اخطار به نویسندگان، شاعران و هنرمندان

منوچهر تقوی بیات

اخطار در زبان ما ایرانیان پارسی زبان تهدید نیست. اخطار هشدار است، به یاد آوراندن چیزی است که فراموش کرده ایم و یا می رود که فراموش کنیم. فرهنگ و تمدن ایران با زرتشتی گری آغاز نشده است. پیش از تمدن ایلام، در پنج هزار سال پیش، تمدن شهر سوخته در استان سیستان و بلوچستان برپا بوده است. ایزد مهر و آیین مهر یا به گفته ی اروپایی ها؛ میترائیسم سالیان سال پیش از پیدایش دین زرتشت در “ایران شهر بزرگ”، آیینی گسترده بود.

مسیحیت؛ این دین بی پیامبر را در سده ی سوم بعد از میلاد مسیح، کنستانتین کبیر برای رویارویی با آئین مهر و برای جلوگیری از گسترش این آئین در امپراتوری روم پایه گزاری کرد. واژه کبیر را کشیش ها به او دادند چون کنستانتین به راستی بنیان گذار و پیامبر دین مسیحیت بشمار می رود. آئین مهر در آن زمان در ایتالیا و سراسر اروپا گسترش یافته بود. به گواهی تاریخ و به گواهی مهرابه های سنگی ای (mithraeum) که در همه ی اروپا هست بیشتر آداب، رفتار و آئین های مسیحیت برگرفته از میترائیسم است.

در بمباران های ارتش هیتلر در لندن چندین مهرابه یا معبد مهر در زیر کلیساها در شهر لندن پیدا شد. در درازای روزگار در اروپا برخی از کلیساها را بر روی معبدهای مهری ساخته اند تا آئین مهر را که سرچشمه ی دکان مسحیت بوده از دیدگان مردم پنهان کنند. خبرگزاری سی.ان.ان در سال 1954 گزارش کرد که در قلب لندن، در خیابان ویکتوریا، هفت متر پایین تر از کف خیابان، یک معبد رومی باستان در محل کشف شده، باز سازی شد. سی.ان.ان می نویسد؛ «… این یکی از بیش از 400 معبد خدای میترا است که در اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه کشف شده است…».

در اینجا مردمان شهر لندن برای دیدن مهرابه ای از آئین مهر صف کشیده اند
این درست است که معبد را سربازان رومی در 250 سال پس از میلاد مسیح در لندن ساخته اند، اما خدای مهر ایرانی است، رومی نیست. باید یادآور شوم که مهرابه ها را در زیر زمین به گونه ای می ساختند که نور خورشید به درون مهرابه بتابد و همیشه آب هم در آن جاری بوده است. در پرتره ها و عکس هایی که در کتاب ها درباره ی میترا هست نوشته شده است؛ “معبد آئین راز آمیز ایرانی”. این مهرابه ها را حتی اگر رومی ها، یونانی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها یا اسپانیایی ها ساخته باشند این نشان می دهد که چرا از نظر سیاسی کنستانتین سیصد سال بعد از میلاد، دین مسیح را از بیم گسترش فرهنگ ایرانی در امپراتوری روم، باب کرد و به کمک کشیش ها گسترش داد؟ باید یاد آوری کنم که در آن زمان افسانه ی کم رنگی از مسیحیت در روم به گوش می رسید در جایی که یهودی ها در روم فراوان بودند، قدرت و نفوذ هم داشتند. کنستانتین از نظر سیاسی بدنبال سودایی دیگر بود. مسیحیت؛ افسانه ای ساختگی و رونوشتی نادرست از آئین مهر است. شگفت آور است که هنوز میلیون ها تن در روی کره خاکی به دنبال شیادان دین فروش می دوند و به آن ها پول و قدرت می بخشند!

زرتشتی گری هم چون دین یهود، مسیحیت و دین های دیگر برای سرکیسه کردن و فریب مردمان ساده ساخته شده بود. همه ی دین ها و آیین ها برای آن است که باور به خود و باور به مردم بودن را از مردمان بروبایند و آن ها را گله وار با چوب شبانی برانند. باور مردمان به مردم بودن و باور به خویشتن خویش، از مردم، اندیشمندان و دانش پژوهانی همچون پورسینا، خوارزمی و گالیلئو گالیله پدید می آورد. همانگونه که به چشم می بینیم دانشمندان با کمک اندیشیدن، پرسش و جستجو، به تازه های جهان دست می یابند. اسحاق نیوتن با اندیشیدن درباره ی این که چرا سیب از درخت افتاد؟ قانون جاذبه ی زمین را پیدا کرد. باور به خود، باور به مردم از دیر باز در فرهنگ باستانی ایران بوده است. جلال الدین بلخی می گوید: « باده تویی سبو منم، آب تویی و جو منم»؛ یعنی هرچه هست، تو و من یعنی ما هستیم. نام اُزبکستان ( اُز، بک ، ستان) که گوشه ای از “ایران شهر” باستانی بوده، شهر یا سرزمین اُزبک ها است. اُز به ترکی به معنای؛ “خود” است. بَک ( بَغ، بَی، بیوک، بیک، بای) یعنی خدا که رفته رفته معنای سرور، بزرگ و آقا به آن داده اند. ستان؛ به معنای سرزمین یا شهر است. ازُبک یه معنای؛ “خود خدا” است.

واژه ی اخطار را از آن رو به کار بردم تا کنجکاوی هم میهنان گرامی، نویسندگان و هنرمندان بزرگ را برانگیزم. برای چه برانگیزم؟ برای آن که همه به یاد بیاوریم که چگونه استعمار زده و دچار اسارت بیگانگان شده ایم. از روزی که دولت انگلیس، کمپانی مسکووی را در آن سوی مرز شمالی ایران و کمپانی هند شرقی را در آن سوی مرز جنوبی ایران برپا ساخت، ایران کم کم دچار بلای استعمار شد. رسیدگی به کار و نفوذ این دو کمپانی در ایران به ما نشان می دهد که چرا ملت ما دچار خدعه ی خمینی و حکومت اسلامی شده است. به این بیندیشیم که چگونه یک نوجوان 12 ساله پیش از آن که به سن بلوغ برسد، با کمک نیروهای غیبی پرچم دار مذهب امام زمان و شیعه شد. مادر شاه اسماعیل؛ مارتا دختر دسپینا کاترینا مسیحی بود و پدرش نیز سنی و شافعی مذهب بود. به این بیندیشیم که چگونه و چرا ؟ دست های غیبی به همراه “امام زمان موهوم” شاه اسماعیل 12 ساله را از گیلان به خلخال و سپس به ارزنجان در آناتولی بردند. 9 ایل بزرگ آناتولی به ناگهان با چندین هزار سوار به او پیوستند، او شد شاه اسماعیل و بنیان گزار دودمان صفوی و مذهب شیعه در ایران! شاه اسماعیل با پشتیبانی بیگانگان ده ها هزار تن را در تبریز و سدها هزار تن را در سراسر ایران کشت و از کشور سنی و شافعی مذهب ما، به زور شمشیر یک کشور شیعه (مسلمان)ساخت تا سد و مانعی باشد برای پیشروی امپراتوری عثمانی (مسلمان) در اروپا. این شیعه همان است که دکتر شریعتی آن را شیعه ی صفوی نامیده است. در دوران شاه اسماعیل، علویان هم که ساکن اراضی عثمانی و مرید شاه اسماعیل بودند، تحت تاثیر تبلیغات مرشد خود دست به شورش های گسترده ای زدند تا از قدرت و پیشروی عثمانی ها در اروپا بکاهند. ایرانیان شیعه شدند تا از آخوندهای انگلیسی پیروی کنند. آخوندهایی که شاه اسماعیل از جبل عامل به ایران وارد کرد. با کمک دروغ های روضه خوان ها، از آن هنگام ایرانیان شیعه، فدایی و سینه چاک امام حسین شدند و کارشان شد عزاداری و گل و خاک بر سر و روی ریختن. بر پایه ی گفته ی آخوندهای انگلیسی امام حسین و خاندانش را در کنار فرات تشنه سر بریدند. آن حضرت که علم غیب داشت نمی دانست که در کنار فرات هر جا را چند متر با نوک خنجر بشکافی به آب دست می یابی؟ او تشنه لب هلاک شد!

آئین شیعه گری و رافضی در سده های دوم و سوم و چهارم هجری خورشیدی از جنبش های ضد عرب و ضد اسلام به شمار می رفت. ایرانیان شیعه گری را بهانه ای برای مبارزه با سنی ها، تازی ها و به سود استقلال ایران می دانستند. در آن تاریخ خیزش ها و قیام های فراوانی بر ضد اسلام و حکومت بغداد انجام گرفت. برخی از این قیام ها را در اینجا یادآوری می کنم مانند قیام ابومسلم (بهزادان پور ونداد) یا قیام سیاه جامگان، قیام به آفرید که رنگ مذهبی و زرتشتی داشت. قیام استادسیس که زرتشتی بود، قیام سنباد زرتشتی، قیام راوندیان ، قیام سپید جامگان، قیام سرخ جامگان یا بابک خرمدین و …

آن اخطار برای این بود که یاد آور شوم چرا با این پیشینه ی تاریخی ما ایرانیان، شعر سوزناک، فیلم تراژدی، داستان غم انگیز و سوگواری را دوست داریم؛ “گریه کنید مسلمان ها ثواب است”. در هر ماجرا بدون آن که دمی بیندیشیم، شعر غم انگیز و نوشتارهای سوگوارانه و دردناک می نویسیم، نمایش و فیلم های تراژدی را می پسندیم. چرا ما چنین از خود بیگانه و مسخ شده ایم؟ یرپایه ی چنین اوهام و پیشینه ای، خمینی و آخوندهای فریب کار و دروغ گو، به منبر رفتند و با عاشورها و چله ها و چله ها مردمان میهن ما را به حکومت اسلامی و این بدبختی و ورشکستگی رساندند. ایرانیان پیش از اسلام و پیش از شیعه شدن مردمانی بودند که سی روز ماه را جشن می گرفتند و بنا به گفته ی مهدی اخوان ثالث؛ م. امید: « …اگر تیر و اگر دی، هر کدام و کی، به فر سور و آذین ها، بهاران در بهاران بود، کنون ننگ آشیانی نفرت آباد است، سوگ اش سور …». به خود بیاییم از این پژمردگی و دل مردگی بیرون بیاییم و با آفریدن کارهایی شاهنامه مانند و شور انگیز، بکوشیم تا دلیری، ایران دوستی، دلاوری و پهلوانی را برای فرزندانمان و هم میهنانمان به ارمغان بیاوریم. « دریغ است ایران که ویران شود – کنام پلنگان و شیران شود» یعنی نگذارید که این مرز و بوم ویران بشود و شیران و پلنگان آن در دل خاک جای بگیرند.

منوچهر تقوی بیات
یکم بهمن ماه 1403 خورشیدی برابر با 20 ژانویه 2025 ترسایی

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری