صدیق جهانی: چند گام به پس (حاشيەای بر مماشات سازمان زحمتکشان)

صدیق جهانی

سايت اينترنتی «ديمانه» و کسی بنام “رحیم” مطلبی را تحت عنوان «گفتگو با عبدالله مهتدی» بعمل آورده است. بند به بند آن » گفتگو» با حقيقت فاصله فاحشی دارد. مصاحبە کنندە، پرسیدە چرا وی (عبدللە مهتدی) و سازمانش بە «کومەله ملحق نمی شوند»؟ آقای مهتدی هم این طور جواب دادە است:
 
1- «ما هميشه آماده بوده ايم که مسئله اتحاد با کومەله- سازمان کردستان حزب کمونيست ايران را مورد بحث و تبادل نظر قرار دهیم! اما بر عکس، آنها (کومەلە) تمایل نشان نمی دهند.
2- شرط پيوستن ما به کومەلە این است که فعاليت مشترک بايد تحت نام کومەلە باشد. زيرا ما نمی خواهيم به حزب کمونيست ايران برگرديم».
3- متاسفانه آنها بيشتر به کمونيزم کارگری نزديک شده اند و این کار ممکن نیست.
4- آنها (کومەلە) به باورهای قديمی کومەله، برای نمونە بە دمکراسی و … هیچ بهایی نمی دهند.
5- بهايی به فعاليت به جنبش آزادی خواهانه مردم کرد نمی دهند.
6- آنها (کومەلە) عليه فدراليزم و هر گونه فعاليت و راه حلی در رابطه با ستم ملی در کردستان هستند.
7- در تقابل با جبهه کردستانی قرار گرفتە و شدیدأ موضع می گیرند.
8- عليه آزمون شمال کردستان عراق هم هستند».
 
آنچه که ملاحظه کرديد، محور صحبت های نامبردە بە سوالات آقای “رحيم” بود. بعنوان کسی که بخشی از عمرم را در صفوف کومەله سپری کردەام- علاقه دارم چند جملەای در این رابطە بنویسم. اولأ سوال این است، کسی کە از آرمان های کومەله گسست کردە باشد، چطور می خواهد با این سازمان کار کند؟. آیا صرف برداشتن نام “کومەلە”، بیانگر باورهای مشترک است؟ خيلی ساده نە چون ما در یک سنگر سیاسی مشترک، نە تنها قرار نداریم بلکە هر کدام منافع طبقە خاصی را نمایندگی می کنیم. بنابراين، شعور سياسی مردم و مبارزە طبقاتی را نباید دست کم بگیریم. دومأ، آقای مهتدی، بهتر از هر انسان ديگری می داند که کومەله با “کمونيزم کارگری- اختلاف ريشەای دارد. از همە روشن است کە ما با جریان موسوم بە “کمونيزم کارگری”، تفاوت داریم و دقیقأ بر مبنای نقطە تمایزات سیاسی، از ما جدا شدند. تفاوت های کە بە جدایی با “کمونیزم کارگری” منجر شد، کماکان سر جایش است. آقای “مهتدی” می خواهد ما را شریک جدال غیر سیاسی خود با “کمونيزم کارگری” کند. چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ما بە فضای باز سياسی و عدم اهانت به مخالفين خويش، احترام قائل هستیم. سومأ، اگر در درون کومەله، دمکراسی وجود نداشت؟ شما (عبدالله مهتدی) بعنوان يکی از بنيان گذاران وقت “کمونيزم کارگری”، چطور و با اتکا به چه چيزی “فراکسيون” «کمونيزم کارگری» را تشکيل داديد؟ جدا از اين، بر اساس چه اصولی بود که تمام امکانات کومەله را بە «کمونيزم کارگری» تحویل داديد؟ وقتی سکان کومەله در دست شما و فراکسيونتان بود- مگر از طرف منصور حکمت، مسئول پروژه اعزام نيروهای کومەله به خارج کشور و انهدام کومەله نبوديد؟ مگر شما و ديگر مسئولين «کمونيزم کارگری» که اکنون در رهبری سازمان زحمتکشان و «حزب کمونيست کارگری» قرار دارند- نبوديد که تعداد زيادی از رفقای ما را به جرم کومەله بودن اخراج کرديد؟ مگر شما و ديگر مسئولين «سازمان زحمتکشان» و «کمونيزم کارگری» نبوديد که در پلنوم 16 حزب کمونيست ايران، رهبران وقت کومەله را یکی بە یکی دادگاهی کرديد؟ شايد اين گونه رفتارهايت ناشی از لبريز شدن دمکراسی آن موقع ات بود! جدا از اين، هنگام جدايی از کومەله، تعداد شما 19 نفر بود، بر اساس کدام دمکراسی بود که حقوق 50 به 50 را مطالبه می کرديد؟ چهارم، اظهار داشتەاید که گويا «ما بهايی به باورهای قديمی کومەله نمی دهيم». تنها استدلالی که در این رابطە طرح کردەاید- این است که کومەلە پديده «فدراليزم» را بعنوان راه حل جهت پاسخ گويی به ستم ملی در کردستان رد می کند. خیلی طبیعی است و ما آن را قبول نداریم، زیرا فدرالیسم راە حلی بورژوایی است و برهمگان روشن است که از روز تاسيس کومەلە بە این سو – هيچ گاه پديده «فدراليزم» را بعنوان راه حل جهت پايان دادن به ستم ملی نپذیرفتەایم و حالا هم چنین چیزی را بە مردم کردستان، پيشنهاد نخواهیم کرد. بنابراين، روشن است که اين شما هستيد که به باورهای کومەله پشت کردەايد. پديده «فدراليزم» با تاريخ کومەله نه تنها بيگانه، بلکه درست در تضاد با آن قرار دارد. کومەلە بر آن عقيده بوده و هست که رفع ستم ملی در کردستان، فقط با حق تعيين سر نوشت ممکن و ميسر می شود. برای تحقق اين مطالبه انسانی، سالهاست آستين بالا زدەایم و در این زمینە، خود را نيز مسئول می دانیم. پنجم، ایشان ما را متهم می کند که عليه «جبهه کردستانی» هستيم.
 
در اين رابطه به ذهن خود و آن نگاهی به مصوبات رسمی کومەله نگاهی مجدد افکندم، حقيقت اين است که نه کتبی و نه شفاهی هيچ گاه ما تشکيل جبهه کردستانی را در دستور کار خود قرار ندادەایم و اگر روزی از روزها در درون کومەله کسی «جبهه کردستانی» را مطرح می کرد- بی شک از جانب شخص عبدالله مهتدی حکم بازداشت و اخراجش صادر می شد. عبدالله مهتدی باید توضیح بدهد و بر اساس سند بگوید، چە زمانی ما دنبال جبهە کردستانی با احزاب ناسیونالیستی بودەایم؟ تا زمانی کە او در کنار کمونيست ها بود- فرمول مثلث سه گوشه را می نوشت و بەظاهر در تقابل با جبهە ناسیونالیستی قرار داشت. علاوە بر این، خيلی وقتها  مرتکب تندروی می شد و در تئوريزه کردن ادامە جنگ با حزب دمکرات، پافشاری می کرد. اما از جانب کمونيست ها سر جايش نشانده می شد. در رابطه با پايان دادن به ستم ملی در کردستان- کومەله طرحی را سالهاست فرموله کرده و در آن چهارچوب با حزب دمکرات کردستان ايران بارها در ميان گذاشته و کماکان مشتاق به پلميک در اين زمينه است. 6- تز جالبتری که عبدالله مهتدی ارائه داده – آن است که گويا کومه له «عليه آزمون» کردستان شمال عراق است. بر همە روشن است که کومەله از تولدش بە این سو، هم از نظر تئوری و هم در عرصه عمل، پشتيبان مردم تحت ستم کردستان عراق بوده است. در ارتباط با حمايت کومەله از مردم کردستان عراق- تابحال دها تن از بهترين رفقای ما، توسط حکومت صدام حسين جان خود را از دست داده اند. علاوه بر اين، اردوگاه های ما هميشه پناهگاه پيشمرگه های زخمی اتحاديه ميهنی … و مردم آواره کردستان عراق بوده است. جدا از آنچه که تعريف شد، مدت زيادی است که کومەلە به نفع تحقق آرزوهای مردم کردستان عراق- پاره ای محدوديت را در زمينه فعاليت مسلحانه پذيرفته است. همەی اينها نشان می دهد که کومه له منفعتی جد ا از منافع مردم محروم کردستان ندارد. اما عبدالله مهتدی، از روز جدا شدنش بە این سو، در تلاش است که آب را در آن منطقه، علیە کومەلە گل آلود نمايد. هدف ايشان از اين نوع اتهامات، این است که فعاليت کومەله را در آن منطقه با دشواری مواجه سازد. 
 
کومەله بطور شفاف و علنی نظر خود را در مورد کردستان عراق بيان داشته و در آن زمينه با مردم و احزاب آن جامعه بارها در ميان گذاشته است. کومەله از کوچکترين تغييراتی که در کم کردن درد و رنج مردم ستمديده کردستان موثر بوده باشد – رسما حمايت کرده است. کومەله بعنوان يک جريان مسئول هميشه تلاش کرده که توده های کارگران و زحمتکشان کردستان ايران را به مبارزه و حمايت از آرزوهای مردم کردستان عراق، دعوت نمايد. در پيوند با تحقق اين مهم، نظر کومەله هميشه اين بوده که فدراليزم نمی تواند آرزوهای مردم ر ا برای هميشه به انجام برساند. به اعتقاد من هم نظر کومەله در مورد تحقق آرزوهای مردم و پديده فدراليزم درست است. زيرا فدراليزم هرگز و در هيچ جای دنيا نتوانسته و نمی تواند انسانها را از زير فشار ستم ملی رها نمايد.
 
در همین مصاحبە، کسی ديگری به نام “علی” از عبدالله مهتدی این طور سوال کرده: «لطفا در مورد گفتگو جنابت با جمهوری اسلامی توضيح بده که اين پروپاگاند تا چه اندازه درست است و پيامدهای آن چه بوده است»؟ عبدالله مهتدی هم این طور جواب دادە است: در ارتباط با اين سوال بايد بگويم بله راست است. ما نزديک به دو سال پيش ديداری با نمايندگان جمهوری اسلامی داشتيم. ما قبلا نيز اين را بيان کرده ايم. برای نمونه کاک “ابوبکر مدرسی” در گفتگو با راديو “زريبار” در شهر استکهلم صحبت کرده است» . مقدمتا بايد بگويم گفتگوی رسمی کومەله با جمهوری اسلامی بر می گردد به دوران انقلاب ايران، در آن زمان در شهر نقده، مهاباد، سنندج و هيئت نمايندگی مردم کرد، بارها ما با جمهوری اسلامی گفتگو داشته ايم. در آن زمان و تا دو سال پيش ما هيچ گفتگوی با جمهوری اسلامی نداشته ايم. ما به نمايندگان جمهوری اسلامی گفتيم گفتگو بايد در مورد مردم کردستان باشد». در اين رابطه ما به حزب دمکرات کردستان ايران گفتيم که جمهوری اسلامی از ما درخواست گفتگو کرده اما حزب دمکرات علاقه نشان نداد که مشترکا گفتگو کنيم. گفتگوی ما با جمهوری اسلامی مدتی قبل از حمله آمريکا به عراق به ميزبانی اتحاديه ميهنی و شخص مام جلال طالبانی انجام گرفت. برخلاف گفته مخالفين، صلاح مهتدی در آن جلسه حضور نداشت. محتوای گفتگوی ما با جمهوری اسلامی به گونه ای بوده که ما کومەله و مردم کردستان را سر بلند کرده ايم و همەی آنها برای مردم کردستان قابل دفاع است».
 
در پيوند با تحريف تاريخ کومەله و تمايزش با سازمان زحمتکشان، لازم می دانم برخی از واقعيت ها را به آقای عبدالله مهتدی يادآوری کنم و اميدوارم آقای “علی” نيز جواب خود را بگيرد. -1 عبدالله مهتدی جهت سر پوش گذاشتن بر مماشات و نقشه های لو رفته و شکست خورده اش، مجبور شده که به تاريخچه کومەله و جنبش انقلابی کردستان در رابطه با پديده «مذاکره» و … پناه ببرد. عبدالله مهتدی با تحريف تاريخ کومەله- می خواهد بگويد که لاس زدن با جمهوری اسلامی تنها کار من (مهتدی) نيست بلکه «کومەله» در جريان انقلاب 57 بارها آن را انجام داده و ما «سازمان زحمتکشان» بعد از سالها رکود- دو سال پيش آن پروسه را فعال و آغاز کرده ايم. اما نامبرده غافل از آن است که شاهدان اين تاريخ نه تنها زنده اند بلکه خيلی وقت پيش آن را مکتوب کرده اند. در اينحا لازم می دانم که مختصرا به انقلاب 57 و تاريخ کومه له نگاهی بيافکنيم. در جريان انقلاب 57 ، کارگران و زحمتکشان آخرين زور خود را زدند که نتايج انقلاب را از آن خود نمايند. اما دنيای اسلامی و شرکا در سطح جهان متحد شدند و به شيوه ای بی رحمانه ريل انقلاب را به نفع خود تغيير دادند و به اين صورت قدرت سياسی و اداره جامعه ايران را در دست جمهوری اسلامی قرار دادند. اما عليرغم اتحاد ارتجاع اسلامی و حمايت بورژوازی جهانی از جمهوری اسلامی- روند انقلاب تا اواخر سال 1361 ادامه داشت. جنگ و گريز تود ه های کارگران و زحمتکشان عليه جمهوری اسلامی به شيوه گسترده در سراسر ايران در حال جريان بود. در آن زمان ، کومه له به سهم خود تلاش کرد که تمام واقعيت های جامعه را به شيوه علنی در ميان کارگران و زحمتکشان توضيح دهد. بنابراين ديری نگذشت که کومەله بعنوان يک سازمان تساوی طلب و مورد اعتماد توده های کارگران و زحمتکشان تبديل شد. طولانی شدن دامنه انقلاب تا سال 1361 دقيقا ناشی از توازن قوايی بود که توده های خشمگين از ناعدالتی ايجاد کرده بودند. توازن قوای مورد نظر در آن زمان در جامعه کردستان به نسبت ديگر نقاط کشور روشنتر مشاهده می شد. در بطن وضعيت آن زمان جمهوری اسلامی از روی ضعف مجبور شد که به پديده مذاکره با مردم کردستان تن دهد.
 
جمهوری اسلامی مذاکره با مردم کردستان را از تريبون های رسمی وعلنی اش اعلام کرد. در پيوند با آمادگی و درخواست جمهوری اسلامی- کومه له نيز به سهم خود طرح و مطالبات مردم کردستان را فرموله کرد و آن را علنا با توده های مردم کردستان در ميان گذاشت. توده های مردم کردستان هم تحت توازن قوای خاص آن زمان – مذاکره با جمهوری اسلامی را پذيرفتند و کومەله نيز از آن حمايت کرد. توده های مردم کردستان، بطور مستقيم در مذاکره آن زمان با جمهوری اسلامی شرکت داشتند. اما از سال 1361 به بعد، جمهوری اسلامی به شيوه ای بی رحمانه، توازن قوا را درهم شکست و از آن زمان بە این سو، هيچ گونه مذاکره و گفتگويی در بين کومەله و جمهوری اسلامی در جريان نبوده است. آنچه که “عبدالله مهتدی” و سازمانش تحت نام کومەله و مردم کردستان با جمهوری اسلامی اخيرا انجام داده اند- بيش از مماشات نيست و راستش هيچ ارتباطی با کومەله و مردم کردستان ندارد. اولا در شرايط کنونی توازن قوا به نفع توده های کارگران و زحمتکشان نيست که جمهوری اسلامی مانند دورە انقلاب ٥٧، مجددا مجبور پذیرش آن شود. دوما، اگر «مذاکره» سازمان زحمتکشان و جمهوری اسلامی بر سر منافع توده های محروم کردستان بوده- چرا مردم از آن بی اطلاع هستند؟ اگر منافع سازمانی و معامله با آرزوهای مردم در جريان نبوده- چرا طرفين در تريبون های رسمی تان آن را منعکس نکرديد؟ دوم، عبدالله مهتدی اظهار داشته که گويا آنها «گفتگو» با جمهوری اسلامی را قبلا به اطلاع مردم رسانده بودند. در اين رابطه، نامبرده مصاحبه “ابوبکر مدرسی” با راديو محلی (زريبار) در شهر استکهلم را مورد استناد قرار داده است. دوم، اين سازمان زحمتکشان نبود که نشست و مماشات با جمهوری اسلامی را علنی کرد بلکه بر عکس، این آقای “رحيم صفوی” فرمانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بود کە در يک نطق تلويزينی در شهر سنندج «نشست پشت پرده» طرفين را فاش کرد و جدا از اين، اعلام کرد که «کومەله قول داده که دست از خشونت بردارد» و به مردم کردستان نيز » مژده داد که از اين به بعد، کردستان امن است». سوم، چند روز بعد از صحبت های آقای “رحيم صفوی” نيز- آقای “رحيم رشيدی” يکی از مسئولين سازمان جوانان “حزب دمکرات کردستان ايران” در يک مصاحبه با راديو (زريبار) در شهر استکهلم با فاکت اظهار داشت که سازمان زحمتکشان با جمهوری اسلامی «گفتگو»ی پشت پرده داشته است. در اعتراض به حرفهای “رحيم رشيدی”- جمعی از اعضای سازمان زحمتکشان برای نمونه رحيم امينی و … به اين راديو زنگ زدند و «گفتگوی پشت پرده» را رد کردند. آنها گفتند: «چطور است که ما اعضا از اين مسئله بی خبريم اما شما (رحيم رشيدی) خبر داريد؟.
 
خلاصه، بعد از لو رفتن جريان مماشات عبدالله مهتدی با جمهوری اسلامی بود که “ابوبکر مدرسی” با راديو (زريبار) مصاحبه انجام داد. آقای “ابوبکر مدرسی” در مصاحبه اش با راديو (زريبار) نگفت که آنها با جمهوری اسلامی «گفتگوی» پشت پرده داشته اند. بلکه بر عکس، اظهار داشت که جمهوری اسلامی از آنها درخواست «مذاکره» کرده است. این در حالی بود کە آقای عبدالله مهتدی، قبلأ اعتراف کرده بود که «گفتگوهایش با جمهوری اسلامی بر می گردد به مدتی قبل از جنگ آمريکا عليه عراق»، ادعای نامبرده هيچ گونه حقيقتی ندارد. زيرا زمزمه تماس های مخفيانه “عبدالله مهتدی” با جمهوری اسلامی بر می گردد به شکل گيری «اصلاح طلبان» درون جمهوری اسلامی. يعنی زمانی که “خاتمی” مسئله «ديالوگ تمدن ها» را مطرح کرد، يعنی چند ماه قبل از جدايی آنها از کومەله و حزب کمونيست ايران. پيام عبدالله مهتدی مبنی بر»مماشات» با جمهوری اسلامی برای اولين بار در شهر سليمانيه انجام نگرفت بلکه بر عکس، مدتها قبل توسط برادر بزرگش “صلاح مهتدی” در جلسه ای با ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی در کشور سوريه صورت گرفت. بهرحال، اعتراض من به ميزبان اين نوع «گفتگوها»ی پشت پرده نيست. بر عکس، اعتراض من به کسی است که آشکارا تاريخ کومەله و مردم کردستان را تحريف می کند. جالب اينجاست که “عبدالله مهتدی” به دفعات عليه «مذاکره»های پشت پرده “حزب دمکرات” با جمهوری اسلامی مطلب نوشته است و جالبتر اينجاست که امروز “حزب دمکرات” است که دست رد به سينه “عبدالله مهتدی” برای «گفتگو»ی پشت پرده با رژيم می گذارد. “عبدالله مهتدی” مناظره راديويی با لباس شخصی های جمهوری اسلامی ( بهاء ادب) که در دو سال اخير از طريق راديو کردی آمريکا صورت گرفت، دادن پيام» تبريک» و بيان واژە «رفقا» به کنگره بخشی از شکنجه گران جمهوری اسلامی (سازمان اکثريت) و علاوه بر اين، شرکت در کنگره اين سازمان سياه، علم کردن پرچم کردستان، اعزام “عمر ايلخانی زاده” از طرف سازمانش پيش ژنرالهای دست به خون غلتيده “پنتاگون” در کشور آمريکا ، نشست های پشت پرده با ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی و … تحت نام «کومەله» را سر بلندی برای مردم کردستان می داند!
 
 9 ژانويه 05

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری