16

در دنیای سیاست، هیچ توافقی بیدلیل نیست و هیچ آشتیای بیهزینه به دست نمیآید. آنچه این روزها در دمشق به امضا رسید، نه یک پیروزی برای مردم کرد، بلکه نقطهی عطفی در مسیر عقبنشینی سیاسی نیروهای دمکراتیک سوریه و آغاز استحالهی تدریجی روژئاوا در ساختار دولت مرکزی است. این توافق، اگرچه در ظاهر یک مصالحهی استراتژیک برای کاهش فشارهای خارجی به نظر میرسد، اما در عمق خود، بازتابی از شکست سیاست اتکا به حمایتهای خارجی و تلاش برای یافتن جایگاهی در نظامی است که ماهیتاً مخالف خودمختاری و ارادهی مستقل مردم کرد است.
روژئاوا؛ از مقاومت تا معامله
روژئاوا، نماد مقاومت در برابر فاشیسم داعش، الگویی برای خودمدیریتی دمکراتیک، و صحنهای از مبارزات فراموشنشدنی زنان و مردانی بود که در برابر مرگ و تباهی ایستادند. اما امروز، همان نیروهایی که زمانی در برابر تاریکی داعش صفآرایی کرده بودند، خود را در میز مذاکرهای یافتهاند که نه تنها امتیازی به نفع آنان در آن گنجانده نشده، بلکه اساساً جایگاه و آیندهی آنان را در ساختار دولت مرکزی سوریه بهشدت تضعیف خواهد کرد.
ابعاد پنهان توافق؛ ورود دمشق، خروج استقلال؟
۱. استحالهی تدریجی نیروهای کرد
یکی از محورهای این توافق، پذیرش کنترل مجدد دولت سوریه بر برخی مناطق روژئاوا و ادغام تدریجی نیروهای مدافع خلق (YPG) در ساختار نظامی حکومت مرکزی است. اما آیا این اقدام به معنای از دست رفتن استقلال عمل نیروهای کردی و تسلیم آنان در برابر سیاستهای دولت احمد شرع نیست؟ آیا کردها، که سالها برای ایجاد یک نیروی مستقل و جامعەای آزاد جنگیدهاند، اکنون قرار است در قالبی تعریف شوند که سرنوشتشان دیگر در دست خودشان نباشد؟
۲. خطر بازگشت داعش و شبکههای خرابکاری ترکیه
هزاران زندانی داعشی که در اسارت نیروهای کرد هستد، یکی از چالشهای مهم روژئاوا بود. اما اکنون که دمشق قرار است این مسئولیت را بر عهده بگیرد، چه تضمینی وجود دارد که این زندانیان تحت فشارهای بینالمللی آزاد نشوند و بار دیگر به سلاحهای خونبار خود بازنگردند؟ آیا این توافق، تنها راهی برای انتقال خطر از دوش نیروهای کردی به دولت سوریه است، یا مقدمهای برای گشایش درهای زندانهای داعش و بازگرداندن این گروه تروریستی به معادلات منطقهای؟ از سوی دیگر، ترکیه که همواره درصدد نفوذ به خاک سوریه و تضعیف کردها بوده، میتواند از فرصت حضور دولت مرکزی در این مناطق برای جاسوسی، ایجاد شبکههای نفوذ، و ساماندهی نیروهای خرابکار بهره گیرد.
۳. از بین رفتن حمایتهای بینالمللی
نیروهای کرد در طول جنگ با داعش، از حمایتهای نسبی ایالات متحده و برخی کشورهای غربی برخوردار بودند. اما اکنون، با ورود دولت سوریه به مناطق تحت کنترل کردها، این حمایتها کاهش خواهد یافت. آیا این توافق، در عمل به معنای رها شدن تدریجی روژئاوا از سوی متحدان بینالمللی و پایان یافتن هرگونه پشتیبانی خارجی است؟
آیا این سازش، اجتنابناپذیر بود؟
برخی تحلیلگران بر این باورند که کردها در شرایط کنونی چارهای جز پذیرش این توافق نداشتند. فشارهای ترکیه، تغییر سیاستهای ایالات متحده، و خطرات نظامی موجب شده که نیروهای کرد ناچار شوند به سازش با دولت مرکزی تن دهند. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا این توافق، به معنای یک تاکتیک موقت برای بقای روژئاوا است یا آغاز یک روند بازگشتناپذیر به سیستم حکمرانی دمشق؟
تاریخ نشان داده که دولتهای مرکزی، هرگز در برابر جنبشهای خودمختار، صادقانه عمل نکردهاند. دولت سوریه، که سالها پیش در پی قیامهای داخلی، بسیاری از حقوق کردها را انکار کرده بود، اکنون با یک استراتژی هوشمندانه در حال بازگرداندن کنترل این مناطق بهصورت تدریجی است.
راه حل چیست؟ جایگاه سوسیالیسم در این معادله
تاریخ نشان داده که هیچ جنبش رهاییبخشی، از طریق سازشهای بالادستی و معامله با دولتهای مسلط به آزادی نرسیده است. آنچه امروز در روژئاوا اتفاق افتاده، نمونهای دیگر از سیاستهای سازشکارانهی احزاب ناسیونالیست کرد است که به جای اتکا به پایینهای جامعه، طبقهی کارگر و نیروهای مردمی، دل به توافق با دولتهای مرکزی بستهاند. اگر کردها خواهان آزادی واقعی هستند، این آزادی را نه در اتاقهای مذاکره، بلکه در اتحاد طبقاتی، سازماندهی مستقل و گسترش یک جنبش سوسیالیستی فراگیر خواهند یافت. تنها با برپایی یک حزب سوسیالیستی انقلابی، در پیوند با کارگران و زحمتکشان سراسر کشور، میتوان مسیر رهایی را هموار کرد.
نتیجهگیری؛ مسیر پیشِ رو
توافق اخیر در دمشق، بیش از آنکه یک پیروزی باشد، زنگ خطری برای آیندهی روژئاواست. راه پیشِ رو، نه پذیرش تدریجی ادغام در دولت مرکزی، بلکه تقویت جنبشهای مردمی، استقلال طبقاتی و مقاومت در برابر سیاستهای سازشکارانه است.
امروز، دو راه بیشتر در برابر جنبش کردستان نیست:
یا در دام یک مصالحهی نابرابر گرفتار شود و هویت خود را در ساختار دولت مرکزی از دست بدهد، یا با تکیه بر نیروی طبقهی کارگر، جنبشهای سوسیالیستی و سازماندهی مستقل، مسیر واقعی آزادی را رقم بزند. آیا روژئاوا، تجربهی تلخ تاریخ را تکرار خواهد کرد یا در برابر این مسیر تسلیم نخواهد شد؟ پاسخ این پرسش، سرنوشت یک نسل را رقم خواهد زد.
صدیق جهانی