✍ ایوب دباغیان
📆 ۴ آوریل ۲۰۲۵
خاورمیانه، صحنهی بحرانهای مداوم و تضادهای ژئوپلیتیکی، بار دیگر در آستانهی تنشهایی جدید قرار گرفته است. در سالهای اخیر، تقابل میان ایران و اسرائیل به اوج تازهای رسیده و تهدیدهای نظامی از سوی اسرائیل شدت گرفته است. همزمان، آمریکا بهعنوان قدرتی هژمونیک، با استقرار بمبافکنهای پیشرفته و نیروهای نظامی، بر فضای جنگی در منطقه دامن میزند. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا این تهدیدها واقعاً زمینهساز یک جنگ گسترده خواهند شد، یا صرفاً بخشی از یک راهبرد امپریالیستی برای حفظ سلطه و تأمین منافع اقتصادی و سیاسی در منطقه است؟ از دیدگاه طبقاتی و ماتریالیستی، تهدید جنگ همواره یکی از ابزارهای کلیدی امپریالیسم بوده است؛ ابزاری برای مدیریت بحران، حفظ برتری ژئوپلیتیکی و تأمین منافع سرمایهداری جهانی. آنچه در این بحران اهمیت دارد، نه صرفاً احتمال وقوع یک درگیری مستقیم، بلکه مکانیزمهای پشت پردهی این تنشهاست: از سودجویی مجتمعهای نظامی-صنعتی گرفته تا کنترل منابع انرژی و مهار نیروهای منطقهای که در تقابل با نظم امپریالیستی قرار دارند. بنابراین، بیش از آنکه جنگی حتمی در پیش باشد، آنچه جریان دارد، بهرهبرداری سرمایهداری از تهدید جنگ، ایجاد فضای رعب و تهییج، و بازآرایی استراتژیک نیروها برای حفظ هژمونی در منطقه است.
♦️ زمینههای عینی تنش: از درگیریهای نیابتی تا تهدید مستقیم
در چند سال اخیر، تنشها میان ایران و اسرائیل عمدتاً در قالب جنگهای نیابتی در سوریه، لبنان و فلسطین، و بهویژه در جنگهای سایهای در حوزهی سایبری و جاسوسی بوده است. اما در سالهای اخیر، بهویژه پس از تهدیدهای مستقیم اسرائیل علیه ایران و واکنشهای متقابل از سوی جمهوری اسلامی، این تنشها به مرحلهای جدید از تهدیدات علنی و نظامی رسیده است.
فعالیتهای نظامی در منطقه:
ــ اسرائیل بارها تهدید کرده که به تأسیسات هستهای ایران حمله خواهد کرد. ایران نیز اعلام کرده که در برابر هرگونه اقدام نظامی واکنش سختی نشان خواهد داد.
ــ آمریکا در پاسخ به این تنشها، بمبافکنهای B-52 را به منطقه اعزام کرده و ناوهای جنگی خود را در خلیج فارس مستقر کرده است.
🔹 آیا این تهدیدها به یک جنگ جهانی منجر میشود؟
اگرچه برخی تحلیلها احتمال وقوع جنگ جهانی سوم را مطرح میکنند، اما واقعیت پیچیدهتر از آن است. آنچه در حال وقوع است، مدیریت تهدید جنگ در راستای اهداف استراتژیک امپریالیسم جهانی است. امپریالیسم نیازی ندارد که حتماً وارد یک جنگ تمامعیار شود؛ کافی است تهدید جنگ را زنده نگه دارد تا بتواند فشار سیاسی، اقتصادی و نظامی را بر منطقه اعمال کند.
♦️ راهبرد امپریالیستی: استفاده از تهدید جنگ برای کنترل منطقه
این تنشها را باید در چارچوب راهبرد کلان امپریالیسم جهانی تحلیل کرد، که در آن هدف اصلی، حفظ سلطهی ژئوپلیتیکی و تأمین منافع سرمایهداری است.
الف) تهدید به جنگ؛ ابزار فشار و مدیریت بحران
ــ قدرتهای امپریالیستی، بهویژه آمریکا و اسرائیل، از تهدید جنگ برای اعمال فشار بر ایران و کشورهای منطقه استفاده میکنند. هدف این است که بدون ورود به جنگی تمامعیار، این کشورها را مجبور به پذیرش شرایط سلطه کنند.
ــ تهدیدات نظامی، در کنار تحریمهای اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک، بخشی از راهبرد کلان کنترل منطقه است.
ب) حفظ سلطهی اقتصادی و کنترل منابع انرژی
ــ منطقهی خاورمیانه قلب انرژی جهان است. کنترل آن برای امپریالیسم حیاتی است. تهدید به جنگ، ابزاری برای تنظیم موازنهی قدرت و مهار نیروهای ضدسرمایهداری در منطقه است.
ــ اسرائیل، بهعنوان بازوی نظامی امپریالیسم، از این تنشها برای دریافت کمکهای مالی و نظامی بیشتر از آمریکا استفاده میکند.
ج) بهرهبرداری از تنشها برای سرکوب داخلی
ــ نظام جمهوری اسلامی ایران نیز از تهدید جنگ برای سرکوب داخلی و تثبیت قدرت خود بهره میبرد. در شرایط بحرانی، حکومتها میتوانند با توجیه “تهدید خارجی”، سرکوب اعتراضات داخلی و افزایش کنترل امنیتی را توجیه کنند.
♦️ پیامدهای طبقاتی این راهبرد: فشار بر فرودستان، سود برای سرمایهداری جنگطلب
الف) بحران اقتصادی و معیشتی برای کارگران و زحمتکشان
ــ تحریمهای اقتصادی و افزایش قیمتها، فشار بیشتری بر طبقات فرودست وارد میکند.
ــ در حالی که مردم عادی هزینهی این تنشها را میپردازند، مجتمعهای نظامی-صنعتی و الیگارشیهای مالی از این شرایط بهرهبرداری میکنند.
ب) میلیتاریسم و گسترش سرکوب سیاسی
ــ در ایران، تهدید جنگ بهانهای برای سرکوب بیشتر نیروهای مخالف و سرکوب جنبشهای کارگری و مردمی است. جمهوری اسلامی از این بحرانها نه تنها برای توجیه دیکتاتوری خود استفاده میکند، بلکه بر سرکوبهای داخلی میافزاید و آزادیهای فردی را بیش از پیش محدود میکند.
ــ در اسرائیل نیز بحران امنیتی توجیهی برای سرکوب فلسطینیان و گسترش اشغالگری است.
♦️ تحولات جدید: نقش رقبا و تحولات جهانی در خاورمیانه
الف) نقش جدید آمریکا در منطقه
ــ آمریکا با استقرار تجهیزات نظامی بیشتر و اعمال تحریمهای اقتصادی جدید، همزمان با وضعیت جنگطلبی اسرائیل، ممکن است اهداف خاصتری در منطقه دنبال کند. از جمله این اهداف، تلاش برای مهار نفوذ چین و روسیه در خاورمیانه و تقویت روابط با کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس است.
ــ همچنین، آمریکا بهعنوان یک قدرت امپریالیستی، به دنبال حفظ سلطه خود بر منابع انرژی منطقه و درگیر کردن کشورهای عربی در جنگهای نیابتی است تا دستاوردهای اقتصادی و سیاسی بیشتری از این تحولات بهدست آورد.
ب) واکنشهای جهانی و منطقهای به تهدید جنگ
ــ کشورهای رقیب مانند چین و روسیه ممکن است از این تنشها بهعنوان فرصتی برای تقویت نفوذ خود در منطقه استفاده کنند. چین بهویژه از این فرصتها برای گسترش حضور خود در پروژههای زیرساختی و اقتصادی در کشورهای خاورمیانه بهره میبرد.
ــ روسیه نیز با حمایت از ایران و بازی در زمین کشورهای مخالف غرب، تلاش میکند تا نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش دهد و بهویژه در سوریه و دیگر نقاط بحرانی منطقه نقش خود را تقویت کند.
ــ در این میان، کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، ممکن است سیاستهایی مستقلتر اتخاذ کنند که بر موازنه قدرت در منطقه تأثیر خواهد گذاشت. این تغییرات ممکن است به شکل تغییرات در سیاستهای نفتی، همکاریهای امنیتی جدید، یا تقویت روابط با چین و روسیه در برابر تهدیدات غرب ظاهر شود.
ج) تحولات داخلی ایران و اسرائیل
ــ جمهوری اسلامی از تهدید جنگ برای بسیج حمایت داخلی و سرکوب اعتراضات مردمی بهره میبرد. در ایران، وضعیت تهدید جنگ بهعنوان ابزاری برای تقویت وحدت داخلی در برابر دشمنان خارجی بهکار میرود و به این وسیله اعتراضات اجتماعی و سیاسی را سرکوب میکند.
ــ در اسرائیل، نیز بحرانهای داخلی، از جمله اعتراضات علیه سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، میتواند بهعنوان عاملی برای تشدید اقدامات امنیتی و سرکوب بیشتر فلسطینیها و گروههای معترض استفاده شود. در این وضعیت، حکومت اسرائیل میتواند با استفاده از تهدیدات خارجی، مشروعیت خود را تقویت کرده و فضای سیاسی داخلی را به نفع خود مدیریت کند.
♦️ راهحلهای طبقاتی و مقاومت در برابر امپریالیسم
الف) افشای نقش امپریالیسم و سرمایهداری جنگطلب
ــ نیروهای مترقی باید افشاگری کنند که جنگ نهتنها به سود ملتها نیست، بلکه ابزاری در خدمت سرمایهداری جهانی است. جمهوری اسلامی نیز با بهرهبرداری از این بحرانها به تثبیت قدرت خود میپردازد و تنها بر مشکلات داخلی و منطقهای میافزاید.
ب) اتحاد طبقات کارگر در منطقه و جهان
ــ کارگران ایران، اسرائیل، آمریکا و دیگر کشورهای منطقه منافع مشترکی دارند: مبارزه علیه سرمایهداری جنگطلب. مبارزه طبقاتی باید در سطح بینالمللی علیه این سیاستهای جنگطلبانه تقویت شود.
ج) مبارزه با میلیتاریسم و سیاستهای جنگطلبانه
ــ جنبشهای ضدجنگ و ضدسرمایهداری باید فعالانه علیه این سیاستها بسیج شوند و علاوه بر افشای اهداف امپریالیستی پشت تهدیدات نظامی، خواستار خلع سلاح و پایان دادن به سیاستهای جنگطلبانه در سطح جهانی باشند. این جنبشها باید به همبستگی بینالمللی و پیوند مبارزات طبقاتی در کشورهای مختلف توجه ویژه داشته باشند.
پایان سخن
تنشهای کنونی خاورمیانه بیش از آنکه نشانهی وقوع جنگی قریبالوقوع باشد، بخشی از بازی بزرگ امپریالیسم جهانی برای مدیریت بحران و تحکیم سلطه است. تهدید جنگ، ابزاری برای اعمال فشار، تحمیل سلطه، و کنترل منابع انرژی است. در این میان، طبقات کارگر و فرودستان بیشترین آسیب را متحمل میشوند، در حالی که طبقات حاکم و سرمایهداران جنگطلب از این بحرانها سود میبرند.
جمهوری اسلامی ایران نه تنها بهعنوان بازیگری در بحرانهای منطقهای نقش دارد، بلکه از این بحرانها برای تقویت سلطه داخلی و سرکوب اعتراضات مردمی نیز بهره میبرد. راه نجات، نه در انتخاب میان دو نیروی ارتجاعی (امپریالیسم جهانی یا جمهوری اسلامی)، بلکه در سازماندهی مبارزات مستقل طبقاتی و بینالمللی است. تنها با مقاومت در برابر میلیتاریسم، امپریالیسم و نظام سرمایهداری جهانی، میتوان آیندهای عادلانهتر و صلحآمیزتر را ساخت.