عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی
خامنهای روز ۱۸ اسفند در پاسخ به نامه رئیسجمهور آمریکا در خصوص مذاکره پاسخ علنی داد و آن را رد کرد. چرا؟ مگر سیاست «مذاکره» از ابزارهای سیاست این رژیم برای بقاء دیکتاتوری نبوده است؟
خامنهای گفت: «بعضی از دولتهای قلدر اصرار به مذاکره میکنند. مذاکره آنها برای حل مسائل نیست برای تحکم است. مذاکره برای آنها راهی است برای طرح توقعات جدید، مسأله، فقط مسأله هستهیی نیست که حالا راجع به مسائل هستهیی صحبت بکنند. توقعات جدیدی را مطرح میکنند که این توقعات جدید از طرف ایران قطعاً برآورده نخواهد شد».
واقعیت چیست؟
نخستین واقعیت این است که رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران، در ضعیفترین نقطه حیات خودش است. این رژیم با بحرانهای بیشماری در پهنههای داخلی و خارجی مواجه هست که بحران «سرنگونی» در راس همه آنهاست. به همین دلیل است که از مذاکره با یک طرف خارجی گریزان است. زیرا میداند که راه گریزی برایش باقی نیست تا بیش از این، بتواند فریب دهد و برای حرفهایش خریدار داشته باشد. «رد مذاکره» از جانب خامنهای، محصول و برآیند شرایط کنونی رژیم مذهبی رو به سقوط ولایت فقیه است.
در نگاهی به یک سال گذشته، میبینیم این رژیم، دیکتاتوری حاکم بر سوریه، بشار اسد و نیروهای نیابتیاش در منطقه و به ویژه حزبالله را نیز از دست داده و در نتیجه «هلال» را که برای خود ترسیم و در حال تکمیل آن بود را نیز از دست داده و هر روز نیز در حال از دست دادن بیشتر است!
موقعیتی ضعیف و شکننده!
آنچه از نظر کارشناسان امور ایران مهمتر است، وضعیت بسیار شکننده و لرزان و موقعیت بسیار ضعیف دیکتاتوری در داخل مرزهای ایران است. این را قبل از همه، علی خامنهای میداند. هر لحظه امکان سقوط این دیکتاتوری توسط مردم ایران و کانونهای شورشی وجود دارد که شاید که یک «جرقه» برای آغاز این پایان کافی باشد. بنابراین، رژیم دیکتاتور مذهبی حاکم بر ایران، قبل از همه، پایانه خود را دیده و همه روزه، لحظات «مرگ» خود را تجربه میکند.
به موازات نزدیک شدن سقوط دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، سیاست «مذاکره» نیز از دست این رژیم خارج شده و این رژیم از ورود به آن گریزان است. در سیاست این رژیم، مذاکره زمانی خوب است که در جهت بقای این رژیم باشد. شاید مذاکره بر سر «بمب اتم» بهترین نمونه آن باشد. بر سر «سلاح اتمی» و «پروژههای هستهای» رژیم ایران تا جایی که میتوانست از این سیاست سوءاستفاده کرد.
خامنهای دشمن مذاکره!
مگر جز این است که این رژیم با این سیاست، در پی آن بود در کنار اجرایی کردن این سیاست، به تولید «بمب اتمی» دست پیدا کند و سرنوشت دیگر خلقهای جهان را هم به گروگان بگیرد؟! بنابراین، سرنوشت «مذاکرهجویی» رژیم در گذشته، گواه این حقیقت است که دیکتاتوری حاکم بر ایران، دشمن «مذاکره» است. زیرا که تا بن استخوان علیه همزیستی و صلح و امنیت در منطقه و جهان است.
خامنهای در سخنرانیاش گفت: میگویند «فلان کار را نکنید فلان کس را نبینید، فلان جا نروید، فلان چیز را تولید نکنید، موشکتان بردش از آنقدر بیشتر نباشد. مذاکره برای این چیزهاست». وی همچنین گفت: «اسم مذاکره را هم البته تکرار میکنند برای اینکه حالا توی افکار عمومی فشاری ایجاد کنند که بله طرف حاضر است برای مذاکره، شما چرا حاضر نیستید برای مذاکره؟» خامنهای بلافاصله اضافه کرد: «مذاکره نیست، تحکم است تحمیل است، علاوه بر جهات دیگری که حالا جای بحثش اینجا نیست».
به دنبال نزدیک شدن زمان سقوط دیکتاتوری در ایران، «ابزارهای سیاست» یکی پس از دیگری از دست این رژیم خارج میشوند. مردم ایران دیکتاتوری در کشورشان را رد میکنند. آنها دیکتاتوری شاه را سرنگون کردند و اکنون برای سرنگونی دیکتاتوری مذهبی در صحنه حضور دارند. آنها نه تنها خسته نشده و از پای ننشستهاند، بلکه قویتر، مجهزتر، باتجربهتر و آمادهترند! آنها دیکتاتوریهای شاهی و مذهبی را تجربه کردهاند.
دونالد ترامپ و درخواست مذاکره با خامنهای
سخنان خامنهای پس از آن بود که رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با تلویزیون فاکس بیزنس که روز ۱۷ اسفند پخش شد، پیرامون پروژه اتمی رژیم گفت: «دو راه وجود دارد که میتوان با ایران برخورد کرد. یا نظامی، یا شما معامله کنید. من ترجیح میدهم معامله کنم زیرا بهدنبال آسیب رساندن به ایران نیستم. من نامهیی برای آنها نوشتم و گفتم، امیدوارم که شما مذاکره کنید، زیرا اگر ما مجبور شویم از نظر نظامی وارد شویم، برای آنها چیز وحشتناکی خواهد بود». ترامپ اعلام کرده بود که: «ما به مراحل پایانی با رژیم ایران رسیدهایم و کاملاً در لحظات پایانی هستیم. نباید اجازه داد این رژیم به سلاح هستهیی دست پیدا کند. ترجیح میدهم توافق مسالمتآمیزی داشته باشیم تا گزینه دیگر، اما گزینه دیگر هم این مشکل را حل خواهد کرد».
رویارویی اصلی در داخل ایران است!
اکنون که مدتی از مطرح شدن مجدد «مذاکره» میگذرد شاهد تداوم این رویارویی حساس و خطیر هستیم. خامنهای که میخواهد رویارویی اصلی را که بین رژیم مذهبی و مردم ایران است، دور بزند و طوری وانمود کند که مردم ایران در جبهه رژیم قرار دارد! در حالی که همه به خوبی این واقعیت را میدانندکه وحشت اصلی خامنهای، از سرنگونی رژیم دیکتاتوری مذهبی به دست مردم و مقاومت ایران است.
وحشت خامنهای از مذاکره با امریکا
خامنهای روز 22 اسفندماه گفت: «ما امسال نسبت به سال گذشته قویتر از سال گذشته هستیم!». وی در این سخنرانی با اشاره به دولت جدید امریکا گفت: دعوت به مذاکره و اظهار مذاکره فریب افکار عمومی است… نتیجه مذاکره دولت آمریکا رفع تحریم نخواهد کرد، یعنی تحریمها را برنمیدارد. گره تحریمها را کورتر خواهد کرد. فشار را افزایش خواهد داد، مذاکره با این دولت، فشار را افزایش خواهد داد. … آنها مطالب جدیدی را مطرح میکنند، توقعات جدیدی را مطرح میکنند، مطالبات زیادهخواهانه جدیدی را مطرح میکنند، مشکل بیش از آنچه که امروز هست خواهد بود. مذاکره بنابراین هیچ مشکلی را حل نمیکند، هیچ گرهای را باز نمیکند.
سخن آخر!
هوشیاری و آمادگی مردم و مقاومت ایران در نقشآفرینی پیرامون تحولات آتی مربوط به ایران، یک ضرورت مبرم در این شرایط خطیر است. اکنون چشم مردم همه به مقاومت ایران و کانونهای شورشیاش در سراسر ایران دوخته شده است. آنچه قطعی و انکارناپذیر است، سرنگونی دیکتاتوری و برقراری یک جمهوری دمکراتیک در ایران است که به زودی، یک امر واقع خواهد گردید!
***