40
ما امضاکنندگان متن استعفانامه از سازمان انقلابي زحمتکشان کردستان ايران- کومهله لازم دانستيم که پروسهي اقدامات خود را در جريان اختلافات دروني اين سازمان که مدتي است علني گشته است را يکجا به اطلاع عموم برسانيم. لازم است بگوئيم که ما در تلاشهايمان براي دستيابي به انسجام و پرهيز از تشنج تنها نبوديم؛ رفقاي زيادي به اشکال مختلف در اين پروسه شرکت جستند. اما روند جريانات آنگونه نشد که ما و همه اين دوستان آرزويش را داشتيم، بلکه بدان جايي رسيد که همه شاهد آن هستيم. با بالا گرفتن اختلافات حجم نوشتههاي غير سياسي و تند در سايتهاي اينترنتي رو به فزوني نهاد. در اين نوشتهها چيزي که به چشم ميخورد کمتر طرح اختلافات سياسي، که بيشتر توهين و افترا بود. کاملأ واضح بود که اختلافات پيش آمده مبناي سياسي ندارند و يا اگر هم اختلاف نظرهاي در مواضع سياسي و تشکيلاتي هست، با وضع متشنج تشکيلات فرصت مطرح شدن پيدا نخواهند کرد. عاجل ترين اقدام در آن شرايط آرام سازي جو حاکم بر تشکيلات بود. در پي جلسات متوالي و بحث حول مشکلات موجود، ما تعدادي از اعضا به اين نتيجه رسيديم که به اقدامي جمعي دست بزنيم، تا شايد کميته مرکزي به اراده جمعي تمکين نموده و تشنجزدايي پيشه کند.
ما معتقد بوديم که:
1.ميزان اختلافات مطرح شده آن چنان ژرف نيست، و اگر هم باشد آنقدر شفاف نيست که دليلي براي انشعاب شود،
2.بايستي شرايطي فراهم آورد تا بدور از جو متشنج به اختلافات واقعي پرداخت.
3.نبايستي اجازه داد اختلافاتِ عمدتاً شخصي اعضاي کميته مرکزي سببي براي انشعاب شوند.
به دلايل بالا و بسي بيشتر. بدين نتيجه رسيديم که راهي براي برونرفت از وضع پيش آمده پيشنهاد کنيم.
»طرح پيشنهادي«
ارائه شده در مورخه 16.06.07
رفقا:
هنوز چند ماهي از بروز علني اختلافات سياسي و تشکيلاتي حزبمان نگذشته است که با کمال تأسف شاهد برخوردهاي هيستريک، غير رفيقانه، نامسئولانه و آمرانه در تشکيلاتمان هستيم.
بخشي بطور بي سابقهاي و در سطح علني به ميدان هيجان سازي و منفي بافي عليه همديگر کشيده شدهاند و از کومهله تصويري غير دمکراتيک، سطحي، کينهاي و مستبد به نمايش گذاشتهاند. که جز ضرر چيزي از آن عايد نخواهد شد و اين در مغايرت کامل با همه پرنسيبهاي پذيرفته شده جمعي و حزبيمان است و خلاف تمام ادعاهايمان در مکتوبات و اسناد حزبي. بشکل بسيار ناپذيرفتني و تاسفباري بر شاخه نشستهايم و داريم کم کمک بن ميبريم. ادامه اين کنش و واکنشهاي مضر، صدمات جبرانناپذيري را متوجه همه ما خواهد ساخت، چارهاي جز ختم اين کارزار خانه بر بادده نيست. در طلب اين مهم ما امضا کنندگان اين عجالتنامه کليت کميته مرکزي، اعم از اقليت و اکثريت، دفتر سياسي و کل تشکيلات را فراميخوانيم، بطور عاجل و جدي راهي منطقي، منصفانه و متمدنانه براي برونرفت از وضع موجود بيابند. خود ما نيز در خدمت به اين هدف گام پيش نهاده و راهکارهاي زير را، بدون آنکه مدعي جامع بودن آنها باشيم،
براي گذر (البته بدون تلفات) از اين تندپيج مسير مشترکمان پيشنهاد ميکنيم:
مضاف بر تصميم عجولانه در تشکيل اقليت و علني کردن آن، اختلافات مطرح شده از طرف رفقاي اقليت با وجود دربر داشتن نکات مثبت هنوز بدان ميزان شفاف، کامل و صريح نيستند که بتوان آنها را بستري براي جهت گيري دانست. معذالک بر آنيم که طرفين بايستي از هر گونه تعجيل و هيناهين پرهيزکنند، تا فرصت و زمان لازم و از آن هم مهمتر بستر سالم براي تکميل شدن اين بحثها فراهم آيد.
براي دستيابي به اين اهداف بندهاي زير را پيشنهاد ميکنيم:
1.انحلال اقليت اعلام شده از طرف تعدادي از رفقاي کميته مرکزي.
2.لغو قرارها و ابلاغيههايي که بر بستر اختلافات اين دوره ( اعم از اخراج، توبيخ و . . . ) توسط رفقاي دفتر سياسي صادر شدهاند.
3.به عقب انداختن کنگره آتي که قرار است به زودي برگزار گردد، (حداقل يکسال)
4.تشکيل ارگاني اجرائي (کميسيون) مورد تأئيد همه رفقا براي اداره امور تشکيلات تا کنگره آتي.
5.تصويب نشريهاي رسمي و علني و يا اختصاص بخشي از نشريه حزبي به اين رفقا براي درج مطالب و نظراتشان.
6.رفقائي که با طرح فوق موافقت مضموني دارند و از آن پشتيباني مينمايند، لطفأ با ايميل زير براي درج نامشان تماس حاصل نمايند.
*****
1.احمد مرتضائي
2.فرخ معاني
3.فاروق قادري
4.جلال آذري
5.داود آذري
6.صديق قادري
7.بهروز لطفي
8.روناک مينائي
9.علي قادري
10.سيمين قادري
11.حسن خضري
با سلامهاي گرم و انقلابي ما جمعي از هواداران کومهله در . . . هستيم و طرح پيشنهادي را امضا ميکنيم و اين را هم اضافه کنيم که با هرگونه انشعاب يا جدائي در کومهله بشدت مخالفيم:
12.هيرش ن
13.سيروان کريمي
14.ليلا مسعودي
15.شادي ن
16.مصطفي عزيز پور
17.علي عزيز پور
18.رحيم محمودي
19.پروانه شهري
با سلام، اختلاف و جدائي در احزاب کردي غير از اينکه دشمنان ملت کرد را خوشحال کند، سودي ندارد.
20.هادي حجت الساداتي
با سلام به خدمت همه خانوادههاي شهيد، زنداني سياسي، اعضا، هواداران و دوستان کومهله.
ما جمعي از خانواده شهدا و هوادار کومهله با امضا کردن ((طرع پيشنهادي)) مخالفت شديد خود را با هرگونه جدائي و يا انشعاب که در حال موجود بسيار به ضرر کومهله ميباشد اعلام ميداريم.
21.هيمن ج
22.لقمان م
23.مصطفي گ
24.آرزو م
25.پروانه م
26.ابراهيم خ
27.رحمان خ
28.احمد خ
29.تريفه م
30.شايان س
31.ناصر ر
32.مريم ر
33.سيمين ح
34.صالح پ
35.رحيم پ
36.رحمان س
37.آزاد م
38.مسعود م
39.کردستان روژههلات
40.زنده باد کومهله
41.محمد ترجان
با سلام:
رفقاي مبارز فقط ميتوانم اين را بگويم که در حال حاضر انشعاب کمر ما دوستان و هواداران کومهله را درهم ميشکند و اين را هم بگويم کومهله مطلق به همه ما است پس خواهشمنديم قبل از هر تصميمي به فکر خانوادههاي شهيد، زندانيان سياسي و هواداران کومهله باشيد ، کومهله چشم و چراغ ما است.
42.سيروان احمد زاده
43.ريبوار احمدزاده
با درود و سلامهاي انقلابي،
اميدوارم که کومهله دچار هيچ نوع جدائي نشود کومهله همه وجود ما است.
1.42. لقمان سعيد قادري
44.شيلان رئوفي
45.کاروان رئوفي
46.جبار مطائي
maanifarrox@yahoo.de
برخلاف انتظار، اين طرح با مخالفت شديد هر دو جناح روبرو شد، اگر چه گذشت زمان نشان داد که حق با ما بود، و اگر اين رفقا از همان اوايل طرح پيشنهادي را مبنا قرار ميدادند، يقيناً سير وقايع روندي متمدنانهتر طي ميکرد. اما رفقاي رهبري هر دو جناح سرمست از غلبهي واهي بر ديگري حاضر نبودند بقول خودشان امتيازي براي هم قايل شوند! لذا ديري نپائيد که با دخالت نيروي سوم و طي نشستهايي، رهبري دو جناح مجبور شدند توافقنامهاي را امضاکنند که بعضي از بندهاي طرح پيشنهادي ما نيز در آن آمده بود.
اينبار نيز ثابت شد که توصيه خودي در بين ما چندان اعتباري ندارد، اما چنانچه همين توصيه از سوي نيروي ثالثي مطرح شود، آن را حکيمانه يابند و حکمتي در آن بينند و به همين اعتبار بکار ببندند.
به هر حال، به عقيده ما اگر رهبري هر دو جناح طرح ما را مبنا قرار ميدادند، نه لازم بود نيروي سوم وارد مشاجرات دروني کومهله شود و نه سير وقايع مسير رفته را طي ميکرد. در فاصله نشر طرح پيشنهادي تا نوشتن نامه سرگشاده کمافيسابق مشغول بحث و جدل با رفقا بوديم تا آنها را متوجه خطاي راه رفته نمائيم، راهي که غير از دشمنان کومهله کسي را خوشحال و سودمند نکرد. اما اين تلاشها بي ثمر بود و روز بروز بحران شديدتر ميشد. با بحرانيتر شدن وضع خودمان را ناچار ديديم که اقدام ديگري کنيم تا شايد اينبار تلاش جمعي ما کارا واقع شده و ضرر را از نيمه بازگرداند.
نامه سرگشادهي ذيل در نتيجه بحث و تبادل نظر ما عدهاي از اعضا نوشته شد:
نامهاي سرگشاده خطاب به رفقاي کميته مرکزي منتخب کنگره ١٢ و رهبري »رهوتي ريفۆرم وچاکسازي«
رفقا متأسفانه روند اختلافات به مرحلهاي متشنج و تقريبأ غير قابل کنترل رسيده است، با وجود حضور نيروهاي آسايش در اردوگاه، گزارشات رسيده خبر از احتمال بروز برخوردهاي فيزيکي ميدهد.
صرف نظر از حقانيت و يا عدم حقانيت اين يا آن جناح، عملأ کومهله را به لبه پرتگاهي بردهايد که هر لحظه امکان سقوطش ميرود و تنها احساس مسئوليت و آينده نگري رهبران دو جناح اقليت و اکثريت است که ميتواند کومهله را از لبه اين پرتگاه به عقب باز گرداند.
ما امضا کنندگان اين نامه صرف نظر از تعلق و يا عدم تعلق فکريمان به جناحهاي موجود:
1.رهبران دو جناح را مسئول برخوردهاي پيش آمده تا کنوني و همينطور بروز هر گونه برخورد فيزيکي ديگر بين نيروهاي پيشمرگ ميدانيم.
2.فاجعه ربوده شدن امکانات فني استوديو روژههلات را شديدأ محکوم کرده و خواهان آن هستيم که رفقا اکيدأ از متهم کردن همديگر تا روشن شدن قضيه از طرف پليس خودداري کنند.
3.براي جلوگيري از برخورد فيزيکي، خواهان آن هستيم که به هر شکل ممکن نيروهاي دو طرف از هم دور نگه داشته شوند و امورات روزانه خود را هر يک خود بعهده گيرند.
4.تشکيل کميتهاي مسئول از افراد با نفوذ و مورد احترام دو طرف را براي تنظيم روابط و حل مشکلات روزانه خواهانيم.
5.از هر نوع تلاش براي رسيدن به فرمولي که بتواند از دو شقه شدن تشکيلات جلوگيري کند پشتيباني ميکنيم.
6.در صورت بروز انشعاب و جدائي نيز خواهان آنيم که جدائي بشکلي متمدنانه و بدور از هر گونه تشنج انجام گيرد.
براي امضاي نامه با اين آدرس تماس بگيريد
maanifarrox@yahoo.de
امضا کنندگان
1. ناصر برزوي
2. محمد عزيزي(ترجان)
3. داود آذري
4. فرخ معاني
5. رحيم محمودي
6. فاروق قادري(بانه)
7. فرح شريفي
8. ميرزا مرادي
9. شاهين کريمي
10. جمال ميرزاده
11. آلان رحيمي
12. صديق قادري(يمينان)
متأسفانه اين نامه نيز همانند ديگر اقداماتمان و همينطور تلاش صدها تن ديگر بي جواب ماند. رفقاي رهبري جناحهاي مخالف وارد فاز تازهاي شده بودند. به غير از منافع محدود و مقطعي خود هيچ چيز ديگري را نميديدند. اخبار دلخراش درگيريهاي لفظي و فيزيکي در اردوگاههاي کومهله نگراني ما را از درگيري مسلحانه چند برابر ميکرد. با بهت و ناباوري نظارهگر ضرب و شتم و هتاکي و چاقوکشي در اردوگاههاي کومهله بوديم. برايمان باور کردني نبود. از خود ميپرسيديم: آيا اين همان کومهلهاي است که پيشمرگانش براي نجات جان رفقاي خود از جان خويش ميگذشتند؟!
رهبران دو جناح با بيدرايتي و ندانمکاري به آرزوي ديرينهي جمهوري اسلامي جامهي عمل پوشاندند: در طي تمام سالهاي گذشته جمهوري اسلامي همزمان با جنگ مسلحانه به عبث تلاش ميکرد تا به اشکال مختلف بتواند به اعتبار پيشمرگهي کومهله لطمه وارد کند و از محبوبيتش در بين تودههاي زحمتکش بکاهد، اما اين دوستان براي دستيابي به اهداف ناچيز و تنگنظرانه خود خواب پليد جمهوري اسلامي را به واقعيت تبديل کردند و از اين نيز فراتر رفته، پيشمرگان کومهله را به جان هم انداختند.
ما و بسياري ديگر تلاش نموديم که کار به اينجا نکشد، اما اتفاقي که نمي بايست بيافتاد افتاد. ديگر جايز نبود در برابر بي مسئوليتي اين کميته مرکزي سکوت کرد؛ جايز نبود با سکوتمان در برابر اين بي پرنسيبي، خود را نيز شريک جرم سازيم. در ضمن لازم بود افکار عمومي بيرون از کومهله را مطلع سازيم که کومهلهايهايي نيز وجود دارند که موافق اين منشها نيستند و حاضر نيستند به هيچ قيمتي دست از پرنسيبهاي کومهله بردارند. علاوه بر اين ما نيز حق مسلم خود ميدانستيم که در برابر رفقاي خود نيز اعلام موضع کرده و بصورت علني خط خود را از اين رفقا متمايز سازيم. بدين ترتيب تلاش دوسويه بود. يک سوي آن خطاب به نيروهاي تشکيلاتي و به ويژه رهبري آن بود و سوي ديگر آن به افکار عمومي. در يک کلام، چون ما نسبت به سرنوشت کومهله که خود بخشي از آن هستيم، بيتفاوت نبوديم، نميخواستيم تسليم جوي شويم که ارتباطي با مبارزه سالم درون تشکيلاتي و به ويژه جدل سياسي و برنامهاي نداشت.
لذا به ويژه به اين دليل که تلاشهاي ما بيثمر ماند و نميخواستيم اين مقطع ناسالم و غيرقابل دفاع را بخشي از تاريخ مبارزاتي خود سازيم، تصميم گرفتيم که استعفا داده و آن را نيز علني سازيم. متن اين استعفانامه به شرح ذيل بود:
جهت اطلاع رفقاي کومهله ـ سازمان انقلابي زحمتکشان کردستان ايران
همچنان که اطلاع داريد اختلافات دو جناح کومهله (سازمان انقلابي زحمتکشان کردستان ايران) به مراحلي نازل کشيده شده است. توهين و اهانت، انگشت اتهام به طرف همديگر دراز کردن و درگيريهاي فيزيکي که تا کنون نيز ادامه داشته، به هيچ وجه در شأن پيشمرگه يک سازمان انقلابي، سوسياليستي و يار و ياور زحمتکشان نبوده و نيست.
همچنان که قبلأ متذکر شدهايم ما کميته مرکزي و مسئولين بالاي هر دو جناح را مسئول آغاز و ادامه نابسامانيهاي درون کومهله مي دانيم و با توجه به اينکه عوارض اين رفتارهاي ناشايست خواسته يا ناخواسته در پرونده و تاريخ مبارزه تک تک ما اعضاء و پيشمرگان درج ميگردد، ما امضا کنندگان اين سند اعلام ميداريم عليرغم اينکه خود را فعال کومهله دانسته و براي بازسازي يک کومهله انقلابي و با پرنسيب و مدافع زحمتکشان تلاش خواهيم کرد، اما به همکاريمان با هر دو تشکيلات کومهله ـ سازمان انقلابي زحمتکشان کردستان ايران خاتمه داده و از عضويت در اين سازمان استعفا ميدهيم.
4 اکتبر 2007
صديق يمينان رحيم محمودي فرخ معاني
کومهله در مقطعي از تاريخ و بر اساس نيازي سياسي شکل گرفت و با شرکت فعال و دلسوزانهاش در پيشاپيش مبارزات زحمتکشان بر عليه ظلم، خود را براي هميشه در قلب مردم اين ديار جاي داد. پيشمرگ کومهله الگوي فداکاري، دلسوزي، امانت داري و بسياري خصايل نيک ديگر بود و تصويري که مردم زحمتکش کردستان از پيشمرگان کومهله در ذهنشان دارند به حق چيزي جز همين صفتها نبود. ما اميد داريم ملت مبارز کرد همچون ما اين تنزل را به حساب تاريخ پر افتخار پيشمرگ کومهله نگذارند و اميدوار باشند که سنت کومهله اعم از کادرهايش و همچنين نيروي جواني که در شهرهاي کردستان آوازه پيشمرگ کومهله را از پدران و مادران خود شنيدهاند، هنوز توانائي آن را دارد که با پايبند بودنش به همان سنتها بار ديگر در پيشاپيش مبارزات مردم زحمتکش قرار گيرد.
فرخ معاني صديق قادري (يمينان) رحيم محمودي
29 اکتبر 2007