های چپ به دور دوم راه نخواهد یافت، و مردم فرانسه، برای بارسوم از سال ۲۰۱۷، بین یک نامزد جناح راست و خانم مارین لوپن مجبور به «انتخاب» خواهند شد. برای انتخابات مجلس نیز اوضاع به همین منوال خواهد بود، زیرا نامزدهایی که رای کمتر از دوازده و نیم درصد از کل ثبت نام کنندگان را به دست آورند ، در پایان دور اول انتخابات حذف می شوند (چنانچه تقریباً ۲۵ درصد از رأی دهندگان رای ممتنع دهند ) . به طور خلاصه، از آنجایی که راست افراطی، به عنوان یکی از نیروهای سیاسی اصلی کشورخود را تحمیل کرده است، اگر گروه های چپ به بحث در باره اختلافات خود ادامه دهند، دیگر هرگز برای راهیابی به دور دوم شانسی نخواهند داشت.

بنابراین، پایان دو دوره پنج ساله آقای ماکرون می تواند به چنین نتایجی منجر شود: در سال ۲۰۲۷، دستور «رای دادن مفید» باعث شود برخی از رای دهندگان چپ، که از نشانه های نظرسنجی ها نگران شده اند، از همان دور اول به یک نامزد دست راستی رای دهند. برخی بررسی‌های نظری نشان می ‌دهد که یک نامزد از جناح محافظه ‌کار بیشتر از نامزدی از اتحاد چپ فعلی، شانس پیروزی بر خانم لوپن را دارد. در این میان، اخبار رسانه ای مثل شمار تهدیدها به بمب گذاری، حملات تروریستی، ازدحام مهاجران در مرزها و غیره، که همه به طرز بی شرمانه ای توسط کانال های خبری ۲۴ ساعته همراستا با نظرات راست افراطی در بوق و کرنا گذاشته می شود، آتش بیار این معرکه اند .

انحراف دموکراتیکی که به مثابه آن، هر پنج سال یک بار ما خود را موظف می ‌دانیم رئیس ‌جمهوری را انتخاب کنیم که هر روز با تصمیماتش مبارزه می کنیم، ناهنجاری دیگری را در بر دارد : اتحاد اجباری بین متحدین چپ که به دلایل محترمانه، یعنی اساسی، دائما با یکدیگر مخالفت می کنند. زیرا کافی است موضوعات مورد مناقشه را فهرست کنیم تا متوجه شویم که شدت اختلافات در حال افزایش است و بعید به نظر می رسد با جمع بندی های مبهم بتوان راه حلی برای حل آنها پیدا کرد. اگر افزایش حداقل دستمزد یا برقراری مجدد مالیات بر ثروت قادر باشد به راحتی همه طرفهای اتحاد چپ را گرد آورد، آن‌ها در مورد مسائل بین ‌المللی ، در دورانی که نظم غربی به طور گسترده مورد انتقاد است، عمیقاً اختلاف نظر دارند.

در سپهر سیاسی فرانسه، دو تحلیل ناسازگار از رویدادهای جهان وجود دارد : بر مبنای تحلیل اول شکاف اصلی دوران کنونی بین دموکراسی ‌های لیبرال و رژیم ‌های استبدادی قرار دارد. این نظرعمدتاً توسط سوسیالیست‌ها و با حمایت متناوب از جانب سبز ها مطرح می شود. تحلیل دوم، «غیرمتعهد» است و «فرانسه نا فرمان» و کمونیست ها، حامیان اصلی آن می باشند. آیا این دو نظر آشتی پذیرند؟ یک دولت احتمالی «اتحاد چپ»، مثلا در بحبوحه حمله حماس چه موضعی اتخاذ می کرد؟ آیا چنین دولتی موافق ورود اوکراین به اتحادیه اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است؟ اگر ایالات متحده درگیر رویارویی با چین بر سر تایوان شود، آیا این دولت «اتحاد چپ» از آمریکا پشتیبانی خواهد کرد؟

تقریباً در مورد همه این سؤالات، که جزئی هم نیستند، سوسیالیست ها نسبت به بقیه اعضای اتحاد چپ، به آقای ماکرون بسیار نزدیکتر می باشند. رئیس احتمالی آنها در انتخابات اروپا در بهار آینده، آقای رافائل گلوکسمن، نومحافظه ‌کار برجسته ایست که حتی از رئیس ‌جمهورکنونی فرانسه به خاطر همسویی ناکافی با اولویت‌های «شاهین ‌های آمریکایی» انتقاد می ‌کند. در مورد شهردار سوسیالیست پاریس، خانم آن هیدالگو، هم تنها کافیست بگوییم که در زمانی که غیر نظامیان اسرائیلی قتل عام شدند، برج ایفل را با چراغهایی به رنگ پرچم اسرائیل آذین بخشید، اما در این هنگامه که فلسطینیان هدف جنایات جنگی می باشند، به هیچ وجه همان دلسوزی را نشان نمی دهد.

به نظر نا ممکن می رسد که چنین اختلافات اساسی ای را بتوان به آسانی حل کرد. برعکس، تشدید آنها منجر به ارسال پیام های تند در شبکه های اجتماعی می گردد که بلافاصله با شور و شعف توسط رسانه ها مخابره می شود. شکل سازماندهی مرموز و غیر شفاف گروه «فرانسه نا فرمان» آب به آسیاب این نوع برخوردها می ریزد، سخنگویان سازمان به طور علنی یکدیگر را به چالش می کشند، هر کدام جدا جدا، بر اساس حساسیت خود، فوراً به اخبار واکنش نشان می دهند و دررسانه ها یکه تازی می کنند. بی نظمی ایجاد شده، سخنان نا هماهنگ، جملاتی که خارج از متن نقل شده، بارها و بارها تکرار می شود و چرخه جنجال و جو سازی را تقویت می کند. چندین سال پیش ـ که به نظر می رسد قرن ها پیش باشد … – احزاب قبل از موضع گیری، بدنه خود را جمع می کردند و در باره مواضع به بحث می نشستند. هیچ چیز آنها را مجبور به واکنش سریع، آنهم بدون بررسی رویدادها و سازماندهی یک بحث داخلی، نمی کرد. هیچ کس احساس نمی کرد، تنها برای عقب نماندن از قافله، مجبور به اظهار نظر فوری در مورد موضوعی باشد که در مورد آن چیزی نمی داند.

برای نیروهای چپ هوادار یک تحول اجتماعی، این دگرگونی فضای عمومی بازهم خطرناک تر است، چرا که فضای رسانه ای برایش به یک میدان مین با دشمنی اعلام شده، تبدیل می شود. اولین واکنش های «فرانسه نا فرمان» به حمله حماس – قطعا ناکافی و شاید ناشیانه بود، اما تا این حد هم رسوایی بر انگیز نبود – با اینجال باعث به راه افتادن سیل حملات و اظهارنظرهای ظالمانه شد که با تهدید به پیگرد قانونی نیز همراه گشت. بسیار شگفت انگیز است که این نوشته آقای ژان لوک ملانشون در روز ۷ اکتبر: « تمام خشونت‌هایی که علیه اسرائیل و در غزه به راه افتاده تنها یک چیز را ثابت می ‌کند : خشونت همواره خود را بازتولید می کند (۲)»، گردبادی را به راه انداخت که تقریباً با آن گردبادی قابل مقایسه است که آقای ژان ماری لوپن در سال ۱۹۸۷ با مطرح کردن اطاق گاز به عنوان «امری جزئی در تاریخ جنگ جهانی دوم» بپا کرد. اعلامیه ضد یهودی ای که او در آن دوران انتشار داد به مدت سه دهه وی را مطرود کرد.

