صدیق جهانی: در دفاع از حق تعین سرنوشت و نگاهی بە احزاب ناسیونالیستی!

صدیق جهانی

آغاز سخن

یکی از سازو کارهای مورد استفاده در دنیای سرمایەداری، همەپرسی و بە اصطلاح مراجعە به آرای عمومی مردم و کسب نظر آنها در باره لزوم و یا عدم لزوم آن چە است کە ساکنان جامعە بعنوان یک نیاز سیاسی و اجتماعی مطالبە می کنند. هدف از این نوشتە، بررسی واژەهای گوناگون رفاندم و سپس تفکیکشان نسبت بە همدیگر نیست بلکە قصد پرداختن بە همەپرسی حول استقلال کردستان می باشد کە گویا قرار است در ماە دسامبر امسال برگزار شود.

موضوع همەپرسی و استقلال، اگر چە قدمت دەها سالە دارد، اما کماکان در لایەای از ابهام قرار گرفتە و این در حالی است کە ستم دیدگان بارها مبارزات خود را تا سر حد جدایی ارتقاء دادە و متاسفانە در لحظات حساس و تعین کنندە، حکومت های مرکزی و شرکای جهانی وارد بدە و بستان با دار و دستەهای ناسیونالیستی شدە و نهایتآ خواست محرومان را بە واژەهای از قبیل “خودمختاری”، “اتنومی” و این اواخر هم بە پدیدە “فدرالیسم” تنزل دادەاند.

در خصوص همەپرسی قریب الوقوع ماە دسامبر امسال، علی رغم صف آرایی و نظریەهای متفاوت، یک مشکل عظیم بەچشم می خورد و آن این حقیقت است کە ستم دیدگان در محور کشمکش های کنونی قرار ندارند. همان طور کە می بینیم، متاسفانە این احزاب قبیلەاند کە سکان تحولات را بدست گرفتەاند. بنابراین، روشن است کە حاصل رفراندم ٢۵ سپامبر ٢٠١٧، نە مردم رنجدیدە بلکە عاید یک یا دو قبیلە خواهد شد. برای این کە دور باطل ١٠٠ سال اخیر، مجددآ تکرار نشود، لازم است کە کارگران و زحمت کشان، وسیعآ بە پاخیزند و متحدانە مهر خود را بر روند رویدادهای پیش رو بکوبند.

من مخالف گفت و گو شفاف و علنی با دولت های منطقە و … نیستم. چە خوب کە اگر بە شیوە مدرن و مسالمت آمیز، ستم دیدگان از چنگ ستم گران رهایی بیابند. در این رابطە، سوال اصلی این است: آیا آنهای کە حول مطالبات مردم کردستان، وارد مزاکرە با دولت عراق و … شدە و می شوند، نمایندگان واقعی مردم ستم دیدە می باشند؟ جواب روشن است و معلومە کە آنها هیچ گونە ربطی بە مسئلە رهایی محرومان ندارند. بەعبارت دیگر موضوع این است کە در حال حاضر، هیچ حزبی نمایندگی عموم مردم را نمی کند. بدین خاطر، حائز اهمیت است کە ساکنان جامعە، نمایندگان محلی و سراسری خود را انتخاب و سپس بە جامعە جهانی و مخصوصآ بە طرف مقابل یعنی دولت عراق معرفی نمایند. این بهترین و موثرترین گزینە جهت پس زدن ترفندهای مرکزگرایان و شرکا است زیرا تجربە تابحال ثابت کردە کە نمایندگان احزاب ناسیونالیستی، توسط مرکزگرایان قابل خرید و فروشند.

برخی از محرومان دچار این توهمند کە گویا امپریالیسم بخاطر منافع دراز مدتش در منطقە، مجبور است کە استقلال کردستان را بە تحقق برساند! البتە حقیقتی در این توهم هم وجود دارد. در این رابطە، می توان بە نمونەهایی زیادی اشارە کرد. برای جلوگیری از طولانی شدن بحث، مختصرآ توجە شما را بە رویدادهای اخیر یوگسلاوی جلب می کنم و سپس بە اصل موضوع می پردازم. همە بر این واقعیت واقف اند کە بحران یوگسلاوی در کاخ سفید طراحی و سپس از طریق دار و دستەهای نظیر پارتی و اتحادیە میهنی بە این جامعە کشاندە شد. جالب این است، هواداران کاخ سفید در حالی کە تنها ١٠ درصد از ساکنان جامعە را تشکیل می دادند، این کشور را بە جنگ و سپس بە کشورهای کوچک تجذیە کردند. خندەدارتر از هر چیز این است کە آمریکا، این ١٠ درصد را بە زمام دار کشورهای تجذیە شدە گماشت و در راستای منافع خود سیستمی را بنیاد نهاد کە این ١٠ درصد فاسد، مانند دار و دستە بارزانی همە چیز را زیر چنگ خود قرار دهند و بقیە ساکنان جامعە در اوج فلاکت و بدبختی زندگی کنند. در حال حاضر، ملزومات این طور حالتی هم در کردستان فراهم است و لازم نیست کە ماجرا را از “نقص حقوق بشر” و … آغاز و سپس “سازمان ملل” را وارد معرکە نمایند. همان گونەای کە تعریف شد، برای امپریالیسم و شرکا مصلحت سیاسی و اقتصادی رنج دیدگان اهمیت ندارد و بدون تردید اگر مایل باشند، بە راحتی عراق و دیگر کشورهای منطقە را تیکە تیکە خواهند کرد. بەهرحال، آن چە کە تعریف شد، با بیانی سادە، نوعی از دموکراسی امپریالیستی می باشد کە با خون ریزی و یا بدون خون ریزی، گاهآ در گوشە و کنار جهان بە ثمر می رسد.

موضوع  استقلال کردستان، بخشی از بحران منطقە است لذا در پی مخالفت عراق و کشورهای منطقە با منافع آمریکا، ممکن است فاکت دوم بە وقوع بپیوندد و در بطن این گونە اوضاعی، امپریالیسم احزاب ناسیونالیست کورد و تحت فرمان خود را وارد جنگ خانمان سوز نوینی خواهد کرد. این طور گزینەای، طبعآ راە حل استقلال کردستان نیست لذا اهمیت دارد کە مردم آگاە و ستم دیدە کردستان، با حضور گستردە خویش، خطر جنگ و آوارگی را بە صفر برساند و اجازە ندهد کە دور باطل صد سال اخیر، بیش از این ادامە بیابد. رمز موفقیت این است کە محرومان بەپاخیزند و بجای زمام داران فعلی و فاسد کردستان، خود سرپرستی روند رفراندم را بەدست بگیرند. در این طور حالتی، شانس لازم الاجرا بودن همەپرسی، بەمراتب بیشتر خواهد بود زیرا هیچ نیروی نتوانستە و نمی تواند در برابر تصمیم و ارادە متحد محرومان قدرت مقاومت را بیاورد. در غیر این صورت، قضیە همەپرسی و مراجعه به آرای مردم، نە با هدف استقلال بلکە برای سنجش میزان اعتماد حاکمان احزاب ناسیونالیستی صورت می گیرد و بلاخرە پارەای امتیاز از حکومت مرکزی می گیرند و مانند سال ٢٠٠۵ خطاب بە مردم کردستان خواهند گفت کە جامعە جهانی با استقلال نیست و ما هم در چهار چوب دولت فدرال عراق می مانیم و با این ترفند دور دیگر در قدرت خواهند ماند. این ترفندها را قویآ باید افشا و محکوم کرد زیرا با بسط و گسترش مردم سالاری و آرزوهای دیرینە مردم این دیار، کاملآ در تضاد است. با توجە بە آن چە کە ذکر شد، همەپرسی کە احزاب ناسیونالیستی دنبالش هستند، مانند لایحەای صنفی بنظر می رسد کە بە رآی عمومی گذاشتە می شود و سپس در چهارچوب نظام مرکزی عراق بە قانون غیر الزام مبدل می گردد.

همان طور کە از رویدادهای برق آسایی روز خاورمیانە مشاهدە می کنید، موضوع همەپرسی کردستان، زاویەهای زیادی دارد. از این رو، ممکن است روی دیگر سکە، بازی سیاسی کثیف و بر خاستە از ژئوپلوتیک کنونی منطقە باشد کە امپریالیزم تدارک دیدە است. برای مثال، بنظر می رسد غرب بەدنبال این است کە دولت عراق را زیر سیطرە جمهوری اسلامی بیرون بکشد و مانند قبل، خودش چنگ روی منابع طبیعی آن کشور بگیرد. برای همین، بعضی از مسئولین آمریکا گاهآ توصیە می کنند کە همەپرسی کردستان بە بعد از انتخابات عراق موکول شود زیرا آنها بە انتخابات آتی این کشور چشم دوختەاند کە لابی های خود را سر کار بیاورند ولی اگر بازی احتمالی، بردی برای غرب در بر نداشتە باشد و امثال “نوری مالکی” سر کار بیایند، آن وقت احتمال دارد کە کردستان را از عراق جدا سازند. پیامدهای این طور رویدادی، احتمالآ این است کە جامعە کردستان عراق و سوریە را یکی می کنند و بدین ترتیب بە بازار جهانی نیز گرە می زنند. برای همین، اکنون ترکیە و ایران در تدارک این هستند کە راە دریایی روژئاوا را از دولت احتمالی کردستان ببندند. اگر این اتفاق بیافتد، زمام کردستان استقلال یافتە، در دست احزاب نزدیک بە پ.ک.ک خواهد افتاد و بارزانی قدرت مانور خود را از دست خواهد داد.

سابقە بحث جدایی

موضوع جدایی کردستان عراق، خواستی دیرینه و بە دورە جنگ جهانی اول و تشکیل کشور عراق برمی گردد. در مقطع تشکیل این کشور، مردم کردستان خواهان جدایی و زیستن بە شیوەای کاملآ مستقل بودەاند اما امپریالیزم و ارتجاع منطقە، این خواست بر حق را بەبیراهە سوق دادە و مردم کردستان را مجبور کردند کە بطور غیر ارادی و بعنوان شهروندان درجە سوم در کشور جدید التاسیس، قرار بگیرند. این رویداد تحقیر آمیز، نە تنها خواست استقلال را در بین مردم کردستان باطل و از بین نبرد بلکە ساکنان آزادی خواە این دیار را بسوی تشکل یابی و رهایی حول داد. تولید و باز تولید سیستماتیک ستم، زورگویی و تلاش برای نسل کشی مردم کردستان، شکاف فی مابین ستم دیدگان و مرکزگرایان را گام بە گام گسترش داد و سرانجام  نیز ماجرا بە مبارزە مسلحانە دراز مدت منجر شد. تاریخ خونین ١٠٠ سال گذشتە، نشان می دهد کە مردم کردستان، هیچگاه دل خوشی بە پیوستگی، خویشاوندی سیاسی و جعرافیایی با این کشور را نشان ندادە و کماکان نیز تمایل بە ادامە آن را ندارند. قصد این نوشتە، بررسی فراز و نشیب ١٠٠ سال اخیر نیست بلکە هدف پرداختن بە راەکاری عملی جهت عبور از برزخ کنونی است.

از همەی ما روشن است کە بعد از جنگ اول خلیج فارس، عملا کردستان از حوزه نفوذ دولت مرکزی عراق خارج شدە و از سال ۲۰۰۳ به بعد، بصورت رسمی و قانونی از حق خودمختاری و یا فدرالسیم بهرەمند گشتە است. در جریان رویدادهای پس از ظهور «داعش»، ساکنان این دیار، مناطق بیشتری را بە قلمرو فرمان روایی خویش اضافە کردە و اکنون خود را بە جایگاهی فراتر از فدرالیسم ارتقاء دادە و دنبال همەپرسی می باشند کە برای همیشە از عراق جدا شوند. آن چە کە ذکر شد، خواست قلبی اکثریت قریب بەاتفاق ساکنان جامعە کردستان است. اما در قبال خواست  دیرینە ستم دیدگان، بورژوازی کورد تمام قد ایستادە و می کوشند کە از بالای سر ساکنان جامعە و بەشیوەی چانەزنی با غرب و ستمگران منطقە از جملە ترکیە، ایران و عراق، بە نوعی موضوع را خاتمە دهند کە قدرت سیاسی و اداری بە دست ستم دیدگان کردستان نیافتد.

جمهوری اسلامی و همەپرسی

علی رغم خوش خدمتی سران احزاب ناسیونالیست کورد، باز سران ریز و درشت جمهوری اسلامی ایران، مخالفت شدید خود را در قبال موضوع همەپرسی اعلام کردە و استقلال کردستان را بە هیچ وجهی نمی پذیرند. گیر کجاست و چرا با پرخاشگرانە واکنش نشان می دهند؟ پر واضح است کە پاشنە این مخالفت، بر ٣ محور می چرخد. اولآ، دولت مرکزی شیعه گرای عراق را بخشی از پیکر ارتجاعی خود می دانند و بدین خاطر نمی خواهند تضعیف شود. اگر توجە کردە باشید، از مقطع سرنگونی «صدام» بە این سو، دولت عراق بعنوان هم پیمان استراتژیک رژیم اسلامی ایران عمل کردە و از این لحاظ برای جمهوری اسلامی در منطقە ویژگی خاص خود را دارد. دومآ، رژیم آخوندی ایران فکر می کند کە تشکیل دولت احتمالی کردستان، خط تجزیه در کردستان ایران را نیز تقویت می کند. سومآ، از نزدیکی برخی احزاب ناسیونالیست کورد با اسرائیل در هراسند. بی دلیل نیست کە جمهوری اسلامی از حفظ اقلیم درماندە فعلی کرستان دفاع می کند. این دوستی خالەخرسەای، مدهاست کە سران اقلیم کردستان را سرمست کردە و با خوشحالی اظهار می دارند کە در برابر ظهور داعش، جمهوری اسلامی اولین کشوری بودە کە بە اقلیم کردستان «کمک نظامی و اطلاعاتی» کردە است. جاری شدن این گونە حرف ها از زبان سران برخی از جریانات ملی و مذهبی کردستان، آیا از روی حماقت و نادانی است و یا صرفآ پیام بازرگانی محسوب می شود؟ واضح است کە احزاب ناسیونالیست کورد، در آستین سران جمهوری اسلامی پروردە شدەاند و بە همین دلیل، مخالفتی با منافع این رژیم ندارند. ساختار سیاسی و اجتماعی اقلیم کنونی کردستان را بەگونەای ساختەاند کە هیچ گونە زیانی بە منافع جمهوری اسلامی نرساند. از این رو، برای خامنەای و امثالهم مهم است کە قوارە فعلی اقلیم کردستان صدمە نبیند زیرا فکر می کنند با حفظ این اقلیم، مسئلە حق تعین سرنوشت لاینحل می ماند و سپس در کمال آرامش بذر نفاق و نفرت را در این جامعە می پاشند و چنان فضایی را بوجود می آورند کە دار و دستە اتحادیە میهنی و … را بیشتر از هز زمان زیر سیطرە خود داشتە باشند. در واقع، این سیاستی است کە بورژوازی ایران، از زمان پهلوی و جمهوری اسلامی در بین احزاب ناسیونالیستی این دیار پیش بردە و می برد. بنظر من، تنها راە حل جهت مقابلە با تهدیدها و نفوذ ارتجاعی ترکیە و ایران در اقلیم کردستان، تشکیل دولت قوی و مردمی می باشد و این یک ضرورت تاریخی است و باید همەی کمونیست های جهان، از ایجاد چنین دولتی حمایت نمایند. برای برقراری این دولت، فعالیت های وسیع و فرا حزبی لازم است. ایجاد یک کردستان آزاد و سکولار و مدرن، می تواند بە الگوی زندگی بهتر برای کل منطقە تبدیل شود. بە عبارت دیگر، برقراری دولت کردستان، حداقل یعنی این کە بار دیگر مردم بی دفاع این دیار توسط شوینیسم عرب، فارس و ترک مورد تهاجم قرار نگیرند، یعنی جلوگیری از تکرار کشتار مردم حلبجە، سنجار، آنفال و … بنابراین، بیایم دست بە دست هم بدهیم تا جامعە و جغرافیای شایستە برای این انسان های مبارز، حق طلب و رنج دیدە فراهم کنیم.

ترکیە و همەپرسی

در روزهای اخیر، مسئولین دولتی ترکیە، بکرات مخالفت شدید آنکارا را علیە اعلام جدایی منطقه کردستان از عراق اعلام کردەاند. برای مثال، «بولنت آرینچ»، معاون نخست‌وزیر ترکیه، طی سخنانی اظهار داشت کە اگر کوردها پا از گلیم خود دراز نمایند، ترکیه مجبوە خواهد شد کە دست بە عملیات نظامی بزند. علاوە بر نامبردە، وزیر امور خارجە این کشور نیز اعلام کرد کە با توجه به حضور تجاری پر رنگ ترکیه در کردستان عراق، اقلیم کردستان باید بداند کە همەپرسی بەمنظور جدایی، تبعات و هزینەهای بالای در پی خواهد داشت. البتە در کنار این خط و نشان کشیدنها، برخی از صاحب نظران نزدیک بە “رجب طیب اردغان”، از کلنیالیسم سخن گفتە و تاکید کردەاند استقلال کردستان از عراق، زمانی قابل پذیرش است کە دکمە خاموش و روشن کردنش در دست ترکیە باشد!

البتە موضع کلنیالیسم، تنها بە دوران پس از همەپرسی محدود نمی شود زیرا همین امروز و سالهاست کە بخش شمالی کردستان بە کلونی ترکیە در آمدە و در دنیای واقعی این ترکیە است کە حرف اول را در منطقە بارزانی می زند. اگر توجە کردە باشید، سالهاست بازار تجاری و هم چنین پیچ چاەهای نفت این دیار، در دست شرکت های ترکیە قرار دارد. هم اکنون بیش از ١۵ پایگاە نظامی در عمق خاک اقلیم کردستان دارد و علاوە بر این، از طریق سازمان امنیتش (میت) تشکیلات خانوادە بارزانی را نیز می چرخانند. در کنار فاکتورهای کە ذکر شد، از ترکمن های شهر کرکوک نیز استفادە می کنند. بەعبارتی دیگر، همان طور کە “حزب اللە لبنان” شاخە نظامی جمهوری اسلامی می باشد، دار و دستە بارزانی هم شاخە نظامی و برون مرزی ترکیە محسوب می شود. یک واقعیت می تواند، کل این معما و مخصوصآ خواب های پریشان فاشیسم ترکیە را بە وحشت مبدل سازد و آن حضور گستردە و میلیونی مردم کردستان می باشد. حالا روز برگزاری اعتصابات و اعتراضات میلیونی مردم آزادی خواە فرا رسیدە و باید بپاخیزبد. تردیدی ندارم، بەمحض مشاهدە حضور فرا حزبی تودەهای کارگر و زحمت کش، فاشیسم راهی جزء عقب نشینی خواهد داشت. 

فاکت های پس از اشغال عراق

بەدنبال سرنگونی دولت صدام، احزاب ناسیونالیست کورد، طبق توصیە اشغالگران غربی و با توجە بە خاطرە ناخوشی کە از عرب های سنی مذهب داشتند، با شیعەهای عراق حول تشکیل دولت جدید، وارد دیالوگ شدند. جالب این است کە این رویداد، از جانب شخص “مسعود بارزانی” مطرح شد و نامبردە از آیت الله سیستانی رسمآ تقاضا کرد تا برای حل بحران سیاسی وقت عراق، مداخلە نماید. اگر بیاد داشتە باشید، سیستانی نە تنها به درخواست وی پاسخ مثبت نداد بلکە از اقلیم کردستان و به خاطر بهرەبرداری از بحران جاری و خروج ترکمن ها و دیگر اقلیت های مذهبی از کرکوک انتقاد کرد. بەدنبال این موضع گیری، جامعه شیعی عراق، بە ظاهر با احزاب ناسیونالیست کورد همکاری می کرد ولی بمثابە یک هم پیمان جدید آنها را وارد قدرت سیاسی نکردند بلکە از کوردها بعنوان کارتی در قبال رقبایی خود استفادە کردند. پس از مدتی، بلاخرە ناسیونالیست های کورد، بەنوعی فهمیدند کە دولت شیعەگرایی عراق، سرشان کلا گذاشتە و یواش یواش بسوی دشمن قبلی (سنی ها) گرایش پیدا کردند تا بلکە بە امتیازهای دست بیابند. نتیجتآ با آمدن نخست وزیر جدید (عبادی) دلشان خوش شد و ضمن حفظ رابطە حسنە با سنی ها، مجددآ بە دامن دولت شیعە، گرایش پیدا کردند اما باز بە هدفشان نرسیدند.

جامعە جهانی و همەپرسی

جدا از نخست وزیر اسرائیل، تابحال کسی از استقلال کرستان حمایت نکرده و موضع گیری وی نیز ناشی از دوستی دولت اسرائیل با منافع مردم کردستان نیست بلکە در اساس بخاطر فشار آوردن بە رژیم جمهوری اسلامی است. البتە این احتمال هم وجود دارد کە مخالفت آمریکا، حالت ظاهری دارد و گویا بدین خاطر است کە بارزانی تابحال از موضع گیری خود عقب نشینی نکردە است. برای مثال، برگزاری جلسە مسئولین بالا رتبەی آمریکا در روز ٢٨ ژوئن ٢٠١٧ با نمایندگان اقلیم کردستان در سالن سنای این کشور، اظهار نظر سخن گویی کاخ سفید را زیر سوال می برد زیرا مسئولین عالی رتبە این کشور، با صراحت از تشکیل دولت کردستان دفاع کردند. بر اساس تجذیە و تحلیلی کە در این کنفرانس صورت گرفت، دولت کنونی عراق، دولت در سایە ایران محسوب می شود و بەهمین دلیل، دیگر بعنوان هم پیمان آمریکا بحساب نمی آید. نشست فوق، در پایان کار خود، توصیە کرد کە بطور فوری دست بکار شوند و در زمان لازم جمهوری اسلامی را از راە خشونت بە زانو در آورند. در قبال ترکیە نیز تاکید کردند کە از راە دیالوگ، نگرانی های این کشور را نسبت بە استقلال احتمالی کردستان، حل و فصل نمایند.  

در هر حال، پانل ٢٨م ژوئن، بیانگر این حقیقت است کە فراخوان همەپرسی در روز ٢۵ سپتامبر امسال، نشانە شجاعت زمامداران فعلی کردستان نیست بلکە برخاستە از برنامەریزی دقیق و استراتژیک آمریکا می باشد. بر مبنای این کنفرانس، اکنون مسئولین ریز و درشت آمریکا، با صراحت از ایجاد یک اسرائیل دیگر دم می زنند. تردیدی نیست کە تحقق احتمالی اینطور کشوری، نە تنها با خواست و مطالبات حقە و انقلابی مردم کردستان تفاوت دارد بلکە منطقە را با جنگ های خانمان سوز دیگری روبرو خواهد کرد. من طرفدار سر سخت استقلال کردستان هستم و مردم این دیار هم هزینە هنگفتی را در این خصوص تحمل کردە و خواست همگی این است کە برای همیشە از شر جنگ، آوارگی، ستم و نسل کشی رها شوند. از این رو، حائز اهمیت است کە رنج دیدگان کردستان از سیاست و برنامەهای آمریکا  و اسرائیل دنبالە روی نکنند زیرا چنین کاری معادل از چالە بیرون آمدن و بە چاە افتادن است.

زیربناء و روبنای کردستان

زمان هژمونی حزب بعث، کردستان مکانی جنگ زدە و بلحاظ اقتصادی یکی از محروم ترین و عقب افتادەترین مکان های جهان معاصر بود. بدنبال فروپاشی این رژیم، ستم دیدگان امیدوار شدند کە بطور گام بە گام جامعەای عاری از جنگ، ستم و فلاکت اقتصادی را بنیاد نهند. متاسفانە این آرزو، از همان روز نخست، از جانب احزاب ناسیونالیستی کورد، بە بیراهە بردە شد. این احزاب، بەمحض برگشتن از کشورهای مجاور، جهت حفظ قدرت قبیلەای خود، محرومان را با جنگ داخلی بین اتحادیە مینهی و پارتی رو بە رو کردە و بطور گام بە گام مردم قیام کنندە را خانەنشین کردند. در جریان این جنگ خانمان سوز، قبیلە بارزانی و طالبانی، برای بقایی خود، ارتش صدام و سپاە پاسداران را وارد این دیار کردند. با دخالت سپاە پاسداران و ارتش صدام، بین این دو حزب، ضمن ایجاد توازن قوای کذایی، کردستان را بە دو تیکە تقسیم کردە و در راستای منافع خود، بار دیگر روبناء و زیر بنای جامعە را منهدم کردند. بعد از تقسیم کردستان بە ادارات شمال و جنوب، هر کدام بە نوعی ثروت باقی ماندە جامعە را زیر چنگ خویش قرار دادند ولی دانش و ظرفیت این را نداشتند کە ثروت بدست آمدە را صرف آبادانی، رفاە، بهداشت و … نمایند. همان طور کە گفتم، اینها از همان روزهای اولیە، نشان دادند کە نە تنها در پی تقویت بنیە اقتصادی کردستان و نهادینە کردن مدرنیسم نیستند بلکە ضمن ترویج خرافات، دزدی، ترور مخالفین و از سوی دیگر بخاطر ترس از اینکە نکند بار دیگر بە کشورهای مجاور فراری دادە شوند، سرمایەهای جامعە را بە دلار تبدیل کردە و سپس بە بانک های ترکیە و … انتقال دادند.

جالب این است، با گذشت بیش از دو دهە فرمان روایی، هنوز هم منابع طبیعی این جامعە را با نیمە قیمت و دو دستی تحویل ترکیە، جمهوری اسلامی و اسرائیل می دهند. این کشورها هم در عوض، در عمق خاک اقلیم کردستان، پایگاهای نظامی زدە و هفتە چند بار نوار مرزی و مناطق اطراف قندیل را بە شیوەی وحشیانە از زمین و هوا توپ ران و بمب باران می کنند. علاوە بر این، اخیرآ نیز جمهوری اسلامی جهت فلج کردن کشاورزی و تشنە نگاە داشتن مردم بی دفاع کردستان، مسیر آب ها را تغییر دادە و زمام داران اقلیم کردستان، جرات این را ندارند کە در مقابل آن بیاستند. برخلاف آن چە کە رسانەهای احزاب ناسیونالیستی انعکاس می دهند، زیر بنایی این دیار کماکان فلج است و بدین خاطر، شرایط زندگی محرومان نسبت بە دوران رژیم بعث هم تغییر چندانی نکردە است. در واقع اکثریت ساکنان جامعە، همان فقیر و فقرای قبلی اند و جالب این است، زمامداران فعلی کردستان، پول نفت و دیگر منابع طبیعی مردم را در بانک های جهانی برای خود انباشت می کنند و از سوی دیگر دست تنگی مردم را بە گردن حکومت مرکزی می اندازد.

احزاب ناسیونالست، دانش، ظرفیت و استعداد بنیان گذاری جامعەای مدرن و مرفە را ندارند. اینها دار و دستەهای فاسد و دزدند، شدیدآ با اتحاد و قدرت میلیونی مردم مخالفند. هدف آنها همین بودە و همین است کە تابحال از خود نشان دادەاند. مردم کردستان، باید بدانند کە با تک محصولی یعنی فروش ۵٠٠ هزار بشکە نفت، جامعە ادارە نمی شود. در این زمینە باید توجە داشتە باشند کە در حال حاضر، بدلیل تولید اتومبیل های برقی و … نفت آن ارزش سابق را نە تنها ندارد بلکە روز بە روز نیز از خاصیت آن کاستە می شود. از این رو، لازم است کە ضمن فروش نفت، در فکر مکانیزە کردن بنیە کشاورزی و ارتقاء دادن دیگر منابع طبیعی تا سر حد خودکفایی باشند و در کنار این تحول بزرگ، روبنای جامعە را بەشیوەی لازم و شایستە بهینە سازی و نهادینە نمایند. در این غیر صورت، ایجاد یک کشور جدید، فجایع فراوانی را بدنبال خواهد داشت. برای عبور از وضعیت فعلی و جلوگیری از فجایع و مخاطرات فردا، استقلال لازم است اما نە بر پایە نابسامانی و ویرانی های موجود بلکە یک دورە تعریف شدە لازم است کە ملزومات اصلی و هم موانع های پیش رو برداشتە شود. در این رابطە مهم این است کە پریود تعریف شدە، تحت هژمونی نمایندگان واقعی مردم قرار بگیرد.

کلام آخر

در صورتی که دولت مستقل کردستان، بە کلونی ایران، ترکیە و شرکا تبدیل نشود، باید خود را برای کشمکش های نظامی و اقتصادی حاد آمادە کند. در بطن این طور اوضاع پیش بینی شدەای، ترکیە و ایران دولت مرکزی عراق را تقویت و دولت نو پای کردستان را از زوایای مختلف زیر منگنە و نهایتآ با بحران عمیق و لاینحلی روبرو می سازند. در این سمتگیری، برای ایران و ترکیە فرقی نخواهد کرد که سنی ها و یا شیعه ها کدامیک در بحران جاری عراق پیروز می شوند زیرا برای آنها بە زانو در آوردن کردستان اهمیت دارد. طبعآ ناسیونالیسم عربی در عراق، گوش بە فرمان ایران و ترکیە عمل خواهد کرد. این عوامل در کنار حساسیت اعراب و تقابل گرایش های افراطی اسلام گرا و جهادی با گروه های کرد عراقی، نهایتآ باعث بی ثباتی در کردستان عراق و همچنین افزایش تنش های منطقەای خواهد شد. با توجه به این نکات، ریسک بە مراتب بیشتر و چشم انداز مناسبی پیش روی استقلال کردستان عراق در حال حاضر دیده نمی شود. شاید توجه به آنها باعث گردد که رهبران اقلیم کردستان عراق، به وضعیت کنونی که عملا با استقلال تفاوت زیادی ندارد، رضایت دهند.

در حال حاضر، یکی دیگر از مشکلات عظیم این است کە احزاب خائن و معاملەگر، از طرفی مقابل همدیگر صف آرایی کردە و از سوی دیگر بجایی مردم ستم دیدە سخن می گویند و این مسئلە کاری کردە کە برایند قوا در عراق، خاورمیانه و جهان پذیرای استقلال کردستان عراق نباشد. متاسفانە بخاطر عدم نهادهای مدنی و در محور نبودن محرومان، این طور رویکردی، حداقل در کوتاه مدت قابل تغییر و پیش بینی نمی باشد. اما خارج از فعل و انفعالات جامعە کردستان، شکل دیگری از سناریو، ممکن است این باشد کە تداوم بحران سیاسی در عراق و نا امیدی از پیدا کردن راه حل در میان مدت، تجزیه این کشور را به واقعیتی گریز نا پذیر تبدیل سازد. در حال حاضر چنین سناریوی مطرح نیست و بر عکس نوعی اجماع نسبی مشاهده می شود و متاسفانە ممکن است پروسە استقلال کردستان را با مخاطرات مواجە سازد. اما بعید به نظر می رسد غرب و جامعه جهانی، در صورت برگزاری همه پرسی و تشکیل دولت مستقل، به اقدام تقابلی روی آورند. 

صدیق جهانی

١٨-٨-٢٠١٧

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری