کارگران ارکان ثالث در پالایشگاههای دوازده گانه مجتمع گاز پارس جنوبی و همزمان با ایشان، کارگران ارکان ثالث و پشتیبانی پیمانکاری شرکت پالایش گاز فجر در سه شنبه های اعتراضی، به تجمعات اعتراضی شان ادامه دادند. بازنشستگان، تامین اجتماعی و فولاد و مخابرات همچنان در میدان هستند، زنان در نبرد بی وقفه با حکومت اسلامی به سر می برند. کارکنان برخی بیمارستانها به وضعیت بد معیشتی خود معترض هستند. زندانیان سیاسی میدان مبارزه را به کف سلول های زندانهای مخوف وسعت داده اند. کودکان دبستانی در مدرسه و بیرون مدرسه، دسته جمعی رقص و پایکوبی میکنند و این گونه تیر به قلب سیاه حاکمیت اسلامی میزنند، جنبش بیحجابی و علیه آپارتاید جنسیتی به گستردگی تداوم دارد و … اینها همه تنها گوشه ای از مبارزات جاری است که بنا به آماری در آذر ماه نزدیک به هشتصد تجمع اعتراضی در سراسر ایران برگزار شده است.
گفتن ندارد که اقتصاد جمهوری اسلامی در بن بست کامل و فروپاشی است. نشانه آن قطع وسیع برق و گاز. جهش مدام قیمت دلار و سقوط شتابان ریال است. در همچین شرایطی کسبه و بازاریان در تهران نیز در اعتراض به وضعیت وخیمشان، مغازه ها را بسته و اعلام اعتصاب کردند. این اعتصاب از بازار کفاشان شروع شد و به سرعت به راسته های دیگر در بازار تهران گسترش یافته است.
جالب است برخلاف زمانهای مشابه که دلار صعود و ریال سقوط میکرد، بطور عمومی در کف جامعه عکس العمل شدیدی مانند تبدیل ریال به دلار مشاهده نمیشود و دلواپسی حس نمی کنید. کسی گویا نگران چیزی نیست! در نگاه اول به نظر میرسد جامعه دیگر نسبت به این وضعیت مصