“”میجنگیم، میمیریم، حقمون را میگیریم”؛ شعاری است که در بیشتر تجمعات کارگران و بازنشستگان شنیده میشود. این شعار همچنین در روز یکشنبه ۱۶ دی ماه، در تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی در اهواز فریاد زده شده است. بازنشستگان در این شهر ماههای متمادی است که به طور منظم روزهای یکشنبه، تجمعات اعتراضی خود را برگزار میکنند. در این روز زنان بازنشسته هم حضور داشتند. در این روز در شهرهای اصفهان و کرمانشاه نیز تجمعات اعتراضی از سوی بازنشستگان برگزار شده است.
اعتراضات بازنشستگان یک نماد مهم از جنبش علیه گرسنگی، گرسنگیِ ای که عامدانه توسط رژیم اسلامی سرمایه به مردم تحمیل شده، می باشد. “گرسنگی” واژه ای است که خود به یک نماد مهم تبدیل شده است. گرسنگی، که معادل فلاکت، سیه روزی، بی آیندگی، از بین رفتن منزلت انسانی است و تماما نتیجه سیاستهای آگاهانه سرمایه داری غارتگر اسلامی حاکم بر ایران است. معترضین برای اینکه نشان دهند منزلت انسانی آنها لگد کوب شده است “سفره” خالی شان را نشان میدهند. پهن کردن سفره خالی، و نشستن بر سر آن یکی از اشکال اعتراضی، کارگران و بازنشستگان در یک کلمه گرسنگان در ایران است. در مقابل این اعتراضات حکومت تنها وعده و وعید میدهد و بازنشستگان شعار میدهند “وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه”. جنبش علیه گرسنگی اما در این حد باقی نمی ماند بلکه بصورت رادیکال، خود را در شعار معیشت و منزلت حق مسلم ماست عیان میسازد.
بازنشستگان شعارهای بسیاری میدهند، که لیست کردن آن در این نوشته کوتاه امکان پذیر نیست. اما همگی علیه گرسنگی و فلاکتی است که از سوی حکومت اسلامی به جامعه تحمیل شده است. مثالهایی از این شعارها عبارتند از:”بازنشسته بپا خیز، برای رفع تبعیض”، “کو مهار تورم، دروغ نگید به مردم”، “حسین حسین شعارشون، دروغ و دزدی کارشون”، “هزینه ها دلاریه، حقوق ما ریالیه”، “فقر و فساد همینجاست، آقازاده آمریکاست”، “هم مجلس،هم دولت ،ظلم میکنند به ملت”، “تامین رو غارت کردند، ما رو بیچاره کردند” و…؛ و یادمان نرفته بازنشستگان با توجه به تحولات روز، شعارهای متناسب با آن را نیز فریاد کردند، مانند شعار در حمایت از توماج صالحی، “توماج یک ملته، ملت را آزاد کنید” ؛ یا در حمایت از زنان و در مخالفت شدید با سرکوب آنان و تحمیل حجاب شعار میدهند: “روسری رو رها کن، تورم رو مهار کن” و یا در هنگامه ای که رژیم اسلامی سرمایه فکر میکرد جنگ هنوز برایش نعمت می آورد این بازنشستگان بودند که شعار دادند: “جنگ افروزی کافیه،سفره ما خالیه”.
بنابراین هر کسی که در پی رهایی و دست یابی به آزادی و برابری است از این مبارزات حمایت و پشتیبانی میکند. اما برخی هم سخت برزخ و عصبانی هستند. این مبارزات در عین حالی که علیه حاکمیت اسلامی سرمایه داران است، غیر مستقیم متوجه آن جریانی است که در پوشش “حامی کارگر” در صف حکومت اسلامی قرار گرفته است. بطور نمونه شاهدیم “حسین اکبری” از مبارزات جاری بازنشستگان به فغان آمده و آنرا “خیانت به کارگران” میداند! ایشان معتقدند: “تقلیلِ خواست و مبارزه کارگران به سُفره ، حکم به پذیرش بردگی برای نان است!” ناراحت و نگران است چرا بازنشسته و کارگر شعار میدهد: “وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه!” و این شعار را تحقیر آمیز و ترحم برانگیز خوانده است. ایشان کارگران و بازنشستگان را به مانند جمهوری اسلامی بازیچه دست این یا آن جریان میداند. نه اینکه خود کارگر و بازنشسته از سر واقعیت سهمگین، یعنی تحمیل گرسنگی به خیابان آمده است تا حق خود را مطالبه کند و در جریان این مبارزه بازنشستگان به این آگاهی دست یافته است که مستقیما علیه بردگی شعار بدهد. اما حسین اکبری به مانند همیشه پرحرفی کرده که ثابت کند مبارزه بازنشستگان تا وقتی تشکیلات مورد موافقت ایشان، مانند شوراهای اسلامی یا بسیجیان دانشجو پشت آن نباشد، بیهوده است و مدعی میشود که باید از “فهم درست از اقتصاد سیاسی” برخوردار بود تا مبارزه به بیراه نرود! و درک فهم درست از اقتصاد سیاسی از سوی ایشان منجر به این شده است که همیشه مدافع تشکلات سیاه دست ساز حکومتی باشد. او در مورد بازنشستگان همیشه گله مند بوده که چرا بازنشستگان متکی به تشکیلات خانه کارگری مانند کانون بازنشستگان نیستند و از طریق کانالهای تلگرامی خود را سازمان میدهند! حقیقت این است که مبارزات جاری جریاناتی که خود را چپ میخوانند ولی بیربط به جامعه هستند حال در هر شکل و گرایشی، را به عقب رانده است و ایشان خود را بی مصرف می یابند، برای همین است که یک مبارزه قوی و چپ را به خیال حقیر خود، خیانت به کارگران میدانند.
باید به یاد داشت بازنشسته، یک “جوان آوانتوریست” ، یا آنطور که نظریه پردازان بورژوازی مایلند، مبارزات برحق جوانان را تخطئه کنند؛ نیست بلکه در زمانه ای که قرار است طرف بعد از سی و چهل سال کار و تن دادن به استثمار برای بدست آوردن لقمه نانی، استراحتی بکند و کمی شاید به خودش توجه کند و به خود برسد، اما خود را کف خیابان یافته است تا حق خود را از زندگی، معیشت و منزلت انسانی را طلب کند. برای همین شاهدیم که در ۱۶ دیماه، بازنشستگان استان کرمانشاه در قطعنامه مشترک (که خود نشان دهنده اتفاقی مهم، یعنی شکل گیری اتحاد مبارزاتی میان بازنشستگان تامین اجتماعی و فرهنگیان و ” مطالبه گران بهداشت ودرمان و مخابرات و دیگرصنوف حق طلب” می باشد،) یادآور شدند و تاکید کردند : ” نظر به اینکه پس از سالها فریاد حق طلبی و مراجعات مکرر به مراجع ذیصلاح چیزی در زندگی ما بازنشستگان عوض نشده و امروز نیز همچون گذشته در کنار سایر اقشار فرودست جامعه با تنگناهای معیشتی دست به گریبانیم ،آمده ایم تا بار دیگر ندای حق طلبی و دادخواهی خود را با صدایی رساتر علیه فقر و فساد ویرانگر فریاد بزنیم….” و خواستهای خود را در ۱۰ بند “اهم مطالبات بر زمین مانده خود را ” که از مطالبات مشخص در مورد بازنشستگان گرفته تا “آزادی فوری و بی قید و شرط و لغو وثیقه ها و توقف پرونده سازی ها علیه تمامی فعالین اعم از کسانی که بصورت ناعادلانه محکوم به حبس شده اند و یا آنانی که تنها برای دفاع از آموزش ودرمان رایگان و رفع تنگناهای درمانی و معیشتی مطابق هزینه های زندگی در مظان اتهام قرار دارند”، اعلام کردند.
این همه نشان دهنده یک سازماندهی قوی پشت این اعتراضات است که به یمن وسایل مدرن امروز، بخصوص شبکه های اجتماعی ممکن گردیده است. و سوای این امکان مدرن برای سازماندهی، پیش از آن و بسیار مهمتر از آن نفس این مطالبات از یک چپ اجتماعی قوی حکایت میکند که به دنبال رهایی کل جامعه است. برای همین وقتی در قعطنامه فوق بازنشستگان تاکید دارند: “…به یمن اختلاسهای نجومی ، رانتخواری ها و ناکارآمدی مسئولین به قله ای رسیده ایم که در راس آن با ناترازی های گوناگونی مواجهیم … که حاصل همه اینها فقر کمرشکن ، بیکاری، تورم و کاهش شدید قدرت خرید و کاهش ارزش پول ملی و غارت سفره های مردم است….” اشاره به این دارد که این مصیبتی است که حاکمیت اسلامی سرمایه به کل جامعه آوار کرده است، و در نتیجه به بازنشسته و کارگر خلاصه نمی شود. بخاطر همین نگاه جامع و در عین حال رادیکال که دست به ریشه میبرد..
مبارزات بازنشستگان اکنون به بخش مهمی ازمبارزات مردم ایران علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این مبارزات میتواند نقطه اتحاد گسترش مبارزاتی جاری برای رهایی از بساط توحش و بربریت حاکم باشد. شعارها و مبارزات بازنشستگان نه خیانتی به کارگران بلکه جلوه ای باشکوه ازمبارزات طبقه کارگر است. در چنین شرایط روز بروز جا برای چنین جریاناتی که خود را چپ میخوانند و هنوز در تشکیلات سیاه حکومتی دنبال بدنه کارگری آن میگردد.
یاشار سهندی