تضاد‌های سیاسی و طبقاتی احزاب ناسیونالیست در دفاع از حقوق ملت کورد و‌ صداقت کمونیست‌ها در این رابطه!

نیما مهاجر

جامعه‌ی کوردستان دهه‌های متوالی است که با ستم ملی دست و پنجه نرم می‌کند. شدیدترین شکل اختناق و سرکوب سیاسی، عقب راندن اقتصادی، بی‌حقوقی‌های اداری و شهروندی، ساختار ضعیف خدمات اجتماعی، سرمایه‌گذاری‌های آگاهانه در راستای کسب هژمونی توسط افکار مذهبی و فرهنگ ارتجاعی، نابودسازی‌های زیست محیطی، تحمیل بیکاری گسترده و راههای حقارت بار کسب معیشت مانند کولبری و… ابعاد گسترده‌ی ستم ملی را نشان می‌دهد. 

تجربه‌ی سالهای طولانی حکمرانی سیاسی توسط حکومت های مستبد و تبعیض‌ها و رنج‌های مشترکی که مردم کوردستان در نتیجه‌ی این سلطه‌گری دیکتاتورها کشیده‌اند، به یک احساس همسرنوشتی نیرومند و پتانسیل اعتراضاتی در بین مردم کوردستان دامن زده است. رهبری سیاسی بخش بورژوازی کوردستان تلاش دارد که این ظرفیت‌ها را در راستای منافع طبقاتی خودش هدایت و کانالیزه کند، یعنی مبارزات جنبش انقلابی کوردستان را در چهارچوب نظام سرمایه‌داری و ستم‌های طبقاتی و جنسیتی ناشی از این سیستم ظالمانه محدود کند. در مقابل جنبش سوسیالیستی طبقه‌ی کارگر در کوردستان با رویکردی انقلابی و ضد سرمایه‌داری تلاش می‌کند در موقعیت رهبری این جنبش قرار بگیرد و مبارزات انقلابی و فداکارانه‌ی توده‌های کوردستان را تا رسیدن به حد اعلای اهدافشان یعنی تامین آزادی و برابری و یک زندگی بهتر برای انسان کورد امروزی رهبری کند. با این حساب در شرایط کنونی رفع ستم ملی به عنوان یکی از ستم‌های چندگانه‌ی نظام سرمایه‌داری به یکی از تکالیف دمکراتیک طبقه‌ی کارگر تبدیل شده است. به باور ما نه پارلمانتاریسم و نه حاکمیت احزاب نمی‌توانند یک زندگی بهتر را برای مردم کورد به ارمغان بیاورند و مردم انقلابی و کارگران و زحمت‌کشان که اکثریت قاطع مردم کوردستان را تشکیل می‌دهند، شایسته‌ی دخالت مستقیم و موثر در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان -یعنی شایسته‌ی حاکمیت شورایی- هستند. بعلاوه معتقدیم که مبارزه با افکار عظمت‌طلبانه و به رسمیت شناختن حقوق بنیادین ملت‌های ستمدیده و دفاع از حق تعیین سرنوشت ملت‌ها تا سر حد جدایی، زمینه را برای همبستگی داوطلبانه‌ی ملل تحت ستم و دوری گرفتن از اختلافات و درگیری‌های زیانبار بر پایه‌ی تفاوت‌های ملی را فراهم می‌کند. «حق تعیین سرنوشت در عین حال حق تعیین ماهیت حکمرانی این جغرافیای سیاسی توسط خود مردم کوردستان است. نیروهای بورژوازی و ارتجاعی در مرکز هرگز برنامه کومله برای حاکمیت مردم در کوردستان که حقوق زنان، کارگران، کودکان، حفاظت از محیط زیست و اداره‌ی مستقیم جامعه از پایین را فرموله کرده است، تحمل نخواهند کرد. برای رفع ستم ملی علیه مردم کوردستان یا باید ماهیت دولت مرکزی تغییر کند، بطوریکه هیچ شباهتی با رژیم‌هایی که تاکنون بر ایران حاکمیت کرده‌اند نداشته باشد، یعنی حق تعیین سرنوشت توده‌های مردم کوردستان را به رسمیت بشناسد یا اینکه مردم زحمتکش چاره‌ای ندارد جز اینکه مسیر مستقلی را برای احقاق حقوقشان دنبال کنند و حاکمیت خودشان را مستقر کنند؛ در غیر اینصورت ستم ملی به صورت پنهان و آشکار و همچون استخوان لای زخم باقی می‌ماند.
واضح است که این مسیر دشواری‌ها و مخاطرات زیادی به دنبال خواهد داشت و همبستگی با نیروهای کمونیست در سطح سراسری و تقویت توازن قوا به نفع جبهه‌ی سوسیالیستی نزدیک‌ترین و سهل‌الوصول‌ترین مسیر برای به پیروزی رساندن جنبش انقلابی کوردستان خواهد بود. مادام که پیروزی جنبش انقلابی مردم ایران به رهبری طبقه‌ی کارگر مسیر پیروزی جنبش انقلابی کوردستان را هموار می‌کند و مردم کوردستان را از تحمل هزینه‌های گزاف مصون می‌دارد، استراتژی تقویت نیروهای سوسیالیست و دمکراتیک هم در کوردستان هم در سطح سراسری مناسب‌ترین استراتژی برای پایان دادن به ستم ملی است.»

تجربه هم نشان داده است که کمونیست‌ها مدافعین راستین و پیگیر رفع ستم ملی هستند. کمونیست‌ها برای رفع ستم ملی به نیروی اجتماعی و آرمان‌های فکری طبقه‌ی کار و زحمت و به سوسیالیسم علمی متکی هستند. اگر ستم ملی محصول رشد نامتوازن سرمایه‌داری در کشورهای مختلف جهان و سیاست‌های جنگ‌طلبانه‌ و ستم‌پیشه‌ی امپریالیسم جهانی و قدرت‌های ارتجاعی در خاورمیانه است؛ پس هیچ کدام از نیروهای ارتجاعی، بورژوازی و نوکران امپریالیسم نه می‌خواهند و نه می‌توانند به این ستم پایان دهند. ما کمونیست‌ها با صراحت و صداقت در کلام و با پیگیری و قاطعیت در عمل پرچم رفع ستم ملی را در دست می‌گیریم. کمونیست‌ها هیچگاه حاضر نشده‌اند که دور از چشم ستمدیدگان بر سر حقوق اساسی مردم کوردستان با هیچ نیروی چه در قامت اپوزسیون چه در هیأت حاکمیت وارد معامله و تقسیم قدرت از بالای سر توده‌ها شوند. مذاکرات علنی کومه‌له با سران رژیم اسلامی در اوایل انقلاب و در شرایطی که از موضع قدرت و با هدف حفظ سنگرهای تصرف شده در شهرهای مختلف کوردستان انجام گرفت، مصداق این ادعاست. کاک فواد‌ها و صدیق کمانگر‌ها هرگز مانند رهبران احزاب بورژوایی و بدون اطلاع مردم کوردستان با هیچ نیرویی وارد توافقات پنهانی بر سر سرنوشت توده‌های کارگر و زحمتکش نشدند. با اتکا به همین سیاست‌های مردمی است که ادعا می‌کنیم کمونیست‌های کوردستان در دفاع از حق تعیین سرنوشت مردم کورد صداقت بیشتری دارند. به متحدین سراسری احزاب ناسیونالیست در کوردستان نگاهی بندازید، هیچکدام از آن‌ها حق تعیین سرنوشت مردم کوردستان را قبول ندارند و همانند جمهوری اسلامی و یکصد سال سابقه‌ی سرکوب کوردها به دست حکومت‌های استبدادی، از کلید واژه‌ی «تجزیه‌طلبی» که اسم رمز سرکوب است، استفاده می‌کنند. احزاب ناسیونالیست و متحدین‌شان در کوردستان این تناقض را چگونه پاسخ می‌دهند. برای جریانات سیاسی همچون سلطنت طلبان و مجاهدین خلق، حفظ تمامیت ارضی و دفاع از یکپارچگی سرزمینی خط قرمز است.‌ این جریانات به شکل عریانی از تفکر شوونیست تمامیت خواه و حاکمیت سیاسی مرکز محور دفاع می‌کنند و برای رسیدن به قدرت بیش از همه به قدرت‌های امپریالیستی متکی هستند. نه این جریانات فاشیستی و نه قدرت‌های امپریالیستی پشتیبانشان، هیچکدام به حقوق اساسی مردم کوردستان وقعی نمی‌گذارند و نتیجه‌ی اتحاد احزاب ناسیونالیست با آن‌ها چیزی بجز سهم خواهی حزبی و فرودست باقی گذاشتن مردم کوردستان نخواهد بود.‌ هدف واقعی این احزاب آن است که با ارزان فروشی کردن، حقوق مردم انقلابی کوردستان را به نردبان دستیابی به قدرت سیاسی تبدیل کنند. این در حالی است که ما کمونیست‌ها هم در گفتار، هم در عملکردمان از حق تعیین سرنوشت ملت ستمدیده‌ی کورد دفاع می‌کنیم و با صراحت و بدون لکنت زبان علیه‌ همه‌ی جریانات شوونیست تمامیت خواه -بدون ترس و تسلیم شدن در برابر قدرت مالی و رسانه‌ای که دارند- به مبارزه‌ی نظری و عملی می‌پردازیم. مصداق این ادعا را در متحدین سراسری کمونیست‌های کوردستان و پایبندی احزاب کمونیست به حق تعیین سرنوشت مردم کوردستان می‌بینیم. پشتیبانی زبانی احزاب ناسیونالیست از حقوق اساسی ملت کورد با فعالیت‌های عملی آن‌ها و به طور مشخص ذوب شدن و اتحاد عمل‌هایشان تضاد بنیادینی دارد، در واقع آن‌ها نسبت به پایبندی عملی به شعارها و ادعاهای خودشان صداقت ندارند. اگر یکی از پاشنه‌ی آشیل‌ها و تناقض‌های احزاب بورژوازی سراسری، ادعاهایشان در مورد بهتر کردن وضعیت معیشتی توده‌ها و اتکا به همین برنامه‌های نئولیبرالی موجود است؛ اتحاد احزاب ناسیونالیست با جریانات شوونیست و مرکزگرا نیز تضادی سیاسی و‌ چشم اسفندیار احزاب ناسیونالیست در کوردستان است. احزاب ناسیونالیست این سیاست‌ را نه از سر خباثت یا دشمنی با ملت کورد، بلکه از زاویه‌‌ی منافع و مصالح طبقاتی سرمایه‌داران در کوردستان در پیش گرفته‌اند.‌ اگر سرمایه برای گردش بهتر و سودآوری بیشتر به کنار گذاشتن مرزها و تفاوت‌های ملی احتیاج دارد، پس سرمایه‌داران کورد نیز مدت‌هاست که در عمل آرمانخواهی و آرمانگرایی ملی را کنار گذاشته‌اند و حقوق زحمت‌کشان کورد را در پیشگاه اربابان و شرکای فاشیست در مقیاس سراسری قربانی می‌کنند. دفاع از حق پوشیدن لباس کوردی و حق خواندن به زبان کوردی، اگر چه قابل پشتیبانی و بخشی از ابتدایی‌ترین حقوق کوردها است، اما اکتفا به این حقوق به معنای تقلیل دادن حقوق مردم کوردستان است.‌ جریانات بورژوازی در کوردستان برای دستیابی به قدرت و هموار کردن مسیر اتحاد با احزاب بورژوازی در سطح سراسری به تقلیل دادن حقوق ملت کورد تا حد و حدودی که برای شوونیست‌های تمامیت‌خواه قابل تحمل باشد، احتیاج دارند. دفاع این جریانات از برخی حقوق بدیهی مردم کوردستان به مثابه‌ی یک ایدئولوژی طبقاتی و فریبکارانه در جهت تسلط فکری و سیاسی بورژوازی کورد بر توده‌های کارگر و زحمتکش کوردستان عمل می‌کند.

در این میان جریان انشعابی از کومه‌له و‌ حزب کمونیست ایران نیز در حالیکه در گفتار چراغ راهنمای سمت چپ را روشن کرده است اما به طور واقعی و در عمل فرمان هدایت نیروهایش را به سمت راست می‌چرخاند و این عدم راستگویی و صداقت این جریان را نشان می‌دهد. این جریان که برخلاف احزاب کمونیستی در بیان عقایدش نسبت به احزاب بورژوا-ناسیونالیست متردد است، در اظهار نظرهایش شفافیت و در پراتیکش قاطعیت لازم را ندارد، مدت‌هاست که در مقابل مسئولیت مهم شناساندن ماهیت واقعی احزاب بورژوازی فعال در کوردستان به توده‌های کارگر و زحمتکش سکوت پیشه می‌کند و عطای انتقاد از تشکل سیاسی سرمایه‌داران کورد را به لقای همکاری‌های نااستوار و متزلزل با آن‌ها بخشیده است تا در نهایت اپورتونیسم سیاسی، فرصت گردش به قطب چپ و قطب راست جامعه در آخرین لحظات حساس را برای خود باقی بگذارد. آیا کسانی که امروز در کمپ راست جامعه‌ی کوردستان خیمه زده‌اند و با سکوت نظری و همکاری‌های عملی، عملا قطب راست جامعه‌ی طبقاتی کوردستان را تقویت می‌کنند در فردای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و احتمال چرخیدن جامعه‌ی کوردستان به قطب چپ و تقویت بیش از پیش جنبش انقلابی کوردستان، دوستانی قابل اتکا و قابل اعتماد برای کارگران و ستمدیدگان کوردستان خواهند بود؟ پاسخ این سوال را خود طبقه‌ی کار و زحمت و‌ زنان ستمدیده‌ی کوردستان در انتخاب‌های سیاسی و پراتیک انقلابی‌شان خواهند داد..

تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی در کشورهای مختلف همواره حاکی از وجود جریانات بینانبینی، مردد و متزلزلی بوده است که به جای مبارزه‌ی آشکار و جانانه با احزاب بورژوازی به شکل مصلحت‌گرایانه و منفعت طلبانه‌ای موضع وسط را اتخاذ کرده‌اند که نتیجه‌ی عملی آن پشت کردن به قطب چپ و تقویت قطب راست جامعه بوده است. وضعیت مبارزه‌ی انقلابی و طبقاتی در کوردستان نیز، استثنایی یا تافته‌ی جدابافته نیست. جریان انشعابی یکی از این گرایش‌های وسط‌باز در کوردستان است که سخاوتمندانه از خزانه‌ی اعتبارات تاریخی ، سیاسی و اجتماعی مبارزات کمونیستی کومه‌له به نفع احزاب ناسیونالیست ولخرجی می‌کند.‌ در پایان ما فعالین کومه‌له در داخل، همه‌ی کمونیست‌های کوردستان را به تشکیل صف مستقل و نیرومند کمونیستی در مقابل صفوف بورژوا-ناسیونالیست‌ها و با هدف پایان دادن به همه‌ی اشکال ستم ملی، طبقاتی، جنسیتی، تخریب‌های زیست محیطی و… فرامی‌خوانیم. ما کمونیست‌ها برای رسیدن به اهدافمان ایجاد تشکل‌های توده‌ای کارگران در محل کار و زیست، تشکیل سازمان های مستقل زنان، تشکل‌های توده‌ای بیکاران، دانش‌آموزان و دانشجویان، و تسلیح توده‌ای زحمت‌کشان جامعه را در دستور کار قرار داده‌ایم و تقویت شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کوردستان را قدمی ضروری در این راستا ارزیابی می‌کنیم.


پانویس: [۱]:
راهکارهای طبقات اجتماعی کوردستان برای رفع ستم ملی،

نیما مهاجر دیماه ۱۴۰۳

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری