7
دوستی از طریق مسنجر؛ پرسیده: چرا جنبَش کارگری سیمایی مردانه دارد؟ آری؛ جنبش کارگری سیمایی مردانه دارد و در این شکی نیست.
جنبش کارگری ایران، سیمایی مردانه دارد؛ چراکه در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن، زنان به حاشیه رانده شدهاند. حاکمیت، با قانونی کردن تبعیض و نهادینهسازی فرهنگ ارتجاعی، زنان را در چارچوب خانه محصور کرده و آنان را به نقشهایی چون پرورش فرزند و کار خانگی محدود ساخته است. در این میان، مردان بهعنوان نانآوران اصلی شناخته شدهاند، و آن اندک زنانی که پا به عرصهی کار میگذارند، از ترس سرکوب، زندان، شکنجه و تجاوز، کمتر به سازماندهی و پذیرش مسئولیتهای مبارزاتی روی میآورند.
اما تنها ساختار حاکمیت نیست که زنان را از میدان مبارزه کنار میزند. در درون خود جنبش کارگری نیز، فرهنگ مردسالارانهای موج میزند که به زنان اجازهی پیشگامی نمیدهد. این فرهنگ هم ریشە در فرهنگی دارد کە حاکمیت مرتجع نمایندگی می کند. مثلا؛ بسیاری از سازمانهای کارگری، آگاهانه یا ناآگاهانه، زنان را از نقشهای کلیدی محروم کرده و مبارزهی طبقاتی را بر مبارزه علیه تبعیض جنسیتی اولویت میبخشند، گویی که یکی بدون دیگری ممکن است.
اما هیچ جامعهای با حذف نیمی از جمعیتش به رهایی نخواهد رسید. هیچ جنبشی بدون حضور زنان، به پیروزی نخواهد انجامید. برابری، نه بخششی از سوی صاحبان قدرت، که حقی است که باید برای آن جنگید. برابریطلبان و کمونیستها وظیفه دارند که این سدهای کهنه و پوسیده را درهم بشکنند، آگاهی طبقاتی و جنسیتی را در کنار هم برافرازند و زنان کارگر را به صفوف نخست مبارزه فرابخوانند. رهایی طبقاتی، در گرو رهایی زنان است. و این راه، جز با تشکلیابی مستقل، آگاهی و اتحاد، هموار نخواهد شد.
در گذر یک سده، احزاب و تشکلهای بسیاری برآمدند، شعارها سر دادند و بیانیهها نوشتند. همگی اذعان داشتند که بدون حضور زنان، جامعهای آزاد و انسانی ممکن نیست. اما در ورای این کلمات آشنا، در میدان واقعی مبارزه، در لحظهی تصمیمگیری و عمل، چند حزب حقیقتاً برای حضور زنان در سنگرهای سیاسی، اجتماعی، و طبقاتی راه گشودند؟
بە باور من؛ کومهله تنها جریانی بود که از مرز شعار فراتر رفت. از همان آغاز، زن را نه بهعنوان نمادی زینتی در مبارزه، بلکه بهعنوان نیرویی انقلابی، رهبر، و پیشرو پذیرفت. در میان صفوف پیشمرگان، در شوراهای مردمی، در اعتصابات کارگری، در مقاومتهای خیابانی و در سنگرهای نبرد، زنان به نیرویی تعیینکننده بدل شدند.
در حالی که بسیاری از احزاب تنها در حرف از برابری میگفتند، کومهله زنان را به دست خود مسلح کرد، به آنان جایگاه فرماندهی و تصمیمگیری داد، و در مسیر واقعی رهانیبخشی اجتماعی قرار داد. این، تنها یک روایت تاریخی نیست؛ بلکه واقعیتی است که هنوز در قلب تپندە جنبش انقلابی کردستان جاری است.
برابری، نه وعدهای در اسناد حزبی، که حقیقتی در میدان عمل است. و اگر امروز از زنانی سخن میگوییم که سلاح بر دوش دارند، سازماندهی میکنند، میجنگند و رهبری میکنند، این نه یک اتفاق، که نتیجهی راهی است که کومهله گشود. راهی که هنوز ادامه دارد، راهی که تنها با گامهای استوار زنان و مردان آزادیخواه به سرانجام خواهد رسید.
با تشکر فراوان از پرسش شما و به امید اینکه توانسته باشم جوابی شایسته به آن داده باشم.
صدیق جهانی
۲۰۲۵-۲-۱۹
