بعد از 20 سال و به دنبال شکست و ناکامی سیاست های استراتژیک غرب به رهبری امریکا و حکمرانی دارودسته و گروه های فاسد و نیابتی غرب در افغانستان سرانجام ضمن چند نشست و بند و بست و مذاکره و معامله در دوحه با گروه تروریستی اسلامی طالبان، آمریکا و هم پیمانان اروپای اش ناچارا تصمیم به خروج نیروهایشان از افغانستان کردند و در اوت سال 2021 دو دستی حکومت افغانستان را تحویل این گروه اسلامی فوق ارتجاعی تقدیم کردند و طالبان هم پیروزمندانه حکومت اسلامی و شریعتی خود را بنا نمود.
در اوایل بر گشت ، این گروه مدعی حکومتی فراگیر با شرکت تمام اقلیت های مذهبی و سیاسی بودند ، اما کم کم با تثبیت اقتدارات خود دیدیم که این ادعا کاملا پوچ و بی معنی از آب در آمد. در اینجا من وارد تحلیل روند و کلیات حکمرانی طالبان نخواهم شد، بلکه هدف این نوشته روشن کردن زور و ستم و «آپارتاید جنسیتی» است که طالبان در حق به زنان و دختران و دگرباشان جنسی در افغانستان بکار می برد.
سکانس ” زن کشی اجتماعی” در افغانستان به دنبال سیاست حذف زنان از زندگی اجتماعی و سیاسی و اداری در افغانستان است. حکومت دینی و الهی طالبان از سال 2021 قدم به قدم کوشیده که زنان و دختران افغانستان را به کنج و داخل آطاق های تاریک خانه محصور کند و فقط از آنها به عنوان یک برده و ابزار جنسی مردان مورد استفاده قرار دهد.
این حکومت الهی در 13 نوامبر 2022 بعد از ممنوع کردن رفتن زنان به پارک های تفریحی و سالن های ورزشی ، رفتن زنان افغانستان را به حمام های عمومی هم منع کرد. طالبان در 14 ماه اولیه سلطه خود بر افغانستان همه نهاد و ساختارهایی که در دولت پیشین افغانستان برای دادخواهی و حمایت از زنان ایجاد شده بودند را حذف و هر گونه اعتراض و راهپیمایی مسالمت آمیز نسبت به این موضوع را سرکوب و ممنوع اعلام نمود.
طالبان همچنین دسترسی دختران و زنان را به آموزشگاه های پزشکی منع کرده است. در مورد ممنوعیت حضور دختران در دانشگاه های دولتی و خصوصی در افغانستان “ ندا نجم الدین” «وزیر تحصیلات عالی» دولت طالبان رفتن دختران به دانشگاه را “ بی ناموسی” لقب داد.
همین وزیر تحصیلات عالی ” ندا نجم الدین” اظهار داشت : که رفتن به دانشگاه ، پارک و سالن های ورزشی برای زنان و دختران نمادی از « بی عزتی، فساد و بی ناموسی » است. ایشان در همان ویدئو و سخنرانی گفت که ( نظام جمهوریت دوران حامد کرزی و اشرف غنی روسای جمهوری پیشین افغانستان) یک نظام « فاسق و غلام کفار» بودند و در ادامه گفت که بقای نظام طالبان به راضی نگه داشتن « الله» وابسته است. ” الله” را راضی نگه دارید که نظام شما بقا پیدا کند.
گروه افراطی و فوق ارتجاعی طالبان پس از به قدرت رسیدن دوباره در افغانستان 10 اوت سال 2021 زنان و دختران افغانستانی را از حق کار ، تحصیل ، مشارکت در صحنه سیاسی و اجتماعی و …. محروم ساختند و سال به سال بر مقررات زن ستیزی خود شدت می بخشند. در سال 2024 این حکومت “ الله” دو گام دیگر در راستای به حاشیه راندن زنان در دستور کار قرار دادند: گام نخست آن بود که طالبان به شهروندان دستور داد که آن پنجره های منازل خود که مشرف به مکان های مورد استفاده زنان است را مسدود کنند. گام دوم و در فرمانی طالبان به تمام سازمان های غیره دولتی هشدار دادند که اگر زنان و دختران افغانستان را استخدام کنند ، حق فعالیت از آنها گرفته می شود.
در ایران اسلامی هم زنان زیر سایه حکومت بورژوا اسلامی همیشه تحت خطر و در واقع آلت قتاله اصلی را حکومت به دست مردان میدهد. زیرا در « قوانین فقهی و شرعی» به مردان مجوز میدهند که زنان را شکنجه یا به قتل برسانند .اکثر عاملان قتل زنان توسط همسر زن یا پدر و مادر و برادر انجام میگیرد. طبق گزارش سازمان استاپ فمیساید ایران ( Stop Femicide Iran ) در نیویورک آمریکا فقط در سال 2023 میلادی 156 مورد زن کشی در ایران رخ داده است. یک پژوهشگر جامعه شناسی دانشگاه تهران علت افزایش زن کشی را به « دوره گذار از سنت به مدرنیته » میداند.
