۲۶ دی ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی پادشاه وقت ایران، ایران را برای همیشه ترک کرد! ترکی که موجب نشد ایران به سمت آزادی و دموکراسی و ترقی رشد کند چرا که این ترک کردن ایران را در واقع به قهقرا تحجر و واپسگرایی سوق داد که بیش از چهار دهه است ایران را به ورطه نابودی کشانده!
اگر گمان شود که بدون دخالت خارجی و فقط به خواست مردم ایران محمدرضا پهلوی ایران را ترک کرده ما دچار خطای محاسباتی خواهیم شد! چرا که سیاست کشورهای غربی از جمله کارتر رییسجمهور وقت آمریکا به صورت مشخص در خروج شاه از کشور نقش داشت!
به صورت مشخص کارتر، سولیوان و اشمیت بر خروج شاه از کشور تاکید داشتند که شاید اوضاع سیاسی اعتراضات را کنترل کنند در حالی که برژینسکی و بسیاری از افسران امنیتی آمریکا معتقد بودند خروج شاه از کشور باعث خواهد شد که روحالله خمینی رهبر کشو شود! پیشبینی که چندی از آن نگذشته بود به حقیقت پیوست!
اعتراضات در ایران به شکل کاملا متحیر کنندهای گسترش پیدا کرد چرا که در مرداد ۱۳۵۷ دریاسالار ترنر از اعضای افسران برجسته سیا اعلام کرد وقوع خطر برای حکومت پهلوی دیده نمیشود و تا ده سال دیگر محمدرضا پهلوی شاه ایران است! پیشبینی که در شهریورماه اشتباه از آب درآمد و اعتراضات یک باره ایران را برگرفت!
هنوز مشخص نیست چگونه به یک باره اعتراضات در ایران زبانه کشید! اعتراضاتی که عملا سرکوب شده بود و شاه با اصلاحات سیاسی و اقتصادی در سال ۵۶ و سیاست مبارزه با فساد و فضای باز سیاسی توانسته بود بخشی از معترضین را قانع کند! این جعبه سیاه هنوز که هنوز است برای کسی بازنشده و کسی نمیداند چه شده! شاید پس از رژیم جمهوری اسلامی بتوان از این راز خبردار شد که چگونه انقلابیون اسلامگرا یک باره مردم را باز به خیابان کشاندند!
اما نقش دولت کارتر و سیاستهای او در خروج شاه از کشور آنقدر واضح بود که بعدها روسای جمهور دیگر آمریکا از جمله نیکسون بر اشتباه سیاست کارتر تاکید کردند! کارتر رییسجمهور وقت آمریکا در دیدار با سراغ بلوک غرب در گوادلوپ ضمن تاکید بر این که ایران متحد غرب است اعلام کرد شاه به آخر خط رسیده است! وی در نامه به شاه گفت که بهتر است اوضاع را به شورای سلطنت بسپارد و ایران را ترک کند و ارتشیان درون کشور متحد بمانند و از ایران خارج نشوند! این تذکر کارتر زمانی جالب میشود که ژنرال هایزر از فرماندهان ارشد آمریکا در ناتو وارد ایران میشود تا اوضاع را سر و سامان بدهد اما در واقع وی نقش هماهنگی ارتش برای حمایت از خمینی رهبر انقلاب ۱۹۷۹ را داشت!
اما آمریکا چرا یک باره اینگونه شاه را رها کرد! برای پاسخ به این سوال باید به دیدار ابراهیم یزدی از اعضای نهضت آزادی ایران که از حامیان خمینی در پاریس بود با نماینده دولت آمریکا اشاره کنیم که اعلام کرد انقلاب علیه شاه رخ خواهد داد اما شما نگران نباشید، ما به شما بیشتر از روسها احساس نزدیکی میکنیم چون شما خدا را قبول دارید و تعهد میدهیم جریان نفت بعد از شاه هم با غرب ادامه داشته باشد! در واقع میشود گفت اگر یزدی، بنیصدر و قطبزاده در خارج از کشور کنار خمینی نبودند که زبان غربیها را میفهمیدند خمینی هیچگاه نمیتوانست غرب از جمله آمریکا را مجاب کند دست از حمایت شاه بردارند! چرا که برای غرب تامین نفت و همچنین ایرانی که علیه منافع آمریکا نباشد مهم بود نه این که چه کسی در ایران بر قدرت است! هرچند پس از پیروزی انقلاب ۱۹۷۹، همان نیرویی که غرب برای به قدرت رسیدنش بر اساس تضمینهایی داده بود کمک کرد به یک باره علیه تمام آن چیزی وعده داده بود عمل کرد و علیه منافع غرب و مشخصا آمریکا به میدان آمد تا ثابت شود نه به وعدهها بلکه باید به نگاه فکری جریانات توجه کرد تا بتوان از اهداف آنان جویا شد!
به وضوح میبینیم که یک هماهنگی بین انقلابیون اسلامیست با کشورهای غربی بود که دیگر از شاه حمایتی نشود و قطع حمایت بتوانند حکومت را ساقط کنند! اقدامی که باید درس عبرت برای ما باشد که به دولتهای غربی دل نبندیم! چرا که آنها به فکر منافع خود هستند و در این مسیر هر نیرویی منافع آنان را تضمین کند حمایت میکنند! از همین رو باید بر جامعه ایران، شخصیتها و نیروهای مستقل که نه مشروعیت خود را از دولتهای خارجی بلکه از جامعه ایران میگیرند تکیه کرد تا بتوان پس از سقوط جمهوری اسلامی نه یک دولت دست نشانده دیگر بلکه یک دولت دموکراتیک مردمی فارغ از نوع فرم حکومت که مردم در رفراندوم مشخص خواهند کرد را شاهد بود!
به امید پیروزی روز افزون برای مردم ایران و اپوزیسیون مستقل مردمی و ایران دوست در مقابل اپوزیسیون وابسته به دولتهای خارجی که نه مردم و جامعه ایران بلکه منافع بیگانگان را به هر شیوه دنبال میکنند!
✍ووکاشین پاکروان