برای آن‌هایی که حاشیه می‌سازند!

صدیق جهانی

می‌گویند تغییری در سیاست‌های احزاب ترکیه رخ داده است. گویی از دی‌ماه گذشته، جریانی از درون حاکمیت آنکارا، با جامه‌ای نو و زبانی تازه، از “برادری” میان کرد و ترک سخن می‌گوید. روایت می‌کنند که دولت باغچلی، که تا دیروز با طبل ناسیونالیسم افراطی، وجود کردها را انکار می‌کرد و هر صدای معترضی را با خشونت خاموش می‌ساخت. گویا؛ اکنون در چرخشی معنادار، درِ گفتگو را گشوده است. می‌گویند که این جریان، به حزب دمکراتیک خلق‌ها (دم‌پارتی) پیشنهاد داده که عبدالله اوجالان در پارلمان حضور یابد، سخن بگوید و شاید هم راهی برای پایان دادن به جنگ بیابد. این حضرات؛ از صلح و همزیستی می‌گویند؛ از کنار گذاشتن سلاح و … دم می زنند؛ بر فردایی که در آن دیگر خبری از درگیری نیست؛ تاکید می ورزند. می‌گویند دوران تازه‌ای آغاز شده است‌ و مردم را به رقص و شادی دعوت می کنند!
 
     اما این “می‌گویند”ها، چیزی نیست جز سرابِ فریبی که حقیقت را در غباری از توهم و مصلحت‌جویی پنهان می‌کند. حقیقت را اما در تاریخ و عملکرد باید جست، نه در وعده‌های سیاسی. جنبش برای رهایی از ستم، دهه‌هاست در برابر قدرتی بزرگ ایستاده؛ این قدرت نه از درِ مذاکره وارد شده، نه گامی برای پذیرش حقوق کردها برداشته، و نه هیچ‌گاه حاضر شده است برادری را با معنای حقیقی آن بپذیرد. آنچه اکنون به عنوان تغییر سیاست معرفی می‌شود، نه عقب‌نشینی دولت ترکیه، بلکه ادامه‌ی همان راهکار دیرینه‌ی سرکوب در لباسی تازه است.
 
برای درک این حقیقت، کافی‌ست به عقب بازگردیم. از سال ۱۹۹۱ تاکنون، پ.ک.ک، بارها و بارها استراتژی خود را تغییر داده و از بسیاری از مواضع رادیکال پیشین خود فاصله گرفته است. پس از سال ۲۰۰۰، از یک نیروی مسلح تهاجمی به یک جریان تدافعی تبدیل شد. نیروهایش را عقب کشید. برای نشان دادن حسن نیت، حتی تعدادی از گریلاهای خود را تحویل دولت ترکیه داد. اما آیا ترکیه در برابر این گام‌های عقب‌نشینی، کوچک‌ترین امتیازی داد؟ نه‌تنها نداد، بلکه موج سرکوب‌ها شدیدتر شد، زندان‌ها از فعالان کرد پر شد، و عملیات‌های نظامی علیه پ.ک.ک گسترده‌تر گشت.
 
     پس حقیقت را نمی‌توان با چند جمله‌ی بزک‌شده‌ی باغچلی و چند حرکت نمایشی دم‌پارتی پنهان کرد. ماجرای تازه‌ی پیام اوجالان و دیدارهای دم‌پارتی، نه از سر ضعف ترکیه، بلکه نتیجه‌ی همان استراتژی دیرینه‌ی دولت‌های سرکوبگر است: وعده‌هایی پرطمطراق، اما بی‌هیچ تضمین واقعی. اگر امروز باغچلی از “برادری” حرف می‌زند، این “برادری” چیزی نیست جز پذیرش بی‌قید و شرط سلطه‌ی دولت مرکزی از سوی کردها. اگر از صلح سخن می‌گوید، صلحی است که تنها یک‌سویه است: کردها باید سلاح بر زمین بگذارند، اما ترکیه همچنان با سیاست‌های خود، برتری ملی و انکار حقوق را ادامه خواهد داد. اگر می‌گوید بیایید جنگ را تمام کنیم، منظورش این نیست که حقوقی داده خواهد شد، بلکه یعنی تسلیم شوید.
 
     و در این میان، جریانی که سعی دارد این سناریو را به عنوان پیروزی پ.ک.ک یا تغییر بنیادین سیاست‌های ترکیه جلوه دهد، همان جریان همیشگی توهم و تحریف است. حقیقت این است که دولت ترکیه هیچ‌گاه از موضع ضعف وارد مذاکره نشده است. قرار هم نیست که قوانینی را تغییر دهد یا حقوقی را به رسمیت بشناسد. تمام این داستان چیزی نیست جز ادامه‌ی همان سیاستی که سال‌هاست با تاکتیک‌های متفاوت اجرا می‌شود. این “برادری”، همان نابرابری در لباسی تازه است. این “آشتی”، همان انکارِ دیرینه است که تنها شیوه‌ی بیانش تغییر کرده است. اگر از صلح واقعی سخن می‌گویند، پس چرا زندان‌ها همچنان از فعالان کرد پر است؟ چرا عملیات‌های نظامی همچنان در جریان است؟ چرا حتی ابتدایی‌ترین حقوق فرهنگی و اجتماعی به رسمیت شناخته نمی‌شود؟
 
     نه، حقیقت همان است که همواره بوده: در دنیای سیاست، سخنان زیبا نمی‌توانند تاریخ را تغییر دهند. کردها در این منطقه، نه از سرِ لطف و مرحمت دولت‌ها، بلکه با مبارزه‌ای بی‌وقفه، حق خود را مطالبه کرده‌اند. و تا زمانی که این حق به رسمیت شناخته نشود، نه “برادری” معنایی دارد، نه “آشتی”، و نه هیچ صلحی، جز در سرابِ سیاست‌های فریبنده، وجود خواهد داشت.
صدیق جهانی
پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
Kan vara en bild av text

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری