رسانه «کارخانه تولید رضایت» در نظام سلطه

نعمت فیروزی

در جهان مدرن، رسانه به عنوان یکی از ستون‌های اصلی قدرت و ثروت به شمار می‌روند. از زمان اختراع چاپ تا ظهور اینترنت و ماهواره و رسانه‌های اجتماعی، هر پیشرفت تکنولوژیک در عرصه ارتباطات، تعادل قوای میان سلطه‌گران از یک سو و مقاومت‌کنندگان را تغییر داده است. قدرت‌های مسلط، بویژه دیکتاتورها به واسطه کنترل بر ابزارهای ارتباطی و رسانه ایی، توانسته‌اند سلطه خود را تقویت کنند و جامعه را به شیوه‌ای که مطلوب آن‌هاست، شکل دهند. در مقابل، آزادی‌خواهان و جنبش‌های مقاومت نیز تلاش کرده‌اند از این ابزارها برای شکستن این سلطه و رساندن پیام رهایی‌بخش خود به مردم، بهره گیرند. البته واضح است که تفاوت تکنولوژی مورد استفاده در هر دو سوی متخاصم تا کجاست. نظریه‌پردازانی چون نوام چامسکی و ادوارد هرمان در کتاب “کارخانه‌های تولید رضایت” توضیح می‌دهند که چگونه رسانه‌های تحت کنترل حکومت های دیکتاتوری و یا سلطه سرمایه‌داری، با مدیریت افکار عمومی، تصویری دلخواه از واقعیت را ارائه می کنند که بتوانند در افکار عمومی “تولید رضایت ” کنند. برای این کار از اهرم فیلترینگ استفاده می کنند تا با شیوه های مختلف با ایجاد سانسور و تحریف حقیقت، از شکل گیری آگاهی عمومی جلو گیری کنند. 

آنتونیو گرامشی، فیلسوف ایتالیایی، وجه دیگری از اعمال هژمونی را به عنوان فرایندی توضیح می‌دهد که از طریق آن، ایده‌ها و ارزش‌های طبقه حاکم به عنوان “نرمال‌ها” و “حقیقت‌ها” پذیرفته می‌شوند. ابزار این فرآیند نیز، رسانه است.

اگر آنچنان که بعضی نظریه پردازان می گویند، “رسانه، پیام است”؛ بر این اساس کار رسانه ایی در محتوای خود عمل سیاسی است حتی اگر آگهی بازرگانی پخش کنند. از همین رو صرفنظر از دولت ها و دیکتاتوری ها، جنبش های مقاومت نیز ضرورت استفاده از اهرم رسانه را دریافته اند. مهم تر از این، بکار گیری، تکنولوژی و ابزار پیشرفته رسانه برای رساندن پیام خود است.

در دنیای امروز در کنار سرزمین و جمعیت و معادن و ارتش و تسلیحات و… به عنوان منابع قدرت، باید از رسانه نیز نام برده شود. از این رو، در جنبش های اجتماعی و بویژه انقلابی، داشتن منابع مالی کافی، و داشتن “پیام” با محتوای غنی و گیرا، اگر با رسانه مناسب روز همراه نباشد، در کسب حمایت مردمی ضعیف است و به عبارتی از قافله حرکت، عقب می ماند.

جنبش‌های مقاومت پس از جنگ جهانی دوم، بدلیل عدم پیشرفت تکنولوژی ارتباطی و هر آنچه هم که وجود داشت بویژه تلویزیون، در انحصار دولت های پیشرفته قرار داشت، امکان کافی برای بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته ارتباطی روز را نداشتند. و ماگزیمم رادیو با بردی محدود و در ساعاتی محدود در اختیار داشتند.و همین عامل سبب یک گام عقب ماندن جنبش ها بود که باید ما به ازای آن از جان های رزمندگان، مایه میگذاشتند و برای رساندن پیام خود به مردم با پخش بیانیه، و پذیرفتن ریسک دستگیری و اعدام عمل می کردند. 

این در حالی است که در ایران امروز، فاشیسم دینی حاکم، برغم ماهیت ضد علمی اش از این ابزار چند برابر یک دیکتاتوری کلاسیک استفاده می کند. زیرا به تجربه در یافته است که داشتن “کارخانه تولید رضایت” از نان شب برای حفظ نظام واجب تر است.

تجربه تاریخی نشان می‌دهد که استفاده هوشمندانه از فناوری رسانه، می‌تواند یک جنبش را از حاشیه به متن تاریخ منتقل کند. بنابراین، آینده مبارزات آزادی‌بخش در گرو توانایی آن‌ها در بهره‌گیری از ابزارهای ارتباطی برای شکستن سانسور و تقویت آگاهی عمومی است.

نقش سیمای آزادی در استراتژی مقاومت 

با اشغال عراق توسط آمریکا، ارتش آزادیبخش ملی و مقاومت ایران با چالشی جدی روبرو شد. زیرا توفانی که در منطقه وزیده بود، بسیار بزرگتر از همه دولت های منطقه بود. هشیاری رهبری مقاومت در برگزیدن “صاحب سلاح” به جای “سلاح”، همان پاسخ طوفان بود. معنی عافیت جویانه آن، آنچنانکه محافل خارجه نشین همراه رژیم تبلیغ می کردند پایان مبارزه بود. اما روند تحولات، نشان داد که آنکه “صاحب سلاح” را  به جای “سلاح” برگزیده است، “آنچه جوان در آینه می بیند، پیر فرزانه در خشت خام دیده بود!” و “آن کس که مقهور تعادل قوا نشود، می‌تواند قیصر را از اسب به زیر کشد.” 

تحولات سیاسی و نظامی در خاورمیانه پس از اشغال عراق توسط آمریکا، شرایط پیچیده‌ای را برای بسیاری از بازیگران منطقه‌ای ایجاد کرد. در این میان، مقاومت ایران با چالشی عظیم روبرو شد که نه تنها تهدیدهای خارجی، بلکه تغییرات گسترده در تعادل قوا در منطقه را شامل می‌شد. در این شرایط، مسعود رجوی، رهبری مقاومت ایران، با درایت و بینشی عمیق، رویکردی نوین را اتخاذ کرد. انتخاب “صاحب سلاح” به جای “سلاح” به معنای اولویت دادن به نیروهای انسانی، سازمان‌دهی و انسجام بر اساس اصول مقاومت بود که تأثیری تعیین‌کننده در ادامه مسیر مقاومت داشت.

استراتژی مقاومت ایران در مواجهه با چالش‌ها بعد از اشغال عراق برای شکستن تعادل قوای رژیم و مقابله با سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی حامی آن، وارد مرحله ایی جدید شد. که چند راهبرد کلیدی زیر را به دنبال داشت که مجموعه آن رساندن مقاومت به جایگاه و تعادل قوای کنونی است.

  1. کانون‌های شورشی: بدینوسیله نبرد را به داخل خاک میهن کشاند. 
  2. دیپلماسی انقلابی: مقاومت ایران در کریدورهای قدرت در جهان، دیپلماسی انقلابی فعالی را برای خنثی کردن سیاست‌های مماشات و توطئه‌های رژیم دنبال کرد. 
  3. برگزاری گردهمایی‌های بزرگ با سازماندهی ایرانیان آزادی‌خواه، به انسجام و اتحاد نیروهای مخالف رژیم کمک کرد. 
  4. سیمای آزادی به عنوان رسانه‌ای انقلابی و ارگان تولید پیام و محتوای سازمان مقاومت. 

هرکدام از موارد فوق جای بحث خود را دارد که در حوصله این نوشته نیست. و در اینجا فقط به نقش “سیمای آزادی” به عنوان رسانه، بطور خلاصه پرداخته می شود .

سیمای آزادی نقشی فراتر از یک تلویزیون خبری و یا پخش برنامه های سرگرمی ایفا می‌کند. این رسانه نیامده است که  با پخش برنامه های سرگرم کننده “تولید رضایت” کند. لذا آنها نه تنها به اطلاع‌رسانی و تحلیل تحولات سیاسی می‌پردازد، بلکه به جذب و تربیت نیروهای رزمنده و جنگنده برای مقاومت و تأمین مالی بخشی از هزینه‌های آن مشغول است. سیمای آزادی با پوشش صدای اقشار مختلف مردم، به ویژه با پخش فعالیت های کانون‌های شورش، رو در روی نظام سلطه و دیکتاتوری فاشیسم دینی، به جای “تولید رضایت” به “کارخانه تولید ناراضی و شورشگر” تبدیل شده است و در استراتژی سرنگونی رژیم نقشی کلیدی ایفا می‌کند.

در برابر سانسور شدید خبری که توسط نظام سلطه و حامیان منطقه‌ای رژیم علیه اخبار و پیشروی های مقاومت اعمال می‌شود، سیمای آزادی به یک ابزار استراتژیک برای مقابله با سانسور قرن تبدیل شده است.

سیمای آزادی با ارائه تحلیل‌های سیاسی عمیق و پوشش صدای مردم ایران، به ویژه کانون‌های شورش، توانسته است نقش مؤثری در تحریک و سازماندهی نیروهای انقلابی ایفا کند. این رسانه، نه تنها به افشای جنایات رژیم می‌پردازد، بلکه با ایجاد امید و انگیزه در میان نیروهای داخلی و خارجی مقاومت، به راهبرد سرنگونی رژیم کمک می‌کند.

شورای ملی مقاومت و مجاهدین با اتخاذ راهبردهای هوشمندانه و تمرکز بر منابع انسانی و تشکیلات سازمانی، توانست این چالش‌ها را به فرصتی برای تقویت موقعیت خود تبدیل کند. سیمای آزادی به عنوان یک ابزار کلیدی در این استراتژی، نقشی فراتر از یک رسانه خبری داشته و به موتور محرک مقاومت ایران تبدیل شده است. آینده این مقاومت به ادامه این رویکردها و تقویت بیشتر انسجام و هماهنگی میان نیروهای داخلی و خارجی وابسته است.

برنامه همیاری، که اکنون به نمادی از استقلال مالی و اتکای جنبش مقاومت به مردم تبدیل شده است، فراتر از یک اقدام نمادین عمل می‌کند. کمک‌های مالی گسترده‌ای که از سراسر ایران و جهان به این شبکه سرازیر می‌شود، گواهی بر اعتماد عمیق مردم به مجاهدین خلق و اهداف آن‌هاست. این شور و علاقه، نه تنها نشان‌دهنده ارتباطی معنوی است، بلکه استقلال مالی جنبش را تضمین می‌کند و آن را از هرگونه وابستگی به قدرت‌های خارجی آزاد نگاه می‌دارد..

تجربه مقاومت ایران، نه تنها برای مردم ایران بلکه برای تمام جنبش‌های آزادی‌بخش جهان، پیامی روشن دارد: زمانی که یک جنبش به مردم خود تکیه کند و از وابستگی به قدرت‌های خارجی پرهیز کند، می‌تواند به استقلال واقعی دست یابد و الگویی برای مقاومت و آزادی در سراسر جهان باشد. برنامه همیاری آن روی سکه گردهمایی های مقاومت است که درآن استقلال مالی و در این استقلال سیاسی جنبش به معرض دید مردم جهان گذاشته می شود .

نعمت فیروزی۵ بهمن۱۴۰۳ برابر با ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری