این روزها بحثهای زیادی درباره یکی از اشتباهات جنبش مبارزاتی پیش از انقلاب مطرح میشود: بیتوجهی به خطر گروههای راست مذهبی و تمرکز بیش از حد بر مبارزه با استبداد رژیم پهلوی. جمعبندی این مباحث نشان میدهد که بسیاری از گروههای سیاسی امروز به این اشتباهات آگاه شدهاند. این تجربهای ارزشمند برای جنبش سیاسی ایران است، زیرا نشان میدهد که افراطگرایی، صرفنظر از منبع آن، همواره تهدیدی برای دموکراسی محسوب میشود.
راست افراطی در کشورهای غربی
راست افراطی معمولاً به گروههایی اطلاق میشود که ویژگیهایی مانند اقتدارگرایی، ناسیونالیسم افراطی، بیگانههراسی، عدم تحمل مخالفان و گرایش به خشونت دارند. در کشورهای غربی، احزاب راست افراطی عمدتاً ضد مهاجر، نژادپرست و مخالف آزادیهای فردی هستند و اغلب از طریق تبلیغات نژادپرستانه و بیگانههراسانه به دنبال جلب حمایت مردمیاند.
در بسیاری از دموکراسیهای پیشرفته، احزاب و گروههای دموکرات مرزهای مشخصی با جریانهای راست افراطی ترسیم کردهاند و همکاری با آنها را خط قرمز خود میدانند. بهعنوان مثال، در آلمان، نهتنها قانون اساسی این کشور با چنین گروههایی مقابله میکند، بلکه احزاب اصلی نیز اعلام کردهاند که هیچگونه همکاری یا نزدیکی با حزب راست افراطی AfD نخواهند داشت، زیرا آن را جریانی نژادپرست و ضددموکراتیک میدانند.
راست افراطی در ایران
در ایران، موضوع خطرات راست افراطی هنوز بهدرستی مورد توجه قرار نگرفته است. بااینحال، در فضای سیاسی کشور، برخی گروهها ویژگیهایی مشابه با جریانهای راست افراطی در غرب و حکومتهای اقتدارگرا در آمریکای لاتین دارند، از جمله:
- ناسیونالیسم افراطی و بیگانههراسی
- تمرکز بر قدرت متمرکز و اقتدارگرا
- برخورد تند با منتقدان و عدم تحمل دیدگاههای متفاوت
- تمایل به استفاده از زبان تحریکآمیز و توسل به خشونت کلامی و فیزیکی
پیشینه راست افراطی در ایران
راست افراطی در ایران پیشینهای متفاوت از غرب دارد. برخی نمونههای تاریخی آن عبارتند از:
- گروههای فداییان اسلام در دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی که نمونهای از راست افراطی مذهبی محسوب میشوند.
- گروههای اقتدارگرای سلطنتطلب که در دهه ۵۰ و پس از آن به دنبال بازگرداندن قدرت مطلقه سلطنت بودند. این گروهها عمدتاً در فضای مجازی فعالاند و برخی از آنها حتی به اقدامات خرابکارانه فراخوان میدهند.
تفاوت راست افراطی سلطنتطلب با جریانهای مشابه در غرب
گرایشهای تندرو در میان برخی سلطنتطلبان بیشتر به حمایت از سیاستهای جنگطلبانه و مداخله خارجی معطوف است، تا نزدیکی به “راست افراطی جهانی” مانند AfD در آلمان یا حزب لوپن در فرانسه.
لزوم مقابله با افراطگرایی
با توجه به تجربه کشورهای دیگر و بهویژه تجربه تلخ ایران، لازم است که جریانات دموکراسیخواه موضعی شفاف و قاطع در برابر گروههای افراطی اتخاذ کنند تا از تکرار اشتباهات تاریخی جلوگیری شود.
افراطگرایی میتواند هم در جناح راست و هم در جناح چپ دیده شود، اما در این نوشته، تمرکز بر راست افراطی در میان برخی از سلطنتطلبان است. بررسی چپ افراطی نیازمند تحلیلی جداگانه است.
سلطنتطلبی و راست افراطی
نخست باید تأکید کرد که سلطنتطلبی لزوماً معادل راست افراطی نیست. در حالی که برخی از سلطنتطلبان دارای گرایشهای راست افراطی هستند، گروهی دیگر که خود را مشروطهخواه مینامند، معتقدند که به اصول دموکراسی و حاکمیت قانون پایبندند.
بنابراین، برای تمایز میان این دو جریان، میتوان از دو اصطلاح «سلطنتطلب» و «مشروطهخواه» استفاده کرد.
ویژگیهای راست افراطی در میان برخی سلطنتطلبان
- اقتدارگرایی و دفاع از حکومت متمرکز: اعتقاد به اینکه تنها یک حکومت پادشاهی متمرکز میتواند ایران را نجات دهد. حامیان این دیدگاه به یک رهبر کاریزماتیک و قدرتمند اعتقاد دارند و دموکراسی مشارکتی را ناکارآمد میدانند.
- عدم تحمل مخالفان و تمایل به سرکوب: برچسبزدن به منتقدان با القابی مانند «ضدملی»، «مزدور» یا «سازشکار» و تلاش برای حذف آنان از فضای سیاسی. این رفتار آنان شباهت زیادی به جریانهای راست افراطی دارد که مخالفان خود را دشمن میپندارند و آزادی بیان را محدود میکنند.
- ناسیونالیسم افراطی و بیگانههراسی: نادیده گرفتن هویتهای قومی و زبانی دیگر و تأکید بر یک روایت ملیگرایانهی افراطی. این رویکرد، مشابه جریانهای راست افراطی در اروپا است که برتری فرهنگی خود را تبلیغ میکنند.
- نزدیکی به جریانهای راست افراطی در غرب: همکاری با سیاستمداران راستگرای افراطی در آمریکا، اروپا و اسرائیل ونزدیکی فکری به ترامپ و نتانیاهو که به سیاستهای تندروانه، جنگطلبانه و نژادپرستانه شهرت دارند.
- اتکا به حمایتهای خارجی: تلاش برای جلب حمایت کشورهای خارجی، بهویژه آمریکا و اسرائیل، برای حمایت دیپلماتیک و نیز دخالت نظامی، بهجای تمرکز بر ظرفیتهای داخلی.
- ائتلاف با جریانهای راست افراطی ایرانی در خارج از کشور: متمرکز بودن تعاملات و روابط آنها عمدتاً با جریانهای راست و راست افراطی ایرانی.
- استفاده از رسانههای راستگرا: بهرهگیری هدفمند از رسانههای وابسته به جریانهای راست افراطی برای تبلیغ دیدگاههای خود و حمله به دیگر گروههای مخالف.
- عدم پذیرش تنوع دیدگاهها: جنبش مخالف رژیم جمهوری اسلامی شامل گروههای متنوعی، از جمله چپگرایان، لیبرالها و اصلاحطلبان است که دیدگاههای متفاوتی درباره آینده ایران دارند. تلاش سلطنتطلبان عمدتاً در جهت تخریب و حمله به این جریانات، بهویژه رهبران آنها است.
- استفاده از زبان تحریکآمیز: آنها در برخی از سخنرانیها و بیانیههای خود از زبانی تحریکآمیز برضد گروههای دیگر استفاده میکنند که به اختلافات دامن زده و موجب تفرقه در میان مخالفان جمهوری اسلامی شده است.
- تمایل به روشهای غیرمسالمتآمیز: آنها عمدتاً بر اقدامات خشونتآمیز تأکید دارند و به روشهای مسالمتآمیزی مانند اعتصابات و اعتراضات مدنی توجهی نشان نمیدهند.
- انتقاد تند از دیگر گروههای اپوزیسیون: بهجای گفتوگوی دموکراتیک، تلاش برای حذف رقبا و گروههای غیرخودی از طریق حملات لفظی شدید و تخریب شخصیت آنان.
- داشتن هواداران افراطی و خشونتگرا: بخش قابلتوجهی از هواداران آنها را نیروهای راست افراطی، عناصر لومپن و گروههای خشونتطلب تشکیل میدهند. این افراد، بهجای تمرکز بر مبارزه با جمهوری اسلامی، اغلب با توسل به حملات کلامی و فیزیکی، مخالفان خود را هدف قرار میدهند. روشهای آنها، که مبتنی بر تخریب شخصیت و انتشار تهمتها و اخبار جعلی است، از سوی برخی منتقدان با شیوههای تبلیغاتی گوبلز مقایسه شدهاند.
- حمایت از تشدید تحریمها و فشارهای خارجی: پافشاری بر تحریمهای سنگین اقتصادی علیه ایران، که میتواند وضعیت معیشتی مردم را وخیمتر کند.
- دیدار با بنیامین نتانیاهو: اقداماتی مانند سفر رضا پهلوی به اسرائیل و دیدار با نتانیاهو، که به سیاستهای جنگطلبانه مشهور است، موجب شده برخی تحلیلگران او را به نزدیکی با راستترین جریانات افراطی در اسرائیل متهم کنند.
“ناسیونالیسم آریایی”
هر یک از نکات مطرحشده در اینجا، همراه با موارد متعدد دیگر، موضوعاتی گستردهاند که پرداختن به آنها در این نوشته کوتاه ممکن نیست و باید در جای خود بررسی شوند. بااینحال، توضیحی مختصر درباره ناسیونالیسم افراطی در میان سلطنتطلبان ایرانی، که تحت عنوان “ناسیونالیسم آریایی” شناخته میشود، ضروری است.
پس از جنگ جهانی دوم، اصطلاح “آریایی” در گفتمان غربی بار معنایی منفی یافت و به مفهومی نژادپرستانه تبدیل شد. امروزه این واژه عمدتاً توسط گروههای راست افراطی با تفکرات برتریجویانه نژادی به کار میرود. در حقیقت، در فضای آکادمیک و رسانهای غرب، اصطلاح “آریایی” دیگر بهعنوان یک مفهوم قومی یا زبانی استفاده نمیشود، بلکه بیشتر برچسبی ایدئولوژیک با مفاهیم نژادپرستانه تلقی میشود.
بااینحال، در ایران برخی جریانهای ناسیونالیستی افراطی، بهویژه گروههای سلطنتطلب، همچنان بر تأکید ویژه بر مفهوم “آریایی بودن ایرانیان” اصرار دارند. این رویکرد، از یکسو نشاندهنده تمایلات نژادپرستانه آنهاست و از سوی دیگر، فاقد پشتوانه علمی و تحریف واقعیتها است. گویی بر اساس این دیدگاه، همه ایرانیان به یک نژاد خاص و “برتر” که نژاد آریائی باشد تعلق دارند. درحالیکه واقعیت تاریخی نشان میدهد که ایران همواره سرزمینی چندقومیتی بوده و در طول تاریخ، محل تلاقی و مهاجرت اقوام مختلفی از سراسر جهان بوده است. هویت ایرانی، محصول تعامل و همزیستی این گروههای قومی است، نه نتیجه وجود یک پیشینه و ” نژاد” واحد.
تأکید بر مفهوم نژاد آریایی و تلاش برای نادیده گرفتن پیشینههای متنوع مردم ایران و یکدست نشان دادن جمعیت کشور، روایتی تحریفشده و ایدئولوژیک است که عمدتاً در راستای اهداف سیاسی و نژادپرستانه به کار میرود.
خطرات همکاری با جریانهای افراطی برای جنبش دموکراسیخواهی ایران
همکاری با جریانهای افراطی، از جمله سلطنتطلبان اقتدارگرا، میتواند چند خطر اساسی برای جنبش موکراسیخواهی ایران داشته باشد:
- مشروعیتبخشی به اقتدارگرایی: نزدیکی به گروههای اقتدارگرا میتواند زمینه را برای بیتفاوتی نسبت به جریانات راست افراطی در جامعه دموکراتیک آینده فراهم کند.
- قطبیسازی و تضعیف اتحاد نیروهای دموکراتیک: نزدیکی به جریانهای افراطی موجب شکاف در میان گروههای دموکراسیخواه شده و مانع از شکلگیری یک ائتلاف گسترده و فراگیر میشود.
- بیاعتباری در سطح بینالمللی: بسیاری از دولتهای دموکراتیک از همکاری با گروههای افراطی پرهیز میکنند. نزدیکی به جریانات راست افراطی ممکن است جنبش دموکراسیخواهی را در سطح جهانی بیاعتبار کرده و حمایتهای بینالمللی را کاهش دهد.
تحلیل روانشناختی و اجتماعی راست افراطی:
به این پرسش نیز باید پرداخته شود که چرا بخشی از جامعه ایران به سوی راست افراطی گرایش دارد؟ به برخی موارد میتوان اشاره کرد:
- ناامیدی سیاسی پس از سالها سرکوب
- بحران هویت ملی و واکنش افراطی به آن
- تبلیغات رسانهای خارجی که خشونت را بهعنوان تنها راهحل جلوه میدهد
- بحران اقتصادی، فساد دولتی و نبود چشمانداز روشن برای آینده
این عوامل از جمله مهمترین دلایلی هستند که برخی افراد را به ایدههای اقتدارگرایانه و راست افراطی جذب میکنند. البته بررسی این موضوع مستلزم تحلیلی جداگانه است.
نتیجهگیری و پیشنهادات
- جنبش دموکراسیخواهی ایران باید مرز روشنی با جریانهای افراطی، ازجمله سلطنتطلبان اقتدارگرا، ترسیم کرده و از هرگونه همکاری با آنها پرهیز کند. تجربه کشورهای دیگر نشان داده است که سازش با نیروهای اقتدارگرا در نهایت به تضعیف و شکست جریانهای دموکراتیک منجر میشود.
- برای موفقیت جنبش، نیروهای سیاسی ایران باید بر یک پلتفرم فراگیر مبتنی بر دموکراسی، حقوق بشر و کثرتگرایی تأکید کنند و اجازه ندهند که افراطگرایان مسیر آینده را تعیین کنند. در این راستا، اتحاد نیروهای دموکراتیک و آگاهیبخشی عمومی میتواند نقش بسزایی داشته باشد.
جمعبندی
با توجه به شواهد موجود، میتوان گفت که برخی از گروههای سلطنتطلب در ایران ویژگیهای مشترکی با راست افراطی دارند. بااینحال، باید در نظر داشت که همه سلطنتطلبان لزوماً راست افراطی نیستند و در میان آنها افرادی با دیدگاههای متفاوت نیز حضور دارند.
بهروز ورزنده