٣٩ سال پیش، حکومت پهلوی توسط مردم آزاده و کارگران سرنگون شد و مشتی مرتجع با سرکوب خونین انقلاب کارگران و مردم را مصادره کردە و حاکمیت جامعه را به دست خود گرفتند. در سالهای نخست انقلاب که مبارزات هنوز شکل علنی داشت، ناگهان جنگی خانمانسوز را به راه انداختند تا بلکە از آن طریق صدای اعتراض مردم را به بهانه دفاع از حریم کشور، خفه کنند. از همان اوائل، بسیاری از اعضای نیروهایی انقلابی که در پیروزی انقلاب نقش موثری ایفا کرده بودند را به زندان انداختە و تحت شدیدترین شکنجهها قرار دادند. برخی از آنها را نیز به جرم “محاربه” و یا “مرتد” به اعدام محکوم و سربه نیست کردند. ولی امروز شرایط مبارزه مردم با آن روزها تفاوت اساسی دارد. امروز جنبش کارگری ایران آگاهتر و با تجربهتر از گذشته، به مرحلەای از مبارزه سرنوشتساز خود نزدیک شده است. جمهوری اسلامی، دیگر نمیتواند فعالین سیاسی و جوانان و مردم بیگناه را بیسر و صدا به زندانها بیاندازد، تحت شدیدترین شکنجهها قرار دهد، سر به نیست کند و در عین حال همه این جنایات خود را توجیه و پردهپوشی کند.
در آن زمان، حکومت توانست میان مردم و نیروهای سیاسی فاصله بیاندازد و هر نوع صدای اعتراضی را سرکوب کند؛ سبعانهترین جنایات را در سکوت مطلق مرتکب شود؛ بهترین جوانان این دیار را در دادگاه های چند دقیقەای به مرگ محکوم و تیرباران کند و یا به دار آویزد. اگر آن زمان، تنها خانوادەهای دستگیر شدگان بودند که به تنهایی ولی در کنار هم پیگیرانە مسایل و مشکلات خود را پیگیری میکردند اما امروز هر یک نفر که کشته میشود هزاران نفر مدعی و حامی دارد. امروز فقط خانوادەها نیستند که نسبت به موضوع جنایت رژیم اعتراض دارند، بلکه تمامی مردم ایران و بسیاری از مردم سراسر جهان نیز نسبت به این جنایات اعتراض میکنند. امروز جمهوری اسلامی، دیگر به راحتی نمیتواند اتهام و جرم برای زندانیان بتراشد و بدون سر و صدا به جنایات خود ادامه دهد. امروز حاکمان اسلامی، دیگر نمیتوانند با پروندهسازیهای کاذب، مردم را ساکت کنند. این انتهای خط قرمز است و دیگر مردم به تنگ آمده را نمی توان با استبداد و ستمگری خاموش کرد. امروزه مبارزات مردم مرتباً به روز می شود و در اشکال نوین تری به هم پیوستە و قدرت می گیرد.
اگر در زمان انتخابات سال ٨٨، فقط صدای اعتراض مردم برای “رای من کو؟” شروع شد ولی امروز سطح مبارزات مردم ارتقاء یافتە و خواهان نابودی دیکتاتوری هستند. امروز مردم در نهادها و سازمانهای متفاوت (کارگران، دانشجویان، زنان، معلمان و …) از ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی صدای اعتراض، آزادیخواهی و عدالتطلبی خود را به گوش مردم سراسر ایران و جهان میرسانند.
اما چپ غیرکارگری، این چالش را نمیفهمد و فکر میکند حرکت از پایین و از جملە موضوع ایجاد تشکلهای تودەای و فراگرایشی طبقە کارگر، مشکل آفرین هستند. ظاهرآ بهانەشان این است کە اگر در صفوف کارگران فعالین غیرحزبی قرار بگیرند، گویا آن وقت اعتقادات «سوسیالیستی»شان خدشە برمیدارد. اما در خارج کشور و در کنار گروهای ضدکارگری نظیر «سلطنتطلبان»، «پان ایرانیست ها» و غیرە قرار میگیرند و در پشت درهای بستە حول تدوین پلاتفرمی برای آیندە پس از جمهوری اسلامی ایران، به گفتوگو مینشینند و اعتقادادشان خدشەدار نمیشود؟!
برای کمونیستهای راستین، موضع ایجاد ظروف مستقل و فرا گرایشی طبقە کارگر، بەمعناى آشتی دادن گرایشات درون جنبش کارگرى نیست و با حضور در این عرصە مبارزاتی نیز باورهای سیاسی کسی خدشەدار نمیشود. این عرصە از مبارزە، بەمعنایی سر دادن فریادها و دردهای مشترک است و نباید اجازە داد کە تفاوتهای سیاسی، جنسی، مذهبی و غیرە از ارزش و اهمیت آن بکاهد. فن و فوت این مبارزە را باید یاد گرفت و راستش این وظیفە جریان پیشرو درون جنبش کارگری، زنان و دانشجویان است کە جامعه را هدفمند بهسوی بنیانگذاری یک جامعە نوین و برابر سوق میدهد. این مسیر انقلابی، هم چنان آهستە و استوار دارد طی میشود. اما ضمن تقویت راە حلی کە ذکر شد، لازم است بە وقایع منطقە، توجە ویژە داشتە باشیم زیرا ممکن است قدرتهای جهانی در جهت منافع خویش، رژیم را از پا دربیاورند، ممکن است معجزە دیرینە مدافعان تئوری «لرزان» بەوقوع بپیوندد و جمهوری اسلامی از دورن متلاشی گردد. از ابتدا روشن است کە حاصل اینگونە احتمالات، تنها دست بە دست شدن قدرت و نهایتا بەنفع بورژوازی تمام میشود. بنابراین، با درک این مخاطرات است کە فعالین کمونیست و کارگری، بە موضوع سازمانیابى از پایین اهمیت ویژە میدهند. بەباور من، طبقه کارگر زمانی میتواند تحولات پیشبینی نشدە را پشت سر بگذارد کە در رشتهھاى کارى گوناگون، ظرفھاى مبارزاتى خود را بهوجود آوردە باشد. خوشبختانە اکثر فعالین، این مهم را تشخیص دادە و بر خلاف سالهای گذشته، تمایل عمومی بر سر این است کە طبقه کارگر از شرایط سخت و غیر متعارف کنونی عبور دادە شود. بدین ترتیب، برای «احمد چلبی»های ایرانی، دشوار خواهد بود که جامعه ایران را مانند عراق، افغانستان، سوریە، لیبی و … با حمایت دولت متخاصم از بالا تغییر دهند.
با توجە بە آن چە کە تعریف شد، تفرقە و جدال فعالین بر سر شورا و سندیکا، نە تنها معضل عدیدە کارگران را حل نمیکند، بلکە بە آن نیز میافزاید. تا آن جاى که به این مسئله برمیگردد، عدم تشخیص تفاوت میان مدلھاى سازمانیابى کارگرى، گناه کارگران این یا آن صنف نیست زیرا دلیل اصلى آن ناشى از ھمین شرایط ناسالم و غیر متعارف است. در این رابطه، فرض را بر این بگذاریم که فردا کارگران ایران خودرو، ظرف مبارزاتى خویش یعنى «شورا» را ایجاد کنند و در ھمین روز نیز کارگران چاپ تھران «سندیکا» بسازند. حالا سئوال این است:
آیا در چنین شرایطى، تشکل کارگران ایران خودرو – مشغلهاش دخالت در عرصه سیاست و شیوهى ادارى جامعه خواھد بود؟ آیا در بطن ھمین شرایط غیر متعارف، سندیکاى کارگران شرکت چاپ تھران – مشغلهاش به مسائل صنفى کارگران معطوف نخواهد ماند؟ و یا ھر دو کارشان صنفى خواھد بود؟ روشن است در بطن این شرایط غیر متعارفی کە جریان دارد، کار ھر دو از چھارچوب مسائل صنفى فراتر نخواهد رفت. از نظر من، تقابل و سرنوشت این دو تشکل مبارزاتى، در شرایط اعتلایى انقلابى و اساسأ در جامعه باز، سالم و متعارف روشن مىشود. من موافق پلمیک سالم بر سر سندیکا، شورا و ھر مدل دیگرى نیز ھستم اما کیش و مات کردن ھمدیگر تا سطح تحریم و عدم ھمکارى علیه جمھورى اسلامى نیستم. زیرا فکر مىکنم چنین جدلى به روند مبارزه و بهخصوص به پروسه ایجاد تشکلھاى فراگرایشى و سراسری طبقه کارگر، لطمه مىزند. منظور از لطمه زدن، تداوم وضع موجود و گسترش فرقهگرایى و رشد گرایشات غیر پیشرو در درون جامعه و بهخصوص در درون این جنبشھاى اجتماعى خواھد بود. در شرایط کنونى، ما به فضاى نیاز داریم که ھمه مدلھاى مبارزاتى در عمل ظرفیت و توان خود را به حرکت دربیاورند. آنگاه، جامعه بر اساس عملکرد و لمس کردن واقعیتھا درجه موثر و غیر موثر بودن ھر کدام را تشخیص مىدھد و نتیجتا بهسوی یکى از آنھا گرایش پیدا مىکند.
ھمانطور که ذکر شد، کل ماجراء به فعالیت علنى این جنبشھا و تشکلات آنھا گره خورده است. منظور ما از دامن زدن به اینگونه فعالیتها، درخواست از دولت و کسپ اجازه بهمنظور رسمیت بخشیدن به تشکلات کارگرى و یا ارج نھادن به قانون سرمایهدارى موجود نیست. این روش از مبارزه، با ابتکاراتی که بعضى از رفقاى کارگر بهکار مىبرند، تمایز فاحشى دارد. ما نمىخواھیم جنبش کارگرى زیر سیطره دولت و کارفرماھا قرار گیرد. ما برپایی تشکلات کارگرى را به اجازه رژیم و چھارچوب «قانون» آنھا موکول نمىکنیم. در اینجا، اشاره به بندهایی از قانون کار یا قانون اساسی و یا موادی از مقاوله نامهھاى جهانی است که ھم اکنون بە ورد زبان بخشى از کارگران تبدیل شده است. ما مىدانیم که این گرایش، در پی فشار از پایین برای ایجاد تشکلات کارگرى نیست، بلکه اساسا با نگاه به بالا و چانهزنی با مقامات رژیم است که مىخواھد مسیر شکلگیری تشکلات مورد نظر خود را هموار سازد. مدافعان این نوع مدل از تشکلھاى کارگرى، همواره به رژیم یادآوری میکنند که دقیقا در چارچوب قانون گام بر مىدارند. اینگونه تشکلات، در اصل به سهجانبهگرایی و «همزیستی مسالمتآمیز» با کارگران، کارفرمایان و دولت انطباق ذاتی دارند. روشن است که چنین گرایشى، تمایز کار از سرمایه را نمایندگی نمیکند، بلکه ظاهرا منافع مشترک آنها را بیان و نمایان میکنند که به دور از منطق مبارزه طبقاتی است.
از نظر من، تشکلى مىتواند به منافع آنى و آتى کارگران یارى برساند که با اتکاء به پایین و نیروی مستقیم شکل گرفته باشد. مدافعان این مدل از تشکلھاى کارگرى، اصولأ در صددند که با نگاه به پائین و تکیه به نیروی خود کارگران مطالبات خویش را بهکرسى بنشانند. علاوه بر این، آنها خواهان تمایز مرزهای هویت طبقاتی کارگران از کارفرمایان و دولت حامی سرمایه هستند. نکته با اھمیت اینجاست که ما در چارچوب وضع موجود، تنھا بهفکر منافع کارگران ھستیم و به هیچوجه به وضع و قوانین موجود، تن نمیدھیم. این دسته از مبارزین، مدافع سرسخت آن نوع تشکلھاى کارگرى هستند که نیرو و انرژی خود را از طریق انتخابات دموکراتیک، فضاى باز و سالم و اساسأ مبتنى بر مجامع عمومى کارگران اند نه از دولت و کارفرماھا. این تمایز، از یک استراتژى شفاف نشات میگیرد و در صدد است کە نهایتآ بە پدیده زشت و غیرانسانی استثمار انسان از انسان پایان دھد. در غیر این صورت، پایەهای نظام سرمایەداری بە لرزە درنمیآید.
من بهعنوان یک کارگر کمونیست، ضمن استقبال از ایجاد تشکلهای فرا گرایشی طبقە کارگر، در عین حال افق سوسیالیستى و ساختار تشکلات ضد سرمایهدارى، فوقالعاده برایم اھمیت دارد. زیرا خاصیت اینگونه سازمانیابى، بوروکراسی ادارى را به چالش مىکشد و افکار عمومی را به رابطه و اتحاد جنبش کارگری با جنبشھاى نظیر جنبش زنان، جنبش دانشجویان و … جلب میکند.
پایان
٢٧ دسامبر ٢٠١٧