در آوریل ۲۰۲۵، یک فایل صوتی تازه منتشرشده از جلسهای در سال ۱۹۸۹ میان آیتالله حسینعلی منتظری و اعضای موسوم به «هیئت مرگ» بار دیگر یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ جمهوری اسلامی ایران را گشود. در این نوار، منتظری — که زمانی بهعنوان جانشین آیتالله خمینی تعیین شده بود — با مقامهای قضایی وقت که مسئول اعدامهای دستهجمعی هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بودند، برای بار دوم ملاقات می کند. منتظری این کشتارها را «بزرگترین جنایت در تاریخ جمهوری اسلامی» مینامد و در بیانی صریح، میگوید که مفهوم ولایت فقیه در چشم مردم «چندشآور» شده است.
این نوار تنها یک سند تاریخی نیست؛ بلکه مدرکی برای یک جنایت علیه بشریت است — جنایتی که هنوز بیپاسخ مانده است. این نوار نه تنها سه نفری را که در اتاق حضور داشتند، بلکه دیگر مقامهای بلندپایه رژیم از جمله رئیسجمهور وقت علی خامنهای، رئیس مجلس اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد خمینی، و رئیس قوه قضائیه موسوی اردبیلی را نیز در مظان اتهام قرار میدهد. این افراد همه از این جنایت آگاه، در آن دخیل، و در نهایت شریک بودند.
قربانیان — بسیاری از آنان دانشجویان، فعالان، و روشنفکران جوان — در برابر هیئتهایی قرار گرفتند که به جای سوالات قضایی، پرسشهایی ایدئولوژیک و مذهبی مطرح میکردند. هرکس که از باورهایش دست نمیکشید یا نتوانست معیارهای خودسرانه هیئت را برآورده کند، به دار آویخته میشد. برخی از آنان پیشتر دوران محکومیت خود را گذرانده بودند یا مورد عفو قرار گرفته بودند. اجسادشان در گورهای جمعی مخفی دفن شد و خانوادههایشان هرگز اطلاعی از محل دفن آنان دریافت نکردند.
با وجود این جنایات هولناک، جمهوری اسلامی هرگز پاسخگو نبوده است. برعکس، رهبران آن پاداش گرفتهاند. به آنها تریبون در دانشگاههای غربی داده شده، در مذاکرات هستهای مشروعیت یافتهاند و همچون بازیگرانی منطقی با آنها برخورد شده است.
این الگو تنها مختص ایران نیست. غرب عادت خطرناکی در دلجویی از رژیمها و جنبشهای اسلامگرای افراطی، از تهران تا کابل، پیدا کرده است. به آنها امتیاز داده میشود و به نام دیپلماسی، مدارا و مصلحت ژئوپلیتیک، چشمانش را بر جنایات آنها میبندد. طالبان، که حقوق ابتدایی زنان و دختران افغان را سلب کردهاند، بدون مقاومت جدی به قدرت بازگشتند. جمهوری اسلامی نیز، با وجود اعدامها، گروگانگیریها، ترورهای برونمرزی و حمایت از تروریسم، همچنان یک طرف مشروع گفتگو باقی مانده است.
اما مذاکره بدون خطوط قرمز اخلاقی، دیپلماسی نیست؛ همدستی است.
پروفسور جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، کشتار ۱۳۶۷ را صراحتاً جنایت علیه بشریت اعلام کرده است. در گزارش سال ۲۰۲۴ خود، او از جامعه جهانی خواسته تا عاملان این جنایت را تحت تعقیب قرار دهد و محاکمه کند. اما تاکنون اقدام موثری صورت نگرفته است. سکوت جامعه جهانی، کرکننده است.
عدالت یک امتیاز تجملی غربی نیست که در اتاقهای دربسته معامله شود؛ یک نیاز جهانی است و شرط لازم برای صلحی پایدار. خانوادههای قربانیان ایرانی دهههاست که خواهان حقیقت، پاسخگویی و عدالت هستند. ما تقاضای انتقام نکردهایم — ما خواهان بهرسمیتشناخته شدن بودهایم.
مذاکره با رژیمی که فرزندان خود را قتلعام کرده و تاریخ خود را سانسور میکند، نباید بهعنوان «روال عادی» تلقی شود. نوار تازه منتشرشده منتظری باید زنگ هشدار برای واشنگتن، بروکسل و سازمان ملل باشد: هیچ توافقی با جمهوری اسلامی نباید بدون گنجاندن بندهای روشن حقوق بشری پیش برود. امتیازها نباید به بهای قربانیان داده شوند.
این بحث، بحث ایدئولوژی سیاسی نیست؛ بحث انسانیت است.
جمهوری اسلامی ایران صرفاً یک حکومت اقتدارگرا نیست. پروژهای ایدئولوژیک است که ارزشهای دموکراتیک، برابری جنسیتی و آزادی مذهبی را تهدیدی وجودی میداند. این رژیم تنها با جنگهای نیابتی غرب را هدف قرار نمیدهد، بلکه با نفوذ، اطلاعات نادرست و تخریب فرهنگی نیز علیه آن اقدام میکند. سکوت یا مصونیتبخشی به چنین رژیمی، پایههای اخلاقی دنیای آزاد را سست میکند.
اگر غرب واقعاً به قانون بینالملل، کرامت انسانی و دموکراسی لیبرال باور دارد، باید دست از مشروعیتبخشی به رژیمهایی بردارد که در تضاد بنیادین با این اصول هستند. باید این دروغ را رد کند که تعامل، مستلزم فراموشی است.
نوار منتظری بیش از یک سند از جنایات گذشته؛ آیینهایست که به ما نشان میدهد آنها که بودند — و ما را وادار میکند بپرسیم: ما که هستیم؟
اکنون در یک دو راهی قرار داریم: یا اجازه میدهیم جمهوری اسلامی و حامیانش تاریخ را بازنویسی کنند، یا در کنار قربانیان میایستیم، خواهان عدالت میشویم و حقوق بشر را به ستون اصلی هر مذاکرهای تبدیل میکنیم.
ادامه مذاکره با جمهوری اسلامی بدون پاسخگو کردن آن در قبال این جنایات، نه دیپلماسی است، نه عقلانیت؛ بلکه خیانت به حافظه هر قربانی، فریاد هر دادخواه، و ارزشهاییست که غرب مدعی دفاع از آنهاست.