چناچه یکی از مردان سیاسی چند بار در دقیقه صفت «اسلامیست» که به «تروریسم» متصل می شود را ادا نکند، از سوی حامیان دیرینه «سپر دفاعی» بر علیه چپ ضد سرمایه داری (۳) ، مورد حمله قرار میگیرد . حال موضوع صحبت چه حمله حماس باشد و چه هر حمله دیگری، فرد «خاطی» مورد اعتراض رسانه ای، تکفیر سیاسی و پیگرد قانونی، برای توبه قرار می گیرد. انتقاد بیش از حد از دولت اسرائیل، می تواند حتی منجر به انحلال سازمان او شود. چنانچه اخیرا خبرنگار یکی از ورق پاره های دست راستی به همین بهانه ازحزب نوین ضد سرمایه داری (NPA) شکایت کرده و خواستار انحلال آن شده است. این فرد بی مایه پیشنهاد داده که حزب فوق نام خود را به «حزب نوین ضد یهودی (۴)» تغییر دهد و با این پیشنهاد خود را شایسته احراز جایزه ادبی آکادمی گنکور می داند، ما برای او آرزو می کنیم که تا ابد به این شاهکار ادبی خود افتخار کند.

اتهام سخیف «یهود ستیزی»، تبدیل به سلاحی معمول گشته که هدف آن انگ زدن به وکلای آرمان فلسطین است. قدرت ارعاب آن بسیار زیاد است و برد آن را در بین کسانی که آقای ملانشون را مورد حمله قرار دادند می توان مشاهده کرد. به عنوان مثال یکی از اعضای حزب جمهوری خواهان (LR، جناح راست)، آقای مایر حبیب، ملانشون را یک فرد «خبیث یهودی ستیز» توصیف کرد؛ که البته از آنچه می توان ازچنین فرد تحریک کننده ای که به طور منظم توسط شبکه سی نیوز دعوت می شود، انتظار داشت بعید نیست.خبرنگار این شبکه با ظرافت از او پرسید: « آیا نازیسم اکنون در چپ افراطی متجلی نشده است؟ ». اما برای آزادی عقیده، آنچه از این نوع برخوردها هم نگران کننده تر است فشاری است که الیزابت بورن، نخست وزیر اعمال کرد. او «ابهامات طغیانگر» جریان منسوب به آقای ملانشون را محکوم کرد و مدعی شد که جنبه «ضد صهیونیسم» سخنان آنها «گاهی اوقات ترفندی برای پوشاندن نوعی از یهودستیزی است». خانم کارول دلگا، یک سوسیالیست، مخالف رهبری حزبش، پیشنهاد «ممنوع کردن هر گونه تظاهرات در طرفداری از فلسطین در فرانسه» را مطرح کرد . سرمقاله ‌ای درنشریه لوموند پس از متهم كردن « فرانسه نا فرمان» به « تسامح در برابر خشونت وحشیانه» با تعجب سوال کرد : «ژان لوک ملانشون به دنبال چیست؟ (…) ترغیب یهودستیزی؟ ویا اعتبار خریدن برای تروریسم اسلامی؟ شایسته است که همه این سؤالات آشکارا پرسیده شود (۵). » خیر، ابدا شایسته نیست.

شتابگیری بی اهمیت جلوه دادن راست افراطی

آقای رئیس جمهور،پس از انتخاب مجددش به این مسند، از نظر سیاسی و اجتماعی در اقلیت (بلوک بورژوایی) و فاقد دکترین منسجم (ماکرونیسم) می باشد، وی با اتکا برتعریفی فرومایه از«افراطیون»، سکان قدرت را تقریباً به تنهایی در دست گرفته است. او ادعا دارد که خود به تنهایی تجسم یک قطب مترقی در فرانسه « از سوسیال دموکراسی تا گلیسم اجتماعی (۶)» می باشد. در این بازار آشفته او حتی شعار «حزب نوین ضد سرمایه داری » را عاریه می گیرد که «ارزش زندگی ما از سود آنها بیشتر است» و اساس «برنامه ریزی زیست محیطی» را نیز به حساب خود می گذارد. اما به واقع آقای ماکرون از دیرباز به سمت راست خیز برداشته و حزب او به دلیل نداشتن اکثریت پارلمانی، همچنان به دنبال توافق با جناح راست جمهوری خواه است، که به نوبه خود، تلاش می ‌کند با کپی برداری از گفتمان راست افراطی و استفاده از برنامه ‌های آن، بقای خود را حفظ کند.

البته عملکرد خود دولت نیز در مورد جستارهایی چون ناامنی، مهاجرت، «تروریسم اسلامی»، زیر سوال بردن آزادی های عمومی و پیوندی که همه این موضوعات با هم دارد، هر چه کمتر از راست افراطی متمایز می شود. برای دولت کنونی دفاع از قدرت خرید مردم در فرانسه، به مراتب دشوار تر از سوار شدن بر این موج می باشد. شایان توجه است که نمایندگان راست افراطی در مجلس ملی به اکثر متون پیشنهادی دولت در رابطه با این جستارها، رای مثبت داند. «شیطان زدایی»، قبای جدیدی است که برای عادی سازی برتن راست افراطی کرده اند. خانم جورجیا ملونی، از راست افراطی، که در حال حاضر در ایتالیا حکومت می کند، در پایتخت های اروپایی با آغوش باز پذیرفته می شود از جمله درپاریس توسط آقای ماکرون .رویداد های اخیر نیز در عادی سازی راست افراطی بی تاثیر نبود: برخورد با جنگ غزه، «حمایت بی قید و شرط» از اسرائیل توسط رئیس مجلس ملی، نمایندگان حزب راست افراطی ، بخش بزرگی از مردان سیاسی از جناحهای متفاوت و اکثر رسانه های فرانسه از طرفی و همچنین برخی اشتباهات «فرانسه نافرمان» که منجر به حمله همه جانبه علیه آقای ملانشون از جمله از جانب راست افراطی و حتی برخی ازمتحدین او گشت.

با وجودچنین تفرقه ای در میان نیرو های چپ و «اتحاد چپ»ی از نفس افتاده، آیا توازن قوای سیاسی به اندازه کافی تغییر کرده است که رئیس جمهور با استناد به دشواری حکومت بدون اکثریت پارلمانی، بتواند مجلس ملی را منحل کرده، حزب خود را تنها مانع ممکن برای پیروزی راست افراطی معرفی کند؟ ویا شاید اگراین مانورموفق نشد، دست آخر آقای ماکرون با خانم لوپن در دولت ائتلافی همزیستی کند؟

۱ ـ به ترتیب آرا : فرانسه نافرمان، اروپای اکولوژیک و سبزها که به نام اکولوژیستها لیست دادند، حزب کمونیست فرانسه و حزب سوسیالیست فرانسه

۲ ـ در همان زمان، گروه نمایندگان «فرانسه نافرمان» در اعلاامیه خود از «حمله نظامی نیرو های فلسطینی به رهبری حماس در چارچوب تشدید سیاست اشغالگرانه اسرائیل» سخن راند.

۲ـ «سپر دفاعی» مقاله سرژ حلیمی، لوموند دیپلماتیک آوریل ۲۰۱۹

https://ir.mondediplo.com/2019/04/article3137.html

۴ ـ مقاله پاسکال بروکنر، فیگارو ۱۳ اکتبر ۲۰۲۳
« LFI et le Hamas, la solitude des salauds »

۵ ـ مقاله «ملانشون، مشکل همه چپ» لوموند ۱۱ اکتبر ۲۰۲۳

« Mélenchon, le problème de toute la gauche »,

۶ ـ فیگارو ، ۲۹ و ۳۰ آوریل ۲۰۱۷
Entretien au Figaro

Serge HALIMI

دبیر هيئت تحريريه لوموند ديپلوما تيک

اسناد پيوسته

Original Article

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری