جهان آشفته، بربریت کاپیتالیسم در تجربه سال ٢٠٢٤ (بخش اول)

رحمان حسین زاده

آیا سالی مصیبت بارتر و انباشته تر از استثمار و رنج و فقر وتروریسم و جنگ گریبانگیر بشریت را همچون سال نکبت بار ٢٠٢٤ در نیم قرن اخیر بیاددارید؟ من بیاد ندارم! به سهم خود بارها گفته و نوشته ام دنیای تحت سیطره کاپیتالیسم یعنی دنیای زشتی ها، تبعیض و نابرابری عمیق و رنج و آزارهای انبوه و لگد مال شدن حرمت و کرامت میلیاردی انسانها. اما آنچه در سال گذشته بشریت تجربه کرد، چهره بی نقاب و عریانتر سبعیت نظم نفرت انگیز سرمایه و جهش حیرت آورتباهیها در مسیرآینده ترسناکی است که میخواهند بربشریت تحمیل کنند.

جهان آشفته!
در سال گذشته دیدیم دنیای تحت حاکمیت سرمایه بیش از پیش بی ثبات و آشفته است. ناامنی شدید اقتصادی و معیشتی وبه علاوه جاری بودن جنگ و تروریسم و نسل کشی و ابعاد شنیع تباهی، نمادهای عریان ترازنامه نظم سرمایه داری معاصر است.در عصر گلوبالیسم و جهشهای خارق العاده الکترونیکی، صنعتی،انفورماتیک و دستیابی به هوش مصنوعی بربریت سرمایه با همان عمق و در همان ابعاد دیگر هشداری نسبت به وقوع آن، در آینده نیست، بلکه طبقه کارگر جهانی و اکثریت عظیم بشریت هر روزه آن را تجربه میکنند. نه فقط در کشورهای عقب مانده به لحاظ صنعتی و با روند کند انکشاف سرمایه و متکی به کارارزان و حاکمیتهای استبدادی خشن، بلکه در قلب کشورهای پیشرفته صنعتی، در اروپا و آمریکای “مهد دمکراسی و جهان آزاد” که بعد از جنگ جهانی دوم، برای دوره هایی “دولتهای رفاه” را به رخ جامعه میکشیدند، اکنون بازگشت به راست افراطی و دولتهای راسیستی با عملکردهای بشدت ضد انسانی به روند معمول تبدیل شده است. سال سیاه ٢٠٢٤ تجسم برجسته تجربه کردن بربریت کاپیتالیسم در دنیا و به ویژه در خاورمیانه بود.

پیامدهای “نظم نوین جهانی” امپریالیستی
این وضعیت فی البداهه به وجود نیامده است. روندی است که با فروپاشی بلوک شرق در آغازدهه نود قرن قبل و وعده “نظم نوین جهانی” جورج بوش پدر رقم خورد. امپریالیسم آمریکا سرمست از شکست و فروپاشی بلوک رقیب با استراتژی “نظم نوین جهانی” تحت رهبری یگانه هیئت حاکمه امپریالیستی آمریکا عرصه جهان را به میدان تاخت و تاز خود تبدیل کرد. از آن مقطع تا کنون تحولات جهانی با هر درجه از فراز و فرود مهر این روند واپس گرایانه را برخود دارد. یک دوره کوتاه امپریالیسم آمریکای متکی به متحدان اروپایی و ناتوبا تحمیل تروریسم دولتی و جنگ دربالکان و کشورهای عراق و افغانستان و دخالتهای نظامی در قاره آفریقا و بعضی مناطق دیگر دنیا به عنوان قلدر و زورگوی شمار اول دنیا یکه تازی کرد. اما طولی نکشید ناکامی و شکست در افغانستان و عراق به پاشنه آشیل مدعی “تنها رهبر” گردنه بگیر دنیا تبدیل شد. به علاوه عروج شتابان اقتصادی چین و احیای قدرت طلبی روسیه معادلات جدال قدرتهای امپریالیستی را به هم زد.

اکنون کشمکشهای قدرتهای بزرگ کاپیتالیستی در بخش عمده دنیا، در کانونهای بحرانی متعدد و به ویژه در خاورمیانه مهر این روند ارتجاعی را برخود دارد. آنچه تاکنون اتفاق افتاده و کارکرد و سیمای سبعانه آن را در سال ٢٠٢٤ پر از نکبت دیدیم، به نظر میرسد نسبت به تراژدیهای بزرگتردر حال جریان و یا درمسیر وقوع آتی متأسفانه به نمایش و پیش آزمایش دگرگونیهای دردناک شباهت دارد.

کاپیتالیسم جهانی در مقابل شیفت بزرگ
نظم کاپیتالیستی و رقابتهای اقتصادی سیاسی قدرتهای اصلی آن در مسیر شیفت بزرگ و به زبان دیگر یک زلزله سیاسی زیر و رو کننده گام بر میدارد. همگان سیر نزول موقعیت اقتصادی سیاسی و هژمونیک امپریالیسم آمریکا و متحدان غربی آن را می بینند. در مقابل روند عروج اقتصادی سیاسی چین به قصد تصرف موقعیت اول در اقتصاد و سیاست جهانی را مشاهده میکنند. حزب “کمونیست” چین و دولت مستبد برآمده از آن اعلام کرده تا مقطع صدمین سالگرد ایجاد “جمهوری خلق چین” در سال ٢٠٤٩ عزم جزم کرده به قدرت اول کاپیتالیستی دنیا تبدیل شود. این پلاتفرم صرفأ ادعا و پروپاگاند نیست، این برنامه اعلام شده دومین قدرت اقتصادی حال حاضر دنیا است. وقوع چنین روند قابل تصور محور شیفت بزرگ در آرایش اقتصادی سیاسی نظم کاپیتالیستی معاصر است. دیر یا زود دیگر رقابتهای اقتصادی و سیاسی و نظامی قدرتهای بزرگ کاپیتالیستی در حاشیه این “ابررویارویی امپریالیستی” دگرگون کننده جهان معاصر قرار میگیرد. چند سال است از دوره ریاست جمهوری “اوباما و بایدن حزب دمکرات” تا بازگشت مجدد “ترامپ جمهوریخواه” دلهره اصلی هیئت حاکمه امپریالیستی آمریکا و متحدان اروپایی و ناتویی آن حول صف آرایی در مقابل قطب امپریالیستی چین و ترس از عروج آن متمرکز است. این روند پایه ای از قبل و اکنون و به ویژه در آینده مهر خود را بر تحولات جهانی و منطقه ای کوبیده و میکوبد. کشمکش روسیه و غرب و جنگ کنونی در اوکراین ضمیمه این تقابل و بتدریج به حاشیه این جدال تعیین کننده تبدیل میشود. سئوال اینست آیا امپریالیسم آمریکا و متحدان ناتویی غربی آن به این جابجایی استراتژیک هژمونیک، به این شیفت بزرگ برای رهبری جهان سرمایه تن خواهند داد؟ پیامدهای این رویارویی درجهان معاصر، درکانونهای بحرانی دنیا و در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟. در بخش بعدی این نوشته به این مسائل میپردازیم.
ادامه دارد.
***

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری