دولت ادوغان از سرکوب مخالفان سیاسی تا توهم ژاندارم منطقه!

ناصر بابامیری

ناصر بابامیری
جرقه اعتراضات وسیع در شهرهای بزرگ ترکیه علیه دولت اردوغان وقتی زده شد که، ازسوی نیروهای امنیتی تا دندان مسلح سحرگاه روز 19 مارس 2025 حول و حوش ساعت 7 «اکرام امام اغلو» شهردار استانبول در حین آماده شدن برای رفتن سرکار به محل اقامتش هجوم بردند، و همراه با ده ها نفر دیگر اعم از روزنامه نگاران و مقامات سیاسی همه را بازداشت کردند. مخالفان اردوغان و اوزگور اوزل رهبر حزب جمهوری خواه خلق (CPH) مدعی هستند که:« دستگیری امام اوغلو از سوی نهادی امنیتی اردوغان با بهانه “فساد مالی” و همکاری به حزب کارگران کردستان (PKK) اقدامی سرکوبگرانه بمنظور ممانعت از نامزدی امام اوغلو شهردار استانبول بعنوان رقیب اصلی در انتخابات ریاست جمهوری 2028 و یا انتخابات زود هنگام احتمالی است!». مردم معترض به وضع موجود در بیش از دوازده شهر اعم از استانبول و آنکارا و ازمیر… همین اقدام سرکوبگران دولت اردوغان را فرصتی یافتند تا علیه وضعیت وخیم اقتصادی، گرانی و تورم روزافزون، بیکاری، سقوط ارزش لیر، فقر و مصائب ناشی از این پدیدها و در یک کلام گرو گرفتن زندگی و معیشتشان و فضای مختنق سیاسی دگر باره علیه رژیم اردوغان بپا خیزند. پس از گذشت شش روز هنوز فضای شهرهای بزرگ ترکیه بشدت ملتهب و حکومت نظامی است. رژیم اردوغان جهت منکوب کردن جامعه به صفوف اعتراضات وسیع خیابانی تودهای بپاخاسته با قشون کشی نظامی و پلیس ضدشورش و با استفاده‌ی گسترده از گاز اشک‌آور، گلوله‌های پلاستیکی، و ماشین‌های آب‌پاش به صفوف معترضان حمله ور شده و تا کنون در این رویاروی صدها نفر مصدوم، و بالغ بر هزار نفر از سوی نیروهای سرکوبگر امنیتی زیر ضرب و شتم وحشیانه بازداشت شده اند. مردم بپاخاسته ترکیه اگرچه در پی دستگیری «اکرم امام اوغلو» شهردار استانبول به خیابانها سرازیر شدند، اما اعتراضاتشان عمیق‌تر و فراتر از تنش و رقابت جناح‌های سیاسی حاکم بر این کشور است و دیشب در ششمین شب اعتراضات در تلاش بودند تا قشون کشی اوردغان را دور بزنند و یکبار دیگر خود را به “میدان تقسیم” برسانند.

بحران اقتصادی و فضای مختنق سیاسی در ترکیه نیز رعد و برق در آسمان بدون ابر نیست. شدت پیدا کردن اوضاع فلاکتباری ترکیه نیز در متن کشمکش های جهانی، بی ثباتی اقتصادی و سیاسی که جهان معاصر را فرا گرفته ، قابل توضیح است. دولت اردوغان در اوضاع پر هرج و مرج جهانی که به شیوه ای شتابان بشریت را بسوی توحش و بربریت دارد سوق میدهد، دارد بحران و بی ثباتی بیسابقه درون جامعه را را نظیر دیگر دولتهای سرمایه داری با تعرض افسار گسیخته به جامعه و گستراندن اشغالگرانه قلمرو خود توضیح میدهد. تا از اینطریق ، بن بستی اقتصادی و سیاسی که در داخل کشور با آن مواجهه است را امری عادی جلوه دهد. و موقعیتی جدیدی که بلحاظ منطقه ای بر متن کشمکش و رقابتی که بین نیروهای جهانی بر سر اعمال هژمونی خود بر جهان و “تغیییر نقشه سیاسی خاورمیانه” در گرفته را بعنوان پاسخ به رخ جامعه بکشد. رژیم اردوغان با سقوط اسد و جلوس نیروهای اسلامیستی به رهبری احمد الشرع تحت حمایتش بر مسند قدرت در بلند پروازیهای همیشگی او برای زنده کردن امپراتوری پان ترکیسم بیشتر و بیشتر دمید این از یکسو. از دیگر سو با در هم کوبیده شدن کانون محور مقاومتیها بویژه در سوریه و منطقه ، از نظر خود رژیمهای منطقه را بنوعی پشت سر گذاشته که بعد از اسرائیل خود را ژاندارم دوم منطقه فرض کرده است. به همین اعتبار اگر اسرائیل بلندهای جولان را اشغال کرده و بخشی از جامعه سوریه بنوعی فرمانبردار اوست، و نیروهای سوریه دمکراتیک هم به پیاده نظامی آمریکا تبدیل شده اند، تا جائیکه به آنها دیکته شد پای امضای توافقات با رژیمی شدیدا ارتجاعی بروند که بواسطه نیروهای نیابتی تحت حمایت دولت ترکیه و با کمک قدرتهای جهانی بساط تسویه حسابهای خونین قومی و مذهبی راه بیاندازد تا هر درجه از آزادیخواهی را در نطفخ خفه کند، پس میشود بر روی فلاکت اقتصادی و اختناق سیاسی درون جامعه ترکیه هم زیر لوای گسترش “اقتدار دولت” سرپوش گذاشت. اردوغان هر چند به کمک دولتهای جهانی بتواند در اشاعه میلیتاریزم و جنگ های نیابتی در منطقه نقش ایفاء کند، اما در برابر مبارزاتی و اعتراضات وسیع کارگری و سایر اقشار فرودست علیه اوضاع فلاکتبار اقتصادی و فضای مختنق سیاسی که سالهاست در ترکیه در جریانست و جامعه را تا آستانه انفجار اجتماعی بزرگی برده است، این بلند پروازیهایش کاریکاتوری بیش نیست و زیاد دوام نخواهد آورد.

رژیم فاشیستی اردوغان نیز با اتکا به آزمونهای آموخته از بورژوازی، وقتی راه حلی برای بهبودی اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی را پیشارو ندارد، جهت به بیراهه کشاندن مبارزات جنبش کارگری و کمونیستی و اقشار فرودست که در جنگ طبقاتی و سیاسی آشتی ناپذیر با او بسر می برند، تاکتیکی هم بوده از قبل سازشهای مقطعی جنبشهایی بورژوازی پزسیون و اپوزسیون را که زمینه برای ورود به بده و بستان دارند، تا سهمی در قدرت داشته وارد گود سیاسی کند. حتما بیاد می آورید دولت اردوغان هنوز کارنامه ننگین بگیر و ببند و سرکوب فله ای مخالفانش و اقدام شبه کودتای 16 ژوئیه 2016 نزد جامعه باز بود، که در انتخابات شهرداریهای سال 2019 نیز که اتفاقا همین آقای «امام اوغلو” در آندوره شهردار استانبول گشت، پرده دیگری از اقدامات موحش خود را به جامعه ترکیه نشان داد که، برای حفظ بقای ننگینش از هیچ جنایتی علیه مخالفان سیاسی و حتی حذف فیزیکی آنها فرو گذار نخواهد بود. اما در گرماگرم این رویارویی بین جامعه و دولت ما شاهد این بودیم، جریانی نظیر پ.ک.ک که سالها اپوزسیون بود چگونه از در سازش در آمد جهت تحکیم موقعیت آتی جنبش خود در برابر حکومت مرکزی و به اعتراضات سراسری نه تنها پشت کرد، بلکه بسته به نفوذ کلامش کم و بیش مردم را از مشارکت و پیوستن به توده های عظیمی که به خیابانهای استانبول، آنکارا و ازمیر و دیگر شهرهای بزرگ سرازیر شده بودند منع نمود، یا در سکوت خفتبار، عملا پشت مبارزات سراسری را بنفع رژیمی بغایست فاشیستی خالی کردند.
میخواهم بگویم اکنون، دولت فاشیست ترکیه در حالی “امام اوغلو” را به اتهام ارتباط با حزب کارگران کردستان دستگیر میکند که پیام “صلح و آشتی” آقای اوجالان از زندان «ایمرالی» به دولت اردوغان مبنی بر «خلع سلاح و اعلام انحلال پ.ک.ک» و پیوستنشان به “فعالیت مدنی” در درون جامعه ترکیه یا خارج از کشور، جوهر آن هنوز خشک نشده است. ضمنا اردوغان در حین اینکه چنین اتهامی را در رقابت جناحی بر سر قدرت به امام اوغلو می زند که علنا در شهرهایی که پ.ک.ک پایگاه توده ای دارد، رسما و علنا در حال سرمایه گذاری و جلب اعتماد آنهاست تا از اینطریق با سهیم کردنشان در قدرت آنها را نیز در اداره جامعه، البته بخوانید گرو گرفتن زندگی و معیشت جامعه شریک و از گسترش ابعاد نارضایتی سراسری بنفع خود بهره ای ببرد.

کمااینکه رژیم ننگین سرمایه داری ایران نیز در مقاطع مختلف از این حربه ها برای ضربه زدن و به بیراهه کشاندن مبارزات و اعتراضات سراسری توده های ایران استفاده کرده است. بدیهی ترین نمونه آن همین برخوردهای دوگانه در برابر برپائی جشن شادی مردم در کردستان ایران و مردم ارومیه به بهانه سال نو بود که خواست از آن محملی بسازد، برای تحریک عرق ناسیونالیستی و ایجاد تفرقه و چنددستگی میان مردم و آنها را بجای شادی و پایکوبی به جان همدیگر بیاندازد. اما مردم هوشیار ارومیه که تجربه تفرقه فکنانه و دسته بندیهای قومی مذهبی”ملا حسنی” ها و “مکتب قرآن”یها …در دیگر مناطق ایران را نیز از یاد نبرده، بودند، نگذاشتند رژیم یا احزاب و فرقه های ناسیونالیست پیوندهای عمیق انسانی شکل گرفته در محیط کار و زندگیشان که با حلقه های از مبارزه و کشمکش طبقاتی و سیاسی طولانی عجین شده، با برانگیختن هویتهای کاذب باد بزنند و بگسلد، و سال نو را به محل تسویه حسابهای خونین ناسیونالیستی و مذهبی تبدل کنند. جامعه ترکیه برای خلاصی از وضعیت اسفبار پیشارو راهی جز تکیه به مبارزات متحدانه و سراسری اکثریت عظیم جامعه که کارگران و اقشار فرودست آنرا تشکیل می دهند، ندارد. مبارزه ای که نه تنها از دسته بندیهای قومی و مذهبی و ناسیونالیستی مصون باشد بلکه در افق آتی خود به کمتر از انقلاب کارگری رضایت ندهد.

25.03.2025

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری