موضع کومه‌له در مورد پیام عبدالله اوجلان و عواقب آن بر مبارزات مردم کردستان

کمیته مرکزی کومه‌له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران

Kan vara en bild av ‎14 personer och ‎text där det står ”‎موضع كومه_له در مورد پیام عبدالله اوجلان و وعواقب ان بر مبارزات مردم کرد کردستان omalamedia @f@Komalamedia aκ @Komala‎”‎‎
روز پنجشنبه ۲۷ فوریه ٢٠٢٥ پیامی از عبدالله اوجلان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان، در شبکەهای تلویزیونی و رسانەهای سراسر جهان انتشار یافت. از چند روز پیش از آن با یک فضاسازی تبلیغاتی مواجه بودیم که تلاش داشت افکار عمومی را بر روی این پیام متمرکز کند و به گمانەزنیهای خوش بینانه در مورد این پیام رواج ببخشد. در این پیام اوجلان به روشنی از حزب کارگران کردستان می‌خواهد که مبارزه مسلحانه را کنار بگذارد و انحلال خود را، به عنوان یک حزب سیاسی، اعلام کند. روز بعد از آن، بلافاصله کانال‌های تلویزیونی ترکیه، بخصوص کانال‌های وابستە به دولت، تبلیغات زهرآگین خود را بر علیه حزب کارگران کردستان آغاز کردند. از حواشی بسیار بحث برانگیز این پیام که بگذریم، اگر چه هنوز برآورد واقعی از تاثیرات آن بر روی جنبش مردم کرد بویژه در ترکیه و سوریه زودرس است، اما تا همین جا تاکید بر چند محور اساسی ضروری است.
 
١. عبدالله اوجلان یک زندانی سیاسی است. دستگیری وی محصول یک توطئه بین المللی بود که ۲۶ سال پیش با همکاری چندین دستگاه اطلاعاتی مختلف انجام گرفت. در این مدت طولانی وی در سلول انفرادی در جزیره ایمرالی برای مدتی طولانی زیر حکم اعدام و سپس حبس ابد نگهداشته شده است و جز چند مورد محدود در سال‌های اخیر، حتی اجازه ملاقات با خانواده و یا وکلای خود را نداشتە است. کسی که دور یا نزدیک با شرایط زندان‌ها و زندانبانی ترکیه آشنائی داشته باشد بدون شک می‌داند که عبدالله اوجلان در این مدت چه روزگار سختی را گذرانده است. تردیدی نیست که حداقل تحت فشارهای روانی شدید قرار گرفتە که استقلال و توانایی وی را محدود کردە است. وی تنها در حدی از آنچه که در دنیای بیرون می‌گذرد مطلع شده است که دستگاه امنیتی ترکیه (میت) لازم دیده است. دفاع از حقوق انسانی اوجالان به عنوان یک زندانی سیاسی، مبارزه برای آزادی وی همواره امری ضروری و اقدامی انسانی بوده و هست. در همین راستا رهبری حزب کارگران کردستان و مردم آزادیخواه و بشردوست در گوشه و کنار جهان، اقدامات مناسب و مسئولانەای برای دفاع از حقوق وی و تلاش برای آزادی‌اش انجام دادەاند. اما آنچه که اکنون نامناسب و حتی می‌توان گفت نامسئولانه است، واگذاری رهبری حزب کارگران کردستان و مسئولیت تعیین سرنوشت جنبش مردم کرد در ترکیه به عهدە یک زندانی سیاسی، آنهم در شرایطی که اوجلان در آن قرار دارد، می‌باشد. از هنگامی که اوجلان دستگیر شد به هیچ وجه در موقعیتی نبوده که قادر به ایفای چنین نقشی باشد. ما به عنوان کومەلە طی این سالها بارها این نکته را یادآوری کردەایم که حفظ اعتبار، حرمت و جایگاه عبدالله اوجلان به عنوان یک زندانی سیاسی که تحت شدیدترین فشارها است، یک امر انسانی و مسئولانەای است، اما واگذار کردن امر رهبری سیاسی یک حزب و تعیین سرنوشت یک جنبش اجتماعی پیچیدە و با سابقەای تاریخی به منویات یک فرد زندانی، که از اولیه‌ترین حقوق خود به عنوان یک زندانی محروم است، غیرمسئولانه و چه بسا مضر است. به عنوان نمونه کاری که کنگره ملی آفریقا هرگز با نلسون ماندلا نکرد. با توجه به آنچه گفتە شد، نمی‌تواند هیچ مسئولیتی را بر عهدە عبدالله اوجلان، به عنوان یک زندانی سیاسی با محدودیت‌های که با آن مواجه است، قرار داد. حتی نمی‌توان اطلاعیەای را مورد نقد قرار داد که به اسم وی در روز ٢٦ فوریه انتشار یافته است.
 
۲- واقعیات عینی و شواهد حاکی از آن است که دولت ترکیه با شروع این فرایند هدف سرکوب و نابود کردن جنبش حق‌طلبانه مردم کردستان را پیگری می‌کند. هدفی که می‌تواند بخشی از یک سیاست عمومی‌تر برای توسعه و تثبیت قلمرو قدرت دولت کنونی چه در داخل ترکیه و چه خارج از مرزهای این کشور باشد. در شرایطی که دولت ترکیه ملزومات انتشار پیام عبدالله اوجلان را برای خاتمه دادن به مبارە مسلحانه و انحلال حزب کارگران کردستان را فراهم آوردە است هزاران زندانی سیاسی به جرم ابراز عقاید خود در زندانهای مخوف این دولت به احکام طولانی مدت محکوم شدەاند و جنبش‌های اجتماعی در سرتاسر ترکیه با سرکوب نهادهای امنیتی مواجه هستند. در خارج از مرزها، دولت ترکیه حملات خود علیه مردم کرد در سوریە را تشدید بخشیدە و ضمن حمایت از گروهای جهادی برای سرکوب کردن این مبارزات، خود مستقیماً با استفادە از سلاح‌های مدرن و حتی ممنوعه، این مناطق را روزانه مورد حملات قرار می‌دهد. در عین حال از طریق نفوذی کە بر حاکمان جدید در دمشق دارد در تلاش است تحقق پایەای‌ترین حقوق مردم کرد در سوریه نیز نادیدە گرفتە شود. همزمان مناطق وسیعی را در اقلیم کردستان عراق برای سالها تصرف کردە است و با هر درجه از پیشرفت و استقلال این منطقە مخالفت می‌ورزد. همە این شواهد بیانگر این واقعیت‌اند که ماهیت دولت ترکیه حل دموکراتیک مسئله کرد از طریق گفتوگوی سازندە، که در آن خواست‌ها و مطالبات بر حق مردم کردستان تحقق پیدا کنند را بر نمی‌تابد. در عین حال شرایط منطقە و جهانی و توازن قوای کنونی این را به ما نمی‌گوید که یک دولت مستبد مثل دولت ترکیه به پذیرش حقوق مردم کردستان تن می‌دهد. قدرتگیری دولت‌ها و گروهای فاشیستی و راست افراطی در بسیاری از کشورهای پیشرفتە جهان، تشدید رقابت ابرقدرت‌های جهانی و زورگویی آنها در مقابل قدرتهای کوچک‌تر و جنبشهای پیشرو، سقوط دولت بشار اسد و سرکار آمدن یک رژیم وابستە به دولت ترکیه در سوریه و گسترش رقابت‌های منطقەای از جمله میان دولت‌های اسرائیل، ایران، عربستان، مصر، عراق و ترکیه، همه نشان از یک روند غیردموکراتیک و ضد آزادیخواهی در جهان و منطقە است. بنابراین معلوم نیست در میان این روند روبه نزول دموکراسی و آزادیخواهی و گسترش افراطی‌گری دولتی، چرا صرفاً در مورد مسئله کرد دولت استبدادی ترکیه به حل دموکراتیک مسئله کرد در ترکیه تن خواهد داد؟
 
٣- به نظر می‌رسد که دستگاه رهبری حزب کارگران کردستان چرخش اساسی در سیاست‌های خود را اتخاذ کردە است. اما در نظر دارد مسئولیت این چرخش سیاسی را از دوش خود بردارد و بر دوش عبدالله اوجلان زندانی بگذارد. از منظر چنین تحلیلی چرخش سیاسی حزب کارگران کردستان بیشتر حائز اهمیت است، نه پیام عبدالله اوجلان. از نظر ما اگر این چرخش به معنای وارد شدن به یک پروسه سیاسی گفتوگوی علنی و شفاف از زاویه منافع مردم کرد با دولت ترکیه باشد، می‌تواند به نفع مبارزات حق طلبانه مردم در کردستان ترکیه باشد. با توجه به تجارب غنی که در این مورد وجود دارد، و با توجه به اینکه مسئله کرد انعکاس جهانی پیدا کردە است، این پروسه می‌تواند در کانون مباحثات و توجەهای بیشتر قرار بگیرد. در همین رابطه آتش‌بس و پایان دادن به برخوردهای خشونت‌آمیز می‌تواند فضای مساعدی برای پیشبرد گفتوگوها فراهم کند. اما چنین فرایندی نمی‌تواند بدوا با پذیرش خلع سلاح، منحل کردن حزب و از دست دادن همه ابزارها برای بده و بستان انجام بگیرد. بنابراین اگر چرخش سیاسی حزب کارگران کردستان به معنی پذیرش تمام خواستهای دولت ترکیه و پذیرش نوعی تسلیم بدون شروط باشد، آن وقت با یک سیاست تسلیم‌طلبی مواجه هستیم که لطمات و عواقب جبران ناپذیری را برای مبارزات حق طلبات مردم کردستان در ترکیه به دنبال خواهد داشت و تاثیرات منفی آن بر بخش‌های دیگر کردستان هم غیر قابل انکار خواهد بود. با توجه به اینکه کادر رهبری حزب کارگران کردستان سیاستمداران کهنه کار و سرد و گرم چشیده روزگار هستند، نمی‌توان اتخاذ احتمالی چنین چرخشی را به حساب بی‌تجربگی آنها گذاشت، یا اینکه یک زندانی سیاسی آزار دیده و منزوی شدە را مسئول چنین چرخش تاریخی دانست. از این رو، پاسخ چرایی یک چرخش سیاسی تسلیم طلبانه احتمالی را باید در جایی دیگر جستوجو کرد.
 
٤. در جنبش کردستان متاسفانه ما همواره با چرخش‌های سیاسی مدام و بی حاصل گرایشاتی مواجه بودەایم که مرعوب ارتجاع حاکم بر کشورهای مربوطه و بر جهان امروز شدەاند. افق کوتاه این جریانات آنها را به سازش بدون تحقق مطالبات مردم کردستان کشاندە است و بدون توجه به ماهیت دولت‌های مرکزی و امکان تضمین منافع مردم کردستان با این دولت‌ها وارد همکاری، گفتوگو و حتی همدستی شدەاند. این گرایشات، که می‌توان آنها را تحت عنوان «گرایشات راست» نام‌گذاری کرد، با تکیه بر توافقات سیاسی میان احزاب با دولت‌های مرکزی، و نه تامین منافع مردم تحت ستم کردستان و در رأس آنها آن بخش از مردم که بیشترین صدمه را از ستم ملی دیدەاند، با رژیم‌های مستبد وارد مذاکرات شدەاند. مذاکراتی که نه تنها بی حاصل برای مبارزات مردم کرد بودە است، بلکه بعضاً به تضعیف اعتبار این احزاب هم منجر شدە است. در شرایطی که جوامع بخش‌های مختلف کردستان، سوای تفاوت‌هایشان، از اقشار و طبقات مختلف تشکیل شدەاند و ستم ملی و اعمال حاکمیت دولت‌های مرکزی به همان شکل و درجه بر همه فشار نمی‌آورد، شروع هر فرایند سیاسی، مذاکرە و گفتوگو با دولت مرکزی بدون در نظر گرفتن منافع کارگران و سایر فرودستان این جوامع، که قربانیان اصلی ستم ملی هستند، محکوم به شکست است. همین واقعیت طبقاتی است که اکنون وجود احزاب مختلف با تفاوت‌های برنامەای، سیاسی و استراتژیک را موجب شدە است که هر کدام با اتکا بر پایە طبقاتی خود راەحل برای رفع ستم ملی را نیز اتخاذ می‌کنند. چرخش‌های احزاب راست در جنبش ملت کرد هموارە منافع مردم کارگر و زحمتکش را، که قربانیان اصلی ستم ملی هستند، نادیدە گرفتە و به همین دلیل سیاست‌های آنها هیچ وقت نتوانستە است موجبات حل عملی ستم ملی را فراهم آورد. با توجه به این واقعیت، هیچ سیاست و یا چرخش سیاسی که منافع کارگران و محرومان کردستان را در محور خود قرار ندهد، نمی‌تواند حل ستم ملی را هم همراه داشته باشد.
 
٥- در مقابل جریانات سیاسی راست، گرایشات چپ و سوسیالیستی هموارە حضور پررنگی در جنبش ملت کرد داشتەاند. نسل‌های تازه ممکن است به خاطر نداشته باشند، اما سوسیالیسم تاریخا نزد احزاب و سازمان‌های سیاسی کرد اعتبار بسیار بالایی داشتە است، بشکلی که حتی جریانات غیر سوسیالیستی در جنبش کردستان برای کسب اعتبار خود را به عنوان پیروان سوسیالیسم معرفی کردەاند. پیداست با تغییر و تحولاتی که بعد از فروپاشی دیوار برلین اتفاق افتاد این جریانات حتی از تظاهر به سوسیالیست بودن دست کشیدند و بعد از آن به شکل آشکارا راه چرخش به راست را برگزیدند و به پروژه‌هائی که از طرف دولت‌های استثمارگر مردم کردستان طراحی شدە است، تن دادند. از مماشات بر سر تقسیم قدرت با دولت‌های مرکزی گرفتە تا امید بستن به سیاست‌های ابرقدرت‌های جهانی برای تغییر رژیم ها در منطقه، از بی ارزش جلودادن مبارزه به موقع مسلحانه گرفته تا ماجراجوئی‌های بی موقع و ناسالم وغیر قابل توضیح مسلحانه، از شعار ذهنی «کردستان بزرگ»، بدون استراتیژی روشن برای تحقق آن گرفته، تا شعارهای مبهم «فدرالیسم» و «کنفدراسیون دموکراتیک خاورمیانه»، از تشدید مبارزه مسلحانه گرفتە تا سیاست مبهم حضور در پارلمان و مجلس تحت حاکمیت رژیم‌های استثمارگر مردم کردستان و همراهی با به اصطلاح جناح «اصلاح طلب» این رژیم‌ها، همه نشانگر بی افقی احزاب راست در مبارزات ملت کرد بودە است.
 
۶- با توجه به اینکه مسئله ملی کرد یکی از مسائل حل نشدۀ خاورمیانه را تشکیل می‌دهد و با توجه به اینکه مبارزات مردم کردستان در بخشهای مختلف آن بر هم دیگر تاثیر می‌گذارند، لازم است تحولات کنونی در ترکیه و آن بخش از کردستان را از منظر مبارزە مردم کردستان در ایران نیز مورد توجه قرار دهیم. این امر از آنجا حائز اهمیت است که چرخش احتمالی سیاسی حزب کارگران کردستان اگر در راستای منافع مردم کردستان نباشد، می تواند مستقیماً تأثیر منفی بر مبارزات مردم کردستان ایران، و البته دیگر بخشهای کردستان، بگذارد. اگر چه تاریخا جنبش کردستان از طرف جریانات سیاسی راست رهبری و هدایت شدەاند، اما در کردستان ایران بعد از قیام ١٣٥٧، کومەلە به عنوان یک جریان سوسیالیست جایگاه مهمی در رهبری جنبش مردم کردستان برای رفع ستم ملی پیدا کرد و منطق مبارزە در این منطقە را برای همیشە تغییر داد. با فرا رفتن از ستم ملی به عنوان صرفاً یک مسئله فرهنگی و زبانی، کومەلە توانست افق جدیدی را در مبارزە مردم کردستان ایران معرفی و نهادینە کند که طبق آن پیگیری مطالبات اقتصادی، رفاهی و دمکراتیک کارگران و اقشار زحمتکش، زنان ستمدیده و جوانان جامعه بخشی جدایی ناپذیر از تلاش جدی برای رفع هرگونه ستم، از جمله ستم ملی شناختە شد. پیگری منافع طبقاتی و آن را در محور مبارزات مردم کردستان قرار دادن، معنای جدیدی را به مبارزە برای رفع ستم ملی هم بخشید و کومەلە را به جدی‌ترین و پیگیرترین نیروی سیاسی در این عرصە تبدیل کرد. مصمم بودن در مبارزە برای رفع ستم طبقاتی، همسو با مصمم بودن در تلاش برای رفع ستم ملی و پیوند ارگانیک آنها، سنت جدیدی را در مبارزە مردم کردستان شکل داد که رادیکالیسم سیاسی در همە عرصەهای سیاسی و اجتماعی را به دنبال داشت. سنتی که قیام‌ها و جنبش‌های پیشرو، از جمله جنبش «زن، زندگی، آزادی» یکی از نتایج بارز آن است. از نظر ما، صرف نظر از نتایج تغییر و تحولات کنونی در کردستان ترکیه و نتایج عملی چرخش سیاسی حزب کارگران کردستان، این سنت مبارزاتی در کردستان ایران را باید تقویت کرد و از این طریق نتایج منفی رویداد کنونی را خنثی کرد. طبیعتاً کومەلە به عنوان یک نیروی انترناسیونالیست و نیرویی که مسئله کرد را در بعد منطقەای آن می بیند، با دقت و مسئولیت رویدادهای کنونی را پیگری خواهد کرد و وظیفه خود می‌داند همبستگی مردم کردستان در بخش‌های مختلف را تقویت کند و پیوند کارگران و توده های زحمتکش و ستمدیده را تحکیم ببخشد.
 
۷- خطاب به مردم مبارز کردستان، کارگران، زنان و جوانان ستم دیدە و همه آن‌هایی که در طول این مبارزه رنج‌های غیر قابل تصوری را کشیدەاند می‌گوییم، بدون شک راه پیشروی به سوی جامعەای آزاد و برابر، جامعەای مبتنی بر همبستگی و فارغ از ستم ملی و سایر شکل‌های استثمار، راه پر پیچ و خمی است که در هر پیچ آن با قدرت طبقات استثمارگر و دولت‌های سرکوبگر مواجەایم. کسی به ما وعده نداده بود که راه آزادی کوتاه است، و هیچ مبارز جدی با تضمین پیروزی در همین فردا وارد مبارزه نمی شود. از کنفرانس لوزان به این سو، که اکنون کم و بیش صد سال از آن می‌گذرد، همزمان با عروج دولت‌های مدرن در منطقه خاورمیانه مواجه بودەایم. در این تاریخ ملت کرد مبارزەای بی‌امان علیه بی حقوقی، ستم ملی و بهود زندگی اقتصادی و آزادی‌های سیاسی را پیش بردە است. در طول این مبارزە سازمان های سیاسی به عرصه مبارزه آمدەاند، محک خوردەاند و در ادامه هم چنین خواهد بود. اما سرنوشت مبارزه ملت کرد با عروج و افول سازمان‌های سیاسی تعین نشدە است، که حضور پیگر و تودەای ملت کرد در صحنه مبارزە آن را رقم زدە است. حضور مبارزاتی‌ای که از نگاه ما از این به بعد، همچون گذشتە، تنها با یک افق، سیاست و روش مبارزاتی الهام گرفتە از جهان‌بینی سوسیالیستی می‌تواند با کمترین هزینه و در کوتاه‌ترین زمان ممکن به نتیجه برسد.
 
کمیته مرکزی کومه‌له
سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
اول مارس ۲۰۲۵
۱۱ اسفند ۱۴۰۳

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری