فلسطین؛ زخمی که زمین به یاد دارد!

صدیق جهانی

در میان شن‌های سرخ و زیتون‌های زخم‌خورده، فلسطین قصه‌ای است که هرگز به نقطه‌ی پایان نمی‌رسد. خاکی که هر سحر، بوی خون می‌دهد و هر غروب، صدای ناله‌ی مادرانی را که فرزندانشان را به باد سپرده‌اند. کودکی که در ویرانه‌ها چشم می‌گشاید، نخستین کلمه‌اش «آوارگی» است، و نخستین گامش، بر مین‌های خاموشی که زیر پوست زمین خفته‌اند.
 
در کوچه‌های تنگ غزه، ماه شب‌ها پشت دیوارهای بلند جا می‌ماند، و ستاره‌ها از آسمانی که دیگر سهم مردم این سرزمین نیست، می‌گریزند. خیابان‌ها بوی باروت دارند، خانه‌ها بی‌سقف‌اند، و در هر گوشه، دستی کوچک از میان آوار بیرون زده است، گویی هنوز به دنبال مادری است که دیگر نیست.
 
آنجا که نامش را وطن نهاده بودند، اکنون پاره‌پاره است؛ شهرها را سیم‌های خاردار بلعیده‌اند، دریاها دیگر به آن‌ها راهی ندارند، و آسمان با بمب‌هایی که بر سرشان می‌ریزد، دشمنی می‌کند. اما با این‌همه، فلسطین هنوز زنده است؛ در چشمان کودکی که سنگی در مشت دارد، در پیرمردی که کلید زنگ‌زده‌ی خانه‌ی غصب‌شده‌اش را هنوز در جیبش نگه داشته، در زنی که در ویرانه‌ها برای فرزند ناپیدایش لالایی می‌خواند.
 
این خاک، هزار بار ویران شده، اما هر بار از میان خاکسترهایش برخاسته است. فلسطین تنها نام یک سرزمین نیست، بلکه زخمی است که زمین هرگز آن را از یاد نخواهد برد.
 
صدیق جهانی
۲۹ یانواری ۲۰۲۵
Kan vara en bild av 1 person

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری