رژیم دار و شکنجهی جمهوری اسلامی، روز سهشنبه ۱۸ فروردینماه حکم اعدام پنج تن دیگر از مخالفان و زندانیان سیاسی و از جمله سه هموطن بلوچ را به اتهام “بغی” در زندان وکیل آباد مشهد اجرا کرد. این احکام وحشیانه و ضد خلقی در شرایطی اجرا شدند که کوچکترین الزامات به اصطلاح قانونی و مرسوم، نظیر اجازه برخورداری از آخرین ملاقات قربانیان با خانوادههایشان قبل از مرگ نیز به آنان داده نشد و خانوادههای داغدار و خشمگین اعدامشدگان تنها از طریق تلفن اطلاع یافتند که دژخیمان حاکم فرزندان و بستگان آنها را اعدام کردهاند. این اعدامها، پیش از هر چیز، چهره به غایت ضد خلقی دژخیمان حاکم بر ایران و حامیان بین المللیشان را به نمایش میگذارد.
اعدامهای اخیر در شرایطی صورت میگیرند که مطابق آخرین گزارشات منتشره توسط سازمانهای حقوق بشری، جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۴ با اجرای حداقل ۹۷۲ حکم اعدام، “بیش از ۶۴ درصد کل اعدامهای ثبتشده جهان در سال گذشته میلادی را به خود اختصاص داده است.” (دویچه وه له به نقل از آخرین گزارش عفو بین الملل)
سران جمهوری اسلامی در شرایطی به طور جنونآسا به سیاست دستگیری و شکنجه و زندان و اعدام مخالفان در سراسر کشور دست یازیدهاند که با موج کم سابقهای از مخالفت و خشم عمومی تودهها در سراسر کشور علیه حکومت خود مواجه بوده و ابعاد فقر و گرانی و کمبود و تورم و بیخانمانی و بیکاری و سرکوب و سایر فجایع ناشی از حاکمیت نظام سرمایهداری که حفاظت از آن در حال حاضر بر عهده این رژیم گذاشته شده است، نفس میلیونها تن از کارگران و تودههای زحمتکش را بریده است. تنها نگاه کوچکی به واقعیات روزمره جاری به هر ناظر با وجدانی نشان میدهد که جنبش اعتراضی گرسنگان در اشکال اعتراضات و مبارزات روزمره بازنشستگان، کارگران، زنان، دانشجویان، خلقهای تحت ستم و … چگونه عرصه را بر دژخیمان حاکم تنگتر کرده و کوچکترین مشروعیت و پایگاه مردمیای _به استثنای قشری از مزدوران و کارگزاران این رژیم_ برای حکومت باقی نگذاشته است. همه میبینند که چگونه جامعه ما بار دیگر با قدرتی مهیب، کابوس یک برآمد تودهای عظیم و اجتنابناپذیر دیگر را در مقابل چشمان سرمایهداران زالوصفت حاکم و رژیم مدافع آنان یعنی جمهوری اسلامی به نمایش گذارده است.
واقعیت ۴۶ سال سلطه رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی به خوبی نشان داده است که زندان و شکنجه و اعدام، ابزار اصلی اعمال حاکمیت از سوی جمهوری اسلامی علیه تودههای تحت ستم بوده و این سیاست ضد خلقی به منظور گسترش جو خفقان و سرکوب در جامعه و تلاش برای حفظ و دوام حاکمیت دیکتاتوری یک رژیم وابسته به امپریالیسم و فاسد بر جان کارگران و خلقهای تحت ستم ایران اجرا می شود.
تمام تجارب مبارزاتی مردم ایران نشان میدهند که تضمین برافتادن و محو مجازات ضد انسانی اعدام در ایران برای همیشه، جز از راه مبارزه برای نابودی این رژیم دار و شکنجه و از بین بردن نظام استثمارگرانه سرمایهداری حاکم که اعدام جزء لایتجزای آن میباشد، امکانپذیر نخواهد بود. از این رو برانداختن بساط حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی و ماشین سرکوب و قهر ضد انقلابی آن و در هم شکستن چوبههای دار و شکنجه، به گسترش انقلاب قهرآمیز تودهها برای سرنگونی انقلابی این رژیم و سلطه امپریالیستی در ایران گره خورده است.
تجربه بیش از چهار و نیم دهه اخیر نشان داده است که در شرایط حفظ نظام جبارانه حاکم دل بستن به کارزارهای دهان پرکن “لغو اعدام” و “نه به اعدام” و “احترام به حقوق کرامت انسان” در هماهنگی با پلاتفرم سازمانها و نهادهای به اصطلاح حقوق بشری، راه مبارزه برای برکندن اعدامهای وحشیانه جمهوری اسلامی نیست. با وجود جمهوری اسلامی و بقای سیستم سرمایهداری در ایران بقای زندان و چوبههای دار هم تداوم خواهد داشت.
بکوشیم تا با حمایت فعال از مبارزات بر حق و جنبش انقلابی تودهها به رشد انقلاب تودهها و در نتیجه به ایجاد شرایطی که با نابودی نظام حاکم امکان برافکندن بساط اعدام و شکنجه برای همیشه از کشورمان مهیا میگردد، یاری رسانیم.
نابود باد رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی!
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم، با انقلاب علیه استثمارگران، در هم میشکنیم چوبههای دار و شکنجه را!
چریکهای فدائی خلق ایران
۲۰ فروردین ۱۴۰۴