به گفته او در دهه های قبل مردم ایران با جامعه ای سنتی روبرو بودند، جامعه ای که بخش عمده آن با مذهب و دین گره خورده بود، ولی از دهه ٨٠ ببعد رفته رفته مرحله گذار شکل گرفت. ولی متاسفانه تنها بخشی از جامعه و اکثریت زنان توانستند خو را با تغییرات این مرحله همراه کنند و اکثریت مردان در شهرهایی که بافت مذهبی تر و سنتی تر داشتند از این موج تحولات جا ماندند……. پدیده زن کشی، فرزند کشی و خواهر کشی تحت عنوان « قتل های ناموسی» از آنجا شروع شد که مردان نتوانستند خود را با این تغییرات فرهنگی و گذار از یک «جامعه سنتی» به یک «جامعه سکولار» تطابق دهند.
خشونت علیه زنان را نباید از دید رفتار نابهنجار فردی نگاه کرد ، بلکه باید آنرا از یک پدیده و آسیب اجتماعی نگاه کرد. از نظر علوم روانشناسی میتوان به یک سری بیماریهای روانی از جمله «اختلال شخصیت ضد اجتماعی» و « اختلالات مرزی یا مشکل در مدیریت احساسات و رفتار» و « اسکیزوفرنی» یا به عبارت دیگر ( بیماری عصبی تکوینی یا اختلالات روانی) که معمولا توسط خانواده های با بافت سنتی و مذهبی که اغلب پنهان می مانند ، میتوان به قتل اعضای خانواده منجر شود.
همچنین ماده 630 قانون مجازات رژیم اسلامی تاکید میکند : « هر گاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کرد و علم به تمکین زن داشته باشد ، میتوان در همان حال هر دوی آنان را به قتل برساند» و در صورتی که زن مکره باشد ( یا به زور زن را به این عمل وا داشته باشند) ، فقط مرد را میتوان بقتل رساند. خلاصه یکی قانون ” الله ” را در مورد زنان و دختران بکار می بندد و آنها را در کنج تاریک خانه محصور میکند و دیگری همان کار و عمل ضد انسانی را طبق قوانین خود ساخته به اجرا در می آورد.
در رابطه با عملکرد سران رژیم طالبان در مورد زنان و دختران در افغانستان اخیرا ” کریم خان ” ، دادستان دیوان کیفری بین المللی به دلیل محدودیت های گسترده و آزار و اذیت زنان و دختران علیه “ هبت الله آخوندزاده “ رهبر طالبان و “ عبدالحکیم حقانی “ رئیس دادگاه عالی طالبان در خواست صدور حکم بازداشت کرده است. به دلایل منطقی و کافی از نظر کریم خان هر دو شخص نامبرده از نظر جنایی مسئول جنایات علیه بشریت در قالب آزار و اذیت جنسیتی هستند. و سازمان ملل متحد هم به دلیل محدودیت های شدید علیه زنان و دختران و دگرباشان جنسی در افغانستان را “ آپارتاید جنسیتی“ نام نهاده است.
در کل، زن در میتود و احکام و قوانین بورژوا_اسلامی در مقایسه با مرد موجودی ضعیف و ناتوان و نباید در خیلی از مکان های تولیدی و اجتماعی و صنعتی بکار گمارده شود. همچنین از نظر قوانین اسلامی زن نباید لباسی را به تن کند که مردان را تحریک نماید، و در این مورد باید از پوشش های همچو مقنعه، حجاب، توربان، عبا و غیره استفاده کنند. حکم و قوانین ازدواج دختر بچه های از نو سال به بالا در خیلی از ممالک اسلامی قانونی و شرعی محسوب میشود. در مورد قانون ارث دو دختر به اندازه یک پسر سهم میبرند و خیلی قوانین ارتجاعی و ضد زن دیگر که در واقع زنان و دختران را از کلیه شئون انسانی تهی کرده و انان را به برده جنسی در خانه ماندگار میکند. در حقیقت یکی از ارکان و وظایف اساسی احزاب و انسانهای سکولار و آزادیخواه به عقب راندن و زدودن دید و بینش ارتجاعی و واپسگرای اسلامی و دینی از سر جامعه بشری می باشد. این دید و تفکر ارتجاعی را باید از کلیه مدارس، دانشگاه ها و مکان های اجتماعی و دولتی و حقوقی و دادگاه ها بیرون راند و آنرا بصورت میل شخصی در خانه ها محبوس کرد تا تعفن و اپیدمی و عارضه آن جامعه ، بچه ها و جوانان ما را مسموم نکند.
جدایی دین از کلیه شئون دولتی و تاسیسات فرهنگی و اجتماعی میتواند یکی از شعارهای مردم و احزاب ما باشد. احزابی که این شعار را عملا در برنامه و پراکتیک خود نداشته باشند باید به کل اعمال و گفته هایش شک کرد.
عـــزت دارابی
2025-02-17