در ساختار اجتماعی یک جامعه ی پیشرفته؛ قانون است که دستورهای دموکراسی را پابرجا و راست و ریست می سازد. در یک انتخابات آزاد نمایندگانی که برگزیده و انتخاب شده از سوی مردم هستند قانون را می نویسند. انتخابات باید با شرکت همه ی شهروندان قانونی، بدون دست درازی و دست اندازی کشورهای بیگانه و سرمایه داران و گروه های برتر و نیرومند درون کشور انجام شود. دولت برگزیده شده از سوی نمایندگان راستین مردم باید قانون را بدون کم و کاست پیاده کند. برکناری دولت در این گونه حکومت ها هم باید با رأی و خواست مردم و یا با همه پرسی انجام شود. یعنی حکومت های بر پایه دموکراسی در جهان امروز دوره ای هستند و هیچ کس و یا هیچ گروهی نباید برای همیشه در قدرت باقی بماند.
دموکراسی تنها یک واژه و یا یک نوشته ی تشریفاتی بر روی کاغذ نیست. دموکراسی یک ساختار سیاسی – اجتماعی است که به شیوه ای قانونمند بر همه ی ارکان اجتماعی و بر رفتار همه ی شهروندان حاکم است. در این گونه دموکراسی ها می توان حتا رئیس جمهور را نیز به دادگاه فراخواند و اگر گناهکار باشد برکنار و زندانی کرد. در فرانسه در سال 2025 نیکلا سارکوزی رئیس جمهور پیشین فرانسه را برابر قانون به یک سال زندان محکوم کردند. در یک دموکراسی راستین برای همه ی آئین ها و روش های زندگی قانون ها و آئین نامه های ویژه ای هست که از سوی نمایندگان مردم نوشته می شود. سن انتخاب شدن، سن انتخاب کردن، شیوه رأی دادن، آزادی انتخابات، تساوی حقوق شهروندان و حزب ها، گستردگی حوزه ی انتخاباتی، آزادی مطبوعات و رسانه ها، چگونگی و تساوی حقوق نامزدهای انتخاباتی و برخورداری آنان از رسانه های همگانی و… را قانون نوشته شده و تصویب شده در مجلس نمایندگان روشن می سازد. این گونه فرمانروایی مردمی را که کم و بیش در برخی کشورهای جهان امروز می توانیم ببینیم، مردم سالاری می نامیم.
مردمسالاری یا دِموکراسی (به زبان فرانسوی Démocratie ) گونه ای فرمانروایی است که در آن مردم، اختیار برای انتخاب قانونگذار و قانون را دارند. قانون در همه ی زمینه های اجتماعی و سیاسی حقوق شهروندان را روشن می سازد. حقوق شهروندان به معنای آزادی اجتماع، آزادی بیان، تساوی انسانی و حقوقی شهروندان، حق زندگی و حقوق همه ی گروه های کوچک و بزرگ ( یعنی اقلیت ها) است. در این گونه کشورها؛ آزادی سخن گفتن و آزادی نوشتن، آزادی حزب و انجمن هست. دکتر محمد مصدق هفتاد سال پیش می خواست از راه انتخابات آزاد و مجلس نمایندگان در ایران نیز مانند کشورهای آزاد و پیشرفته جهان مردم سالاری را بر پا سازد. دکتر مصدق نماینده ی قانونی و مردمی ایران را که نمی خواست در برابر بیگانگان سر فرود آورد و به ملت ایران خیانت کند، انگلیس ها با کمک آمریکایی ها در 28 مرداد 1332 با کودتا بر کنار و زندانی کردند و شاه فراری را که به ایتالیا گریخته بود به دیکتاتوری و خودکامگی همیشگی اش باز گردانیدند. شیوه ی فرمانروایی پادشاهان در ایران به ویژه در یک سد سال گذشته همیشه ضد مردمی و وابسته به بیگانگان بوده است. حکومت های دیکتاتوری در ایران کوشیده اند تا با زندان و شکنجه و اعدام بهترین و آگاه ترین فرزندان کشور را از بین ببرند و مردمان میهن ما را در ناآگاهی و واپس ماندگی نگه دارند.
در یک دموکراسی راستین فرمانروایی گروهی را به لاتین پلی آرکیا ( به زبان فرانسه پلی آرشی) می نامند. پس از انجام انتخابات کاملا آزاد نمایندگان انتخاب شده از سوی شهروندان، حزب یا گروهی که بیشترین آرا را دارد در پارلمان یا مجلس، به رهبری حکومت یا دولت برمی گزیند. رئیس دولت، هیئت وزیران خود را به مجلس معرفی می کند و مجلس پس از رسیدگی به صلاحیت یک یک وزیران به آنها پروانه ی وزارت و فرمانروایی می دهد. در این گونه دموکراسی ها همه ی شهروندان در ساختار فرمانروایی کشور نقش ندارند تنها کسانی که رأی می دهند دولت را تعیین می کنند. هنوز در هیچ جایی در جهان، راهی که همه ی شهروندان بتوانند در فرمانروایی کشور رأی و خواست خود را پیاده کنند، پیدا نشده است. در بیشتر دموکراسی های جهان شهروندان همگی مالیات می پردازند اما در هیچ یک از کشورهای جهان، در همان برگه مالیاتی و یا به گونه ای دیگر، رأی و خواست همه ی شهروندان برای چگونگی فرمانروایی یا فرمانروایان جویا نمی شوند و آنان را به شمار نمی آورند، به معنایی دیگر حقوق همه ی شهروندان در فرمانروایی برابر نیست.
در کتاب های دانشگاهی حقوق سیاسی و جامعه شناسی بر دموکراسی های کشورهای جهان نام های گوناگونی نهاده اند؛ مانند دموکراسی های تک حزبی، چند حزبی، لیبرال، جفرسونی، اسلامی، کمونیستی، شورایی و … اما همانگونه که در بالا نوشتم هنوز فرمانروایی همه ی شهروندان به شیوه ای همگانی و با برابری انسانی و حقوقی پدید نیامده است. در کشور ما ایران که هرگز آزادی سیاسی و اجتماعی نبوده و نیست، حزب های سیاسی پروانه ی کار و کوشش نداشته اند، کسانی که در ایران یا در بیرون از کشور به دانشگاه رفته و در رشته های گوناگون دانش آموخته اند، بی آن که یکی نبودن شیوه ی فرمانروایی اروپائیان را با دیکتاتوری خودکامگان ایرانی در پیش چشم داشته باشند، از دموکراسی، لائیسیته و سوسیالیسم در ایران سخن می گویند. کسانی که میلیون ها دلار دارایی، ساختمان، زمین، باغ، پلاژ در اروپا و آمریکا دارد و به درستی و یا به دروغ نام دکتر و مهندس بر خود می نهد چگونه می توانند از دموکراسی در ایران سخن بگویند. تا آزادی در یک کشوری نباشد و نهادینه نشود دموکراسی در آن کشور پدید نخواهد آمد. سخن گفتن از دموکراسی در ایران سخنی بی پایه است. ایران واپس مانده و گرفتار در زیر چنگال آخوندها کجا و دموکراسی کجا؟ میان ماه من با ماه گردون، تفاوت از زمین تا آسمان است.
یک یک ایرانیان از زن و مرد، کوچک یا بزرگ باید در این اندیشه باشند که چگونه می توان ایران را از زیر یوغ جهان خواران و نوکرانشان رهایی بخشید. ایران خانه ی همه ایرانیان است. میلیون ها ایرانی توانا و اندیشمند در سراسر جهان در کارهای مدیریتی، علمی و اجتماعی به کار مشغولند و همیشه به زادگاه و مرز و بوم خود می اندیشند. تنها نفت و گاز و معادن ایران نیست که به تاراج می رود، مغزها و نیروهای انسانی فراوانی نیز از کشور ما در سراسر جهان پراکنده می شوند و شوربختانه مردمان کشور ما هر روز فقیرتر و رنجور تر می شوند. باید کاری کرد، باید راهی برای جلوگیری از ویرانی هر چه بیشتر ایران بیابیم. شاید لازم است که ایرانیان آواره در سراسر جهان در جایی گرد آیند و با یکدیگر به رای زنی بپردازند. این کار شدنی است اگر مدیران، دانشمندان، هنرمندان و میلیونرهای ایرانی بخواهند و همت کنند تا در جایی گردهم آیند و به چاره اندیشی بپردازند. اکنون از این نامداران ایرانی در سراسر جهان باید بپرسم نظر آن ها چیست؟ آیا تا کنون به این اندیشیده اند تا چاره ای برای نجات سرزمین مادری خود بیابند؟ روی سخنم با همه بزرگان ایرانی در سراسر جهان است که در کار ساختن جهانی بهتر هستند، بزرگانی مانند بانو پریسا تبریز فرمانروای جهان گوگل، بانو پروفسور آزاده ی تبار زاده برترین ستاره ی ناسا و استاد دانشگاه استنفورد، بانو انوشه انصاری نخستین فضانورد ایرانی، بانو لیلا عبدالهی برترین طلا ساز جهان، بانو نازنین آقاخانی موسیقی دان و رهبر ارکستر و … آقای امید کردستانی گل سر سبد و برتر توییتر، پروفسور ناصر نجمی جراح فک و زیبایی آفرین چهره ها، آقای رامین جوادی موسیقی دان و آهنگ ساز فیلم های سینمایی هالیوود، آقای محمدرضا عالی پیام، آقای هادی خرسندی و بسیاری دیگر … نظر شما چیست؟ آیا شما بزرگان می توانید یک سمینار برای نجات مام میهن بر پا کنید؟
منوچهر تقوی بیات
سوم اردیبهشت ماه 1404 خورشیدی برابر 23 آوریل 2025 ترسایی