روز سه شنبه ساعت 12 و چند دقیقه ظهر 4 فوریه 2025 «ریچارد اندرسون»مردی 35 ساله سوئدی مجهز به چند اسلحه خودکار که گویا در جلد گیتار آنرا جاسازی کرده، وارد مجتمع آموزش بزرگسالان که اکثرا مهاجرین بالای بیست سال هستند، و جهت یادگیری بهتر زبان سوئدی و کسب مهارتها وارد این مرکز شده اند، در شهر «اوربرو»میشود. فرد مهاجم در حالیکه اسلحه در دست داشته با فریاد بلند شعار سر داده«از کشور ما برید بیرون!» و حاضرین در حیات مجتمع آموزشی اعم از زن و مرد را وحشیانه به رگبار گلوله می بندد. در این عملیات ایضائی وحشیانه متاسفانه تا کنون ده نفر جانشان را از دست داده و دهها نفر هم زخمی شده اند.
جنایتی دهشتناک در سه سکانس:
سکانس نخست، ویدئوهایی که در محل از این حمله مرگبار ضبط شده حاکی از آنست، که «ریچارد» حتی به زخمی هایی که افتاده اند و به کسانیکه برای نجات جانشان در حال فرار بوده اند رحم نکرده، و آنها را نیز به گلوله بسته. از قرار معلوم تا «ریچارد» چندین خشاب را خالی نکرده، پلیس وارد صحنه نشده یا نخواسته اند دخالت کنند تا مهاجم عملیات ایضائی را روی مهارجرین تماما اجرا کند. سکانس اول با کشتن و زخمی شدن ده ها نفر خاتمه می یابد.
سکانس دوم، پلیس محوطه را به محاطره در میاورد، بدون اینکه وارد صحنه کشتار شود، و قاتل گویا ول میان کشته شدگان و مصدومان می چرخیده و پلیس از دور صحنه کشتار فجیع، و فریاد و زجه زخمی ها را نظاگر بوده، بدون اینکه اقدامی برای نجات جانشان انجام دهد. شاهدان در محل اذعان نموده اند، بدلیل محاصره محوطه مرکز آموزشی از سوی پلیس دیگر مردم محل امکان دخالتگری مستقیم از آنها عملا سلب شده بود، تا به داد زخمی ها برسند و از مرگ حتمی نجاتشان دهند، و اینکه چرا پلیس خود را عملا در برابر جان مصدومان بی وظیفه کرده بود، و این امکان را حتی از امدادگران محل هم سلب کرده بود، سوالیست که هنوز تماما بی پاسخ است! سکانس دوم زخمی های به خون خفته محکوم به مرگ بودند.
بلاخره سکانس سوم، مهاجم برغم کشتار دهشتناک در مرکز آموزشی چگونه از حلقه محاصره پلیس صحیح و سالم گریخته، و ساعاتی بعد در محله ای دیگر از شهر اوبروو پیکر «ریچارد اندرسون» کشف میشود که گویا با گلوله به زندگی خود پایان داده است، هنوز همه در هاله ای از ابهام است؟!
کشف و شهود کار ما کمونیستها نیست. اما حقیقت امر غیر اینست تامین نیم بند امنیت جانی و شغلی و کاری….وجود حقوق شهروندی …در زندگی روزانه برای توده ها مردم سوئد از کارخانه و محیط زیست گرفته تا دانشگاه، مدرسه، از کوچه و خیابان تا مکانهای عمومی دارد بکلی رخت بر می بندد و علنا به رویایی تبدیل شده که بایستی برای تامین این حداقلها هم دوباره سرسختانه جنگید!
همینکه مقامات دولتی و پلیس تا کنون تلاش کرده اند این جنایت وحشتناک را به شیوه های مختلف و مضحک توجیه کنند، تا بر سیاستهای رسما راسیستی که مدام در این کشور درحال عروج است پوشش بگذارند، بیشتر و بیشتر پرده از دروغ پوچ شاخداشان مبنی بر “غیر ایدئلوژیک!” بودن اقدام مهاجم در حمله مرگبار به مرکز آموزشی بر میدارد. مقامات سوئد و پولیس ان در تکاپوی اینند اقدام مهاجم به چنین کشتار فجیع را با انگیزه فردی و شخصی و بیماری زمینه ای قلمداد کنند و سرپوش نهند.
دولت سوئد نیز نظیر سایر دولتهای سرمایه داری خصوصا طی چند دهه اخیر با بی افقی سیاسی و بحرانهای فراگیر اقتصادی سرمایه دارانه دست به گریبانست. اگر دورانی حزب سوسیال دمکرات و سایر چپ های بورژوازی روی دستاوردهای ارزشمند تاریخی که نتیجه بیش از یک قرن مبارزه و جانفشانی خصوصا جنش کارگری و سوسیالیستی و بخشهای رادیکال جامعه سوئد بود، ژست می گرفتند و مانور میدادند، و چپ ها و سوسیال دمکراتهای این کشور در پارلمانها گلو پاره می کردند و کمونیستها و کارگران را کیش میداند «مگر همین امکانات و رفاه و آزادی موجود در سوئد همان “نطفه سوسیالیزم!” نیست که شما با انقلاب کارگری در پی آنید؟!»اما دیری نپائید از همان سالهای آغازین پسا جنگ سرد، تعرض به همین دستاوردهای ارزنده جنبش کارگری و کمونیستی حاصل مبارزه سنگر به سنگر قوت بیشتری گرفت و شروع گشت و تا به امروز هم ادامه دارد که سیاست سازمانیافته تعرض به مهاجرین تنها و تنها گوشه ای از افق آنست که در تلاش است آنرا به درون لایه های جامعه هم سرایت دهد. دولت نه تنها از طریق همه نهادهای عریض و طویلش بلکه در همریستی انگلی با بخش خصوصی در همه عرصه ها تعرضی افسار گسیخته به افق کارگری و سوسیالیستی را سازمان داد که این سیاست های راسیستی و دست راستی که اکنون بیش از پیش در جلو چشم همگان به اجرا در می آید از تبعات آنست. تنها و تنها با مبارزه متحدالشکل صف آزادیخواهی و تقویت همبستگی جنبش کارگری و کمونیستی در سوئد است می توان در برابر این تعرض آشکارا و اتخاذ سیاستهای راسیستی و ضد خارجی دولت سوئد ایستاد و آنرا مهار و پس زد.
06.02.2025