سیاوش دانشور
اول مه مهمترین روز بشریت آزادیخواه است و مقدمتاً اینروز را به شما و طبقه کارگر ایران و جهان تبریک میگویم. در این فرصت مختصراً نکاتی را در مورد عنوان برنامه اشاره میکنم؛
وقتی در مورد آلترناتیو کارگری صحبت میکنیم، قاعدتا منظورمان راه حل اجتماعی و طبقاتی کارگر در مقیاس جامعه و نیروئی در مقابل آلترناتیو طبقات دیگر و مشخصاً آلترناتیو بورژوازی است. این فراتر از مسائل جاری جنبش کارگری است. همینطور بحث آلترناتیو کارگری در ایران مربوط به دوره مشخصی است که جامعه در بحران و تلاش برای تغییر است. بدون وجود تناقضی اساسی در جامعه، بدون ضروری شدن امر تغییر، نه انقلاب در چشم انداز است و نه بحث آلترناتیو کارگری بحث روز. پس ما داریم مشخصاً در مورد شرایط کنکرتی حرف میزنیم و تلاش داریم به آن جواب دهیم.
آلترناتیو کارگری چه وقتی مطرح است؟ واضح است کمونیستها و ما در حزب کمونیست کارگری- حکمتیست فلسفه وجودیمان اینست که با حضور هر روزه در کشمکش جاری و بیوقفه کارگر با سرمایهدار و در شکلی جامع تر با حضور در قلمروهای مبارزه طبقاتی، سیاست و انتقاد کارگری را تقویت کنیم، به تشکل و وحدت طبقاتی و انترناسیونالیستی قوام دهیم، و مشخصتر در دورههای انقلابی کارگر و کمونیسم بمثابه یک طبقه و یک جنبش رهائیبخش بتوانند در تحولات نقش ایفا کنند و بر راه حلهای طبقات حاکم پیروز شوند.
اما ما در زمین خالی و بدون رقیب بازی نمیکنیم. سرمایه یک سلطه جهانی دارد، بورژوازی تجارب انقلابهای کارگری و برآمدهای انقلابی را دارد و سیاستها و روشهای خود را برای مواجهه با تحرک انقلابی دارد. لذا در دوره انقلابی سیاست محوری کل طبقه بورژوازی – مستقل از اختلافات درون طبقاتیشان- اعاده است، اعاده وضع موجود. بازسازی نظم کهنه. تداوم سلطه طبقات حاکم و بقای استثمار و استبداد و نیازهای مترتب به آن.
آلترناتیو کارگری دقیقا برعکس است؛ خلاف جریان است. نمیتواند به هیچ رکن جامعه کنونی تکیه کند، نه اقتصادش، نه سیاستش، نه فرهنگش، نه مناسبات اجتماعی و حقوقیاش، نه دولتش. آلترناتیو کارگری قرار است طرحی نو دراندازد، قرار است آن سازمان نوین اجتماعی را مستقر کند که مبنا و اساس نظم کنونی را ملغی کرده باشد. از جمله قدرت طبقات حاکم، الغای امتیازات سیاسی و قانونی آنها، الغای قدرت و سلطه اقتصادی آنها، نفی فرهنگ و اخلاقیات طبقه حاکم، روش حکومتی و قوانین منتج از آن. امحای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و مناسبات بردگی مدرن مزدی و غیره.
ضرورت و مطلوبیت و مبرمیت راه حل کارگری
یک وجه مهم پیشروی آلترناتیو کارگری فائق آمدن بر میراث قرنها قدرت بورژوازی و جامعه طبقاتی است. چون قدرت بورژوازی تنها در سلطه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود طبقه نیست، در جامعه هم هست، در افکار آدمها بصورت خودبخودی هم هست، در جاانداختن اینکه واقعا میشود جامعهای را براساس رفع نیازهای انسانها و دخالت آزادانه و مستمر آنها تشکیل داد هم هست. در ترس و نگرانی از قبول آن در دنیای پیرامون و قدرتهای سرمایه داری هم هست. ما باید به این موانع فائق بیاییم و بویژه تجارب جنبش طبقهمان را در سیاست و تاکتیک و تبلیغات و بسیج عمومی لحاظ کنیم.
لذا یک امر تعطیل ناپذیر ما برای پیشروی آلترناتیو کارگری اینست که مرتباً بر ضرورت و مطلوبیت و مبرمیت راه حل کارگری با زبانی عامه فهم و مُستدل و علمی تاکید کنیم.
جدال برسر افق جامعه
یک وجه مهم دیگر ملزومات آلترناتیو کارگری جنگ برسر افق جامعه است. بالاخره در دوره انقلابی و مجموعه قیامها و برآمدها برای تغییر، هنوز این سوال که جامعه خواهان تغییر با کدام پرچم و افق است، با کدام پرچم امر تغییر را پیش میبرد قطعی نیست. در هر تحول انقلابی، جنبشهای اجتماعی و افقهای متمایز طبقاتی باهم وارد انقلاب میشوند و هر کدام تلاش دارند مهر خود را بر روند تحولات بکوبند. اینکه کدام افق دست بالا پیدا میکند، جامعه با پرچم کارگر و سوسیالیسم امر تغییر را عملی میکند یا با پرچم راست و سرمایه دارانه، تعیین کننده است. مواجهه بیوقفه ما با راه حلهای دست راستی از سر “سکتاریسم” ما نیست از سر جنگ برسر هژمونی افق سوسیالیستی در دوره انقلابی است.
قدرت اجتماعی لازمه پیشروی و پیروزی است
داشتن قدرت اجتماعی یک فاکتور مهم دیگر است. جامعه عموماً دنبال نیروئی میرود که قدرت عمل دارد و به سوالات کنکرت روز پاسخ درست و معقولی میدهد. قدرتمند کردن کمونیسم، قدرتمند کردن کارگر در سطوح مختلف، قدرتمند کردن توده انقلابی یک رکن مهم و از الزامات پیشروی آلترناتیو انقلابی است. ما میتوانیم جریانی مثلا تئوریک و خوش حرف با سخنان درست باشیم اما فاقد قدرت اجتماعی و جابجاکردن نیرو. این بدرد دوره انقلابی نمیخورد. لااقل به جایی نمیرسد. رادیکالیسمی مهم است که توده ای شده باشد و در قلب و زبان اعتراض انفلابی پرچم شده باشد.
تامین رهبری و اعمال رهبری
تامین رهبری و اعمالِ رهبری در جدال پیچیده جاری یک رکن مهم دیگر پیشروی آلترناتیو کارگری است. جواب دادن سروقت به هر سوال روز در دوره انقلابی از دایوهای پرش و قدرتگیری کمونیسم است. برعکس، تردید و تزلزل در اتخاذ مواضع و سیاست و قبول مسئولیت در قبال آن، یک شاخص اپورتونیسم است. یک رهبری انقلابی و کارگری و سوسیالیستی برعکس است، از موضع طبقه و منفعت انقلابی طرح سیاست میکند و تماماً مسئولیتش را میپذیرد. در دوره انقلابی، بیش از هر دوره، مبارزه طبقاتی حاد و قطبی میشود، سیاستهای خاکستری و میان دو صندلی نشستن رنگ میبازد، لذا برای پرولتاریا و کمونیسم سیاست رادیکل سوسیالیستی که حرفی زمینی و معقول و قاطع و توده گیر است بسیار حیاتی میشود.
رهبری در دوره انقلابی یعنی ترجمان تئوری و برنامه به خط مشی تاکتیکی، و خط مشی تاکتیکی یعنی اصول و موازینی در خدمت تسهیل مبارزه طبقاتی و قدرتمند کردن طبقه انقلابی و نزدیک شدن به پیروزی استراتژی کارگری. رهبری سطوح مختلفی دارد. رهبری در قلمرو سراسری و محلی، حزبی و غیر حزبی. اما هر رهبری حزبی باید اساساً اجتماعی باشد و منفعت جنبش انقلابی طبقه و اردوی رادیکال و زحمتکشانی را تامین کند که فیالحال درگیر نبرد برای پیشروی و پیروزیاند.
تامین این رهبری بطور ایجابی و اثباتی یعنی منزوی کردن راست در مقیاس جامعه. دستکم یعنی تبدیل شدن به نیرویی غیر قابل حذف. بدون این مهم، جنبش انقلابی بدون رهبری، علیرغم هر فداکاری فردی و جمعی به ناکجاآباد میرود.
سازمانگری و سازماندهی
یک جریان و یک جنبش که خود را آلترناتیو معرفی میکند علیالقاعده جریان و جنبشی سازمانده در همین مقیاس است. یعنی در مقیاس جامعه. اَشکالِ سازماندهی در دوره انقلابی متنوعاند. میشود تصور کرد با اتئلافها و جبهههای مختلفی از طبقات متخاصم روبرو باشیم. در جنبش کارگری نیز سطوح مختلفی از سازماندهی در ایندوره مطرحاند. شوراها بعنوان مثال بمثابه یک قدرت توده ای و کارگری. احزاب سیاسی و کمونیستی و سازماندهی حزبی. سیاست کنترل کارگری بمثابه یک تاکتیک در دوره انتقالی. بریگادهای کارگری بمثابه سازمانهای دفاع از خود کارگری. ارگانهای انقلابی در محلات و شهرها برای دفاع از خود و دفع مقاومت ارتجاع و بقایای حکومتی و بعنوان پایه های میلیس تودهای.
سازمان بمثابه قدرت دوفاکتو
سازمان در دوره انقلابی بمثابه ارگان کنترل و قدرت دوفاکتو عمل میکند. کارگر برای پیروزی یک شبه و از طریق انتخابات به دولت نمیرسد بلکه طی دوره انقلابی بطور عینی ناچار است هر عقب نشینی بورژوازی و خلأ قدرت را با قدرت آلترناتیو خود پر کند. و این بدون سازمان آماده این کار و روحیه بدون تردید عملی نیست. شکل دادن به قدرت دوفاکتو مقدمه یکپارچه کردن قدرت و پیروزی قیام کارگری است.
مسائل ویژه دوره انقلابی
بسیاری از ملزومات پیشروی آلترناتیو کارگری در دوره انقلابی تابعی از وضعیت ویژه و تناسب قوا و مسائل جدید مطرح در این دوره است. مثلا اگر بخشهائی از جمهوری اسلامی مضمحل شده یا نیروهای ناسیونالیست و اسلامی با حمایت دولتها تلاش داشتند با ایجاد تفرقه و راه انداختن جنگ قومی و مذهبی مسیر انقلابی را منحرف کنند، پرولتاریا و کمونیسم باید آمادگی کافی نظامی و سیاسی با رهبری قاطع داشته باشد که براین اوضاع فائق آید و از زندگی مردم و جامعه و روند انقلابی دفاع کند.
یا اعمال فشار دولتها برای ترساندن مردم از دولت کارگری و راه حل سوسیالیستی را باید به روشهایی معقول منتفی کرد. بورژوازی در سطح کشوری و منطقه ای و جهانی ابداً مایل نیست کارگران پرچم پیروزی شان را جائی برافزارند. باید از پیش آمادگی فکری و سیاسی برای مواجهه داشت. یا با اعمال فشار و تحریم و ایجاد پانیک در جامعه تلاش میکنند مردم را از راه حل کارگری دور کنند. ما موظفیم بمثابه پراتیسین کمونیست سیاست و تاکتیک و راه حلهای روشن و عملی بلافصل و درازمدت در هر قلمرو داشته باشیم که تبلیغات بورژوازی را خنثی و پیشروی و پیروزی کارگر را تضمین کند.
در یک کلام:
آلترناتیو کارگری و پیشرویش در گرو اینست که اولاً کارگر بمثابه طبقه با احزاب سیاسیاش خود را در قامت آلترناتیو و کابینه کارگری ببینند و از هم اکنون به این عنوان کار و تبلیغات کنند و ثانیاً آلترناتیو کارگری را بمثابه راه حلی معقول و ضروری به افق جامعه تبدیل کنند و ثالثاً اقدامات لازم اعم از رهبری و سازماندهی و مجموعه تاکتیک های مناسب این روند را برای قدرتمند کردن روزمره آلترناتیو کارگری در دستور بگذارند.
متشکرم.
۱۹ آوریل ۲۰۲۵