در این نوشته سعی خواهم کرد نتایج به بار آمده از سیاست های اتخاذ شده از جانب حکومت ها و عواقب آن برای مردمان یک کشور را بدون پرداختن به ماهیت های ایدئولوژیک و طبقاتی و صرفا با توجه به نتایج عملی آن در مورد دو کشور بیان نمایم. مسلما نمونهها بسیارند مثلاً چطور میشد که اگر ماندلا و یا گاندی سیاست های دیگری اتخاذ میکردند و یا رژیم اسلامی ایران حتی با حفظ ایدئولوژی مذهبی به گونهای دیگر سیاست گذاری مینمود. دو کشور مورد نظر اکراین و مکزیک میباشند. هر دو البته کشورهایی سرمایهداری ولی حکومتهایی که سرنوشت مردمان کشورشان را در دست گرفتهاند عملکردهای کاملا متفاوتی را اتخاذ کردهاند. مسلماً سعی کردهام برای آسان کاری و برای بیان روشن تر از خیلی موئلفه های دخیل خودداری نمایم.
حکومت فعلی اکراین که در تداوم انقلاب مخملی سال ۲۰۱۴ که بسیاری آنرا کودتا هم مینامند و با یاری بیدریغ ان جی او ها و سازمانهای به اصطلاح ترویج دموکراسی در جهان که شناخته ترین و کمک کننده عمده مالی آن میلیاردر مشهور آمریکایی آقای جورج زوروس و حکومت های غربی به قدرت رسید. زلنسکی رئیس جمهور اکراین فردی هنرپیشه کمدی بود که بزرگترین خاصیتی که داشت بازیچه بودن قدرتهای غربی و ناتو بود که هدفی جز تضعیف روسیه نداشتند و آنچه برایش مهم نبود سرنوشت و هست و نیست مردم کشورش بود و بالاخره بجای اینکه با اعمال سیاست مسالمتجویانه در قبال همسایه قدرتمند و اتمی خود و حتی با دادن امتیازاتی و یا اعلام بی طرفی در جدال ابر قدرت ها از منافع مردم کشورش حفاظت کند، سیاست خصمانه ای اتخاذ نمود که تاکنون دهها میلیون کشته، زخمی و آواره نتیجه آن بود. در اینجا صحبت از شلیک اولین گلوله و یا حمله همه جانبه روسیه در ابتدا نیست. هر فردی میتواند ابر قدرت روسیه را به این دلیل محکوم کند ولی صحبت از رژیمی است که تن به جنگ نابرابری میدهد که نتیجه ویرانگر آن از همان ابتدا معلوم بود و اکنون حتی آمریکا به این نتیجه رسیده که اکراین شکست خورده و در تلاش برای پایان آن است چون ریسک در گیر شدن در یک جنگ جهانی سوم را بسیار بالا میبیند و فعلا آنرا در اولویتهای خود نمیبیند.
نمونه اکراین کاراکتر رژیم و سیاستب را نشان میدهد که منافع و هست و نیست و نابودی ملت خود را به آسانی به بازی میگیرد و به سرنوشتی وحشتناک دچار میکند. مسالمتجویی، دوراندیشی، بیطرفی و حتی دادن نوعی آوتونومی به استانهای عمدتا روسی تبار شرقی میتوانست از فاجعه جلوگیری کند. نمونه مقابل آن کشور مکزیک است. حکومت این کشور که رهبر آن با محبوبیت ۸۵ در صدی و مورد اعتماد مردم و مسئول در قبال سرنوشت و سود و زیان کشور است تا کنون توانسته است در قبال زورگویی همسایه قدرتمند خود یعنی آمریکا با ضرر کمتری مقابله کند.
در زیر بخشی از گزارش یک خبر نگار بیبیسی که فکر میکنم زحمت خواندنش را دارد.
آغاز گزارش:
رئیسجمهوری که به خاطر مدیریت هوشمندانهاش در برابر ترامپ تحسین میشود
دانیل پاردو شغل,خبرنگار بیبیسی موندو در مکزیک
زمانی که دونالد ترامپ در ماه نوامبر به عنوان رئیسجمهوری آمریکا انتخاب شد، بسیاری از تحلیلگران هشدار دادند که مکزیک یکی از کشورهایی خواهد بود که بیشترین آسیب را از سیاستهای اقتصادی حمایتگرایانه و رویکرد سختگیرانه او در زمینه امنیت و مهاجرت خواهد دید. اقتصاد این دو کشور – که مرزی در حدود ۳۱۴۰ کیلومتر با یکدیگر دارند – به شدت به هم وابسته است و مکزیکیها با اختلاف، بزرگترین گروه مهاجران به آمریکا را تشکیل میدهند. اما با این که مکزیک همچنان در برابر همسایه قدرتمند شمالیاش آسیبپذیر است، کلودیا شینباوم، اولین زنی که به مقام ریاستجمهوری این کشور انتخاب شده، توانسته دست کم تا این لحظه، رابطه کارآمدی با ترامپ برقرار کند. ترامپ هفته گذشته اعمال تعرفههای برنامهریزیشده بر برخی محصولات مکزیکی را به تعویق انداخت و گفت که این اقدام را «از روی احترام به رئیسجمهور شینباوم» انجام داده است.
شینباوم چندی پیش در مقابل جمعیت عظیمی در مکزیکوسیتی اعلام کرد: «ما [از تعرفههای ترامپ] قویتر بیرون آمدیم.» جمعیت در پاسخ فریاد زدند: «تو تنها نیستی!» شینباوم ۶۲ ساله به دلیل شیوه مدیریتش در برابر ترامپ، در زمانی که بسیاری از رهبران جهان در مواجهه با تغییرات ناگهانی و بزرگ در سیاست خارجی دولت آمریکا با مشکل روبهرو شدهاند، تحسین شده است. اولاف شولتس، صدر اعظم آلمان که بهزودی از قدرت کنارهگیری میکند، «آرامش» و «هوش» او را ستوده و گوستاوو پترو، رئیسجمهوری کلمبیا، او را «موهبتی برای استقلال آمریکای لاتین» خوانده است. روزنامه واشنگتن پست حتی او را «رامکننده ترامپ» در جهان توصیف کرده است. اما شینباوم – که یک سیاستمدار ترقیخواه و فمینیست خودخوانده است – چگونه توانست دوران ریاستجمهوری ترامپ را، با وجود تفاوتهای آشکارشان، به فرصتی برای دولت خود تبدیل کند؟
برنده جایزه نوبل
در مکزیک، شینباوم با لقب «دکترا» (خانم دکتر) شناخته میشود و رویکردش به سیاست، تحت تاثیر تجربیاتش به عنوان یک دانشمند و چهره دانشگاهی شکل گرفته است. او که فرزند مهاجران یهودی اروپای شرقی است، در خانوادهای از روشنفکران چپگرا در طبقه متوسطِ رو به بالای مکزیکوسیتی، پایتخت این کشور، رشد کرده است. شینباوم در دوران دانشجویی درباره تولید انرژی پاک در جوامع بومی تحقیق کرد و در جنبشهای ضد فساد و ضد نئولیبرالیسم – رویکردی سیاسی که طرفدار سرمایهداری بازار آزاد و مقرراتزدایی است – فعال بود. او سپس وارد سیاست شد و به جنبش ترقیخواهی پیوست که آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رئیسجمهوری پیشین، رهبری میکرد. در دولت او به عنوان وزیر محیط زیست در مکزیکوسیتی آغاز به کار کرد و در نهایت به مقام شهرداری این شهر رسید. او در سال ۲۰۰۷ یکی از دانشمندان و سیاستگذارانی بود که به دلیل همکاری در «هیئت بیندولتی تغییرات اقلیمی سازمان ملل» برنده جایزه صلح نوبل شدند.
ترامپ بارها وعده داده است که آمریکا را از توافق اقلیمی پاریس، که حاصل تلاشی جهانی برای مقابله با افزایش دما است، خارج کند. گفته شده که دولت او در ماه فوریه، دانشمندان آمریکایی را از حضور در نشست این هیئت منع کرده است.
دو قطب مخالف در دو سوی مرز
یک ماه پس از آنکه شینباوم به عنوان نخستین رئیسجمهور زن در تاریخ مکزیک سوگند یاد کرد، ترامپ – که از بسیاری جهات نقطه مقابل اوست – در آن سوی مرز به قدرت رسید. ترامپ که یک محافظهکار است، با هدف مهار کشورهایی که به گفته او از «سخاوت» آمریکا سوءاستفاده میکنند، ریاستجمهوری را به دست آورد و انتظار میرفت سیاستهای او ضربهای سخت به مکزیک وارد کند. بر اساس گزارش اندیشکده شورای آتلانتیک، ۸۰ درصد صادرات مکزیک به آمریکا فروخته میشود. حدود ۴۴ درصد از سرمایهگذاری خارجی مکزیک از آمریکا تامین میشود و حدود ۴ درصد از تولید ناخالص داخلی مکزیک از پولی تامین میشود که مهاجران مکزیکی برای خانوادههایشان ارسال میکنند.
در حالی که اقتصاد آمریکا نیز وابستگی نسبتا زیادی به مکزیک دارد، اما به دلیل وسعتش، از هرگونه اختلال در تجارت دو جانبه، آسیب کمتری میبیند. شینباوم پس از آنکه در ماه فوریه موافقت کرد ۱۰ هزار سرباز را برای کاهش جریان مهاجرت غیرقانونی به مرزهای شمالی اعزام کند، موفق شد تعرفههای ۲۵ درصدی ترامپ را برای یک ماه به تعویق بیندازد. ترامپ در ماه مارس دوباره تهدید کرد تعرفههای را اعمال میکند، اما این بار شینباوم از قبل فهرستی از اقداماتی را داشت که میتوانست خواستههای رئیس جمهور آمریکا را برآورده کند.
مکزیک دهها تن از ماده مخدر قدرتمند فنتانیل را توقیف کرد -که یکی دیگر از درخواستهای ترامپ بود- و تعدادی از رهبران قاچاق مواد مخدر را دستگیر کرد. مکزیک همچنین ۲۹ مجرمی را که سالها در فهرست افراد تحت تعقیب ایالات متحده بودند، به آمریکا تحویل داد؛ اقدامی که کارشناسان حقوقی میگویند ناقض قوانین مکزیک بوده است. نتیجه این بود که بار دیگر، شینباوم بدون آنکه مانند برخی دیگر از رهبران، با قدرتمندترین مرد جهان وارد درگیری شود، توانست از اعمال تعرفهها اجتناب کند.
تبدیل امتیازدهی به فرصت
آنچه در این میان غیرمنتظرهتر به نظر میرسد این است که رئیسجمهوری مکزیک توانسته این امتیازدهیها را به سیاستهایی ظاهرا موفق تبدیل کند. نخست، او در کشوری که همچنان تحتالشعاع خشونت، به ویژه از سوی جرایم سازمانیافته قرار دارد، تمرکز بیشتری بر امنیت گذاشته است. دوم این که شینباوم با ترویج سرمایهگذاری خارجی، حمایت از کسبوکارهای متوسط و در نهایت کاهش وابستگی مکزیک به ایالات متحده، از تهدیدهای ترامپ به عنوان فرصتی برای صنعتیسازی مجدد اقتصاد استفاده کرده است.
مکزیک همچنان جامعهای بهشدت نابرابر است، فساد همچنان بر سیاست سلطه دارد، بیشتر مردم در مشاغل غیررسمی کار میکنند و نگرانیها در مورد قدرتطلبی حزب حاکم که تمامی شاخههای حکومت را در کنترل دارد، رو به افزایش است. با وجود این چندی پیش شینباوم یک جشنواره عظیم را در میدان مرکزی و نمادین پایتخت برگزار کرد تا از «یک پیروزی ملی» تجلیل کند. او گفت: «ما قویتر هستیم، زیرا حمایت مردم را داریم. چون دولت و مردم از هم جداییناپذیرند.»
شینباوم که از محبوبیت ۸۵ درصدی خود نیز راضی نیست، به دنبال بیدار کردن احساسات ملیگرایانه است. این هم بخشی دیگر از این استراتژی است که تا کنون، ترامپ را بیشتر به یک دارایی برای مکزیک تبدیل کرده تا یک تهدید.
پایان بخشی از گزارش خبرنگار
حمید رحمانپور
۱۹.۰۳.۲۰۲۵