آیا بشریت عروج مجدد فاشيسم را جدی میگیرد؟

رحمان حسین زاده

در یک نگاه!

آنچه دیروز سه شنبه پنجم فوریه ۲۰۲۴ زیر عنوان ظاهرأ بی آزار ” کنفرانس مطبوعاتی” در کاخ سفید گذشت، نمایش خطرناک عروج فاشیسم در دنیای امروز است. ایدئولوگها و رسانه های بستر اصلی بورژوایی، بر سخنان مشمئزکننده دو فاشیست معاصر ترامپ – نتانیاهو فوکوس کرده اند. بنا به سنت وارونه گویی شغل ” شریفشان موشکافانه” سخنان این دو جانور ضد انسان  را تحلیل میکنند. نقشه های شوم راسیستی فاشیستی آنها را  به نام  “راهکارهایی” برای “صلح خاورمیانه و جهان” لانسه میکنند. بر این اساس جناب ترامپ برای بردن “جایزه صلح نوبل” خیز برداشته  و در این دنیای بشدت وارونه چه بسا به همراه همپالگیش  نتانیاهوی معمار نسل کشی مردم فلسطین و غزه  “قهرمان صلح” معرفی شوند. وقوع چنین نمایش زشتی نباید مایه تعجب شود، مؤسسه نوبل اولین بارش که نیست؟! 

عروج مجدد هیولای فاشيسم فی البداهه نیست، محصول معضلات اقتصادی سیاسی گریبانگیرنظم استثمارگر سرمایه و طمع سود ورزی نجومی اولترا کاپیتالیستهایی همچون ترامپ – ایلان ماسک و همپالگیهایشان در آمریکا و اروپا ودنیا است. وحوش تریلیاردر سرمایه که اکنون سکان اولین قدرت اقتصادی سیاسی جهان را به دست گرفتند، در راستای منافع خود خط قرمزی ندارند و به راسیسم و فاشیسم متکی اند. اما مسئله اینست آیا همانند  دوره عروج فاشیسم هیتلری و موسولینی این بار هم بشریت و طبقه کارگر و آزادیخواهان جهان نظاره گر وقوع فجایع خواهند بود. واقعیت تلخ اینست در اوضاع کنونی غیاب صف بندی گسترده و سازمانیافته و متحزب کارگری سوسیالیستی  در مقابل قدرت گیری راست افراطی و فاشیسم در سراسر دنیا و به ویژه در اروپا و آمریکا یک دلیل قوی شدن راسیسم و فاشیسم و پدیده ای بسیار نگران کننده است. به نحوی که ما را به یاد شعر مشهور برتولت برشت، سوسیالیست آلمانی در مقطع عروج فاشیسم هیتلری میندازد که در فرمت شعر و طنز تلخی نوشت:

یهودیها را میگرفتند؛ گفتم من کە یهودی نیستم؛

آمدند سراغ کمونیستها، گفتم من کە کمونیست نیستم؛

آمدند سراغ ….

گفتم من کە … نیستم؛

وقتی سراغ خودم آمدند، کسی نماندە بود از من دفاع کند!!

آیا روند تلخ مشابهی تکرار میشود؟ آیا بشریت با وجدان میتواند بگوید نسل کشی غزه و اکنون ندای طرح شوم بیرون راندن دو میلیون انسان از محل کار و زیست و سرزمین دایمی آنها به ما مربوط نیست؟ میتوان در مقابل هجوم ضد انسانی به میلیونها مهاجر و انسان بی پناه سکوت کرد؟. آیا میشود بیش از این تشدید ستم و استثمار و تحمیل زندگی زیر خط فقر بر زندگی مان، برطبقه کارگرو مزدبگیران و ستمدیدگان را تحمل کرد. آیا میتوان به سادگی، فجایع ناشی از نفرت پراکنی قومی و ملی و مذهبی وناسیونالیسم و  راسیسم را تجربه کرد. آیا بیش از این مجازیم شاهد تروریسم و جنگ و نسل کشی و راسیسم و فاشیسم باشیم و در مقابلش به فکر سازماندهی تقابل گسترده و سازمانیافته مؤثر نباشیم!

شواهد زیادی به ما میگوید باید کاردیگری کرد و دوره نبرد سرنوشت ساز است. نفرت و انزجار و اعتراض علیه سرمایه داری راه تبدیل شدن به جنبش قدرتمند سوسیالیستی را نشان میدهد. ظرفیت اعتراضی بالا علیه ریاضت کشی اقتصادی و تحمیل زندگی زیر خط فقر و تبعیض و علیه بیکاری از جمله در کشورهای غربی، علیه استثمار شدید طبقه کارگر و زحمتکشان در سراسر جهان پتانسیل عظیم به میدان آمدن طبقه کارگر و ستم دیدگان است. نفرت و انزجار و اعتراض علیه جنگ و تروریسم و  نسل کشی در غزه و خاورمیانه در دوران اخیر، امید به مقابله مؤثر علیه تروریسم و راسیسم و فاشیسم را برجسته میکند. با وجود این فاکتورهای مساعد و مهم، اما یک تحول سیاسی مهم لازم است. اینکه طبقه کارگر و صف انبوه انسانهای  دردمند و متنفر و معترض به سرمایه در هر کشور و در جهان بدون ابراز وجود در قامت جنبش سازمانیافته و متشکل و متحزب متکی به افق رهایی بخش سوسیالیستی، بدون قدعلم کردن به مثابه آلترناتیو سوسیالیستی نمیتوانند به عمرننگین کاپیتالیسم سرمنشأ همه مصائب و از جمله فاشیسم پایان دهند. به میدان آوردن جنبش اعتراضی قدرتمند با پلاتفرم آزادیخواهانه و سوسیالیستی علیه سرمایه داری و وضع موجود و علیه راسیسم و فاشیسم مهمترین رسالت رهبران کمونیست طبقه کارگر و جنبش کمونیسم کارگری و کمونیستهای انترناسیونالیست این دوران است.

پنجم فوریه ٢٠٢٥

***

 

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری