فرخ معانی: برخی ملاحظات و چند سوال از کاک رحيم عزيز پور

فرخ معانی

اخيراً دوست عزيز کاک رحيم عزيز پور در مطلبی تلاش نموده‌اند از منظر خويش پاسخ به نوشته‌ای از کاک فاروق نقشی بدهند. در اين نوشته توضيحاتی در مورد بعضی از واژه‌ها داده شده که ظاهراً بايد تفسير کاک رحيم از بعضی مقولات مانند، فراکسيون، اقليت و غيره باشند، فکر می‌کنم ايشان در مواردی از اين تفسير و توضيحات در اشتباه هستند.
 
کاک رحيم مينويسد:
رفيق فاروق در نوشته‌اش عامدانه تلاش ميکند، “فراکسيون” و “اقليت تشکيلاتی” در اساسنامه را يکسان به خواننده القا کند. انتخاب واژه اقليت تشکيلاتی بجای فراکسيون در اساسنامه به هيج وجه تصادفی نيست.مفهوم واقعی آن برجسته کردن جنبه‌های نظری و سياسی مسئله در مقابل جنبه‌های تشکيلاتی آن است، به همين دليل است که می‌گويد:
محفوظ بودن حق اقليت هر سازمان حزبی برای آنکه همه اعضای سازمان را از نظر و اختلافات خود با اکثريت مطلع نمايد. ( اساسنامه حزب کمونيست ايران)
مثل اينکه کاک رحيم تازگی متوجه شده‌اند که آوردن واژه اقليت در اساسنامه تصادفی نبوده است. اقليت به يک يا چند نفر که دارای نظراتی متفاوت در زمينه‌های مختلف اعم از تشکيلاتی و سياسی و نظری با اکثريت حزب هستند گفته‌ می‌شود. در وجهی که فراکسيون تنها شکلی است برای ابراز وجود اقليت. اين دو يکی نيستند پس بنابراين در اساسنامه حزب کمونيست ايران همانند بسياری ديگر از اساسنامه‌های ديگر احزاب بدرستی از اقليت بعنوان کُليت صحبت شده و طبيعی است که نمی‌تواند تنها نوعی از آن را مبنا قرار داده باشد. اما آنجائی که کاک رحيم صحبت از مفهوم واقعی اقليت می‌کند و می‌گويد به اين خاطر از اين واژه استفاده شده چرا که جنبه‌های نظری و سياسی آن مهم است تا جنبه تشکيلاتی، بايد از او پرسيد دوست عزيز چگونه و بر اساس کدام استدلال به اين تفسير داهيانه از کلمه اقليت دست پيدا کرديد؟ راز اين مفهوم واقعی را کی برای شما فاش کرد؟
 
شايد تفسير جالب کاک رحيم به دليل و بر اساس وجود واژه نظر در بند مورد مناقشه باشد. “محفوظ بودن حق اقليت هر سازمان حزبی برای آنکه همه اعضای سازمان را از نظر و اختلافات خود با اکثريت مطلع نمايد.” دوست عزيز در اين جمله سری نهفته نيست که شما آنرا برای خوانند کشف نموده‌ايد. اين جمله کاملاً واضح و روشن صحبت از حق اقليت (عده‌ای کمتر از اکثريت) برای مطلع نمودن اعضای حزب از نظراتشان و اختلافاتشان با اکثريت می‌کند. اين اختلافات می‌تواند در زمينه‌های مختلف منجمله تشکيلاتی باشد، در اينجا منظور مسايل (تئوريک) نيست. در ضمن به نظر شما چرا اين حق به اقليت داده شده است؟ اين حق فقط برای آن نيست که گويا خوب ديگران هم بدانند که ما چه می‌گويم، خير اين حق دقيقاً بدين منظور آمده و مهم است که مجالی، کانالی و امکاناتی فراهم می‌سازد که اقليت بتواند نظرات و ديدگاه‌های خود را به نظر اکثريت در حزب تبديل کند. همان کاری که فراکسيون مدعی آن می‌باشد و دقيقاً به اين خاطر است که مکرراً تکرار می‌کنند که ما تمايلی به جدائی نداريم.
 
در ادامه کاک رحيم عدم انتشار بحث‌های نظری و تحليلی اين رفقا را دليلی برغير جدی بودن اين رفقا می‌داند: “در نتيجه بايد سراغ ناتوانی و غير جدی بودن و ناشفاف بودن در ارائه نظرات و مضافاً ضعيف بودن گرايش شما در حزب و جامعه رفت “
فرض کنيم حق با شما است اين رفقا ضعيف و ناتوان هستند و از نظر سياسی و تئوريک نتوانسته‌اند بحثهايشان را فرموله کنند و بقول شما در جامعه هم مطرح نيستند، با تمام اين اوصاف من از شما می‌پرسم، آيا اين رفقا اجازه دارند در جريان عمل به نظری متفاوت با شما رسيده باشند؟ آيا اجازه دارند حتی اگر بلحاظ تئوريک نتوانند نظراتشان را ارائه دهند اما در تصميمشان و جهت گيريشان محق باشند؟ مگر رفقای که (منجمله خود شما هم جزو آنها بوديد) در حزب و کومه‌له ماندگار شدند و با گروه منصور حکمت همراه نگرديدند، پاسخ نظری برای بحثهای فراکسيون کمونيسم کارگری داشتند؟ مگر غير از اين بود که هم من و هم شما و هم آن عزيزانی که رهبر من و شما بودند تنها در جريان عمل و به اتکا بر تجربه سياسی که داشتند تصميم به ماندگار شدن گرفتند؟ مگر غير از اين است که تاريخ ثابت کرد همراه نشدن با آنها با وجود نداشتن بحثی جدی تصميم عاقلانه‌ای بود؟ چرا انتظار داريد اين رفقا بحثهای آنچنانی بکنند در وجهی که خودتان بعد از گذشت اين همه سال در مقابل نظرات انحرافی فراکسيون کمونيسم کارگری که کومه‌له را تا سر حد نابودی برد، کار بقول خودتان جدی صورت نداده‌ايد؟ از اين بگذريم که تا جائيکه به مباحث سياسی و طرح اختلافات برمی‌گردد تا حال هيچ اقليتی در حزب کمونيست ايران به اندازه اين رفقا بحث مطرح نساخته است.
 
در ادامه کاک رحيم نظر خود را در مورد تشکيل فراکسيون می‌دهد، باز هم گلی به جمال انصاف شما، تشکيل او را بلا‌مانع می‌دانيد، اما در ادامه برای تشکيلش شرط می‌گذارد. اما علی‌القاعده کسانی فراکسيون تشکيل می‌دهند که برنامه و اساسنامه حزب را قبول داشته باشند و با بعضی از تاکتيکها و سياستهای مشخصی با اکثريت اختلاف دارند. اين هم يکی ديگر از آن تفسيرهای کم نظير است!؟ تعريف فراکسيون از ديدگاه کاک رحيم اين است! به تشکلی فراکسيون گفته می‌شود که از اختلافهای برنامه‌ای و اساسنامه‌ای پرهيز جويد و فقط در موارد تاکتيکی آنهم نه همه آنها بلکه بعضی از آنها اختلاف داشته باشد. بيائيد برای يک لحظه هم که شده اين تعريف داهيانه را بپذيريم، با اين وصف اين سوال پيش می‌آيدآيا فراکسيون کمونيسم کارگری نيز برنامه و اساسنامه شما (حکا) را قبول داشت و تنها با بعضی از تاکتيکهای حزب مخالف بود؟! در ادامه بحث کاک رحيم ژست مربی اخلاق را هم به خود گرفته و می‌گويد مضافاً با روشهای سالم ايدئولوژيک . . . . دوست عزيز تا جائی که افکار عمومی مطلع هستند اين شماايد که در بکارگيری روشهای ناسالم مورد سؤظن هستيد، نه فراکسيون. اخيراً اطلاعيه‌ای خبری از طرف فراکسيون منتشر گشته است که خلاف اين ادعای شما و کميته مرکزی حزب را ثابت می‌کند، که گويا شما خواهان مبارزه‌ای سالم و بدور از تشنج هستيد.
30 سپتامبر 2008
 

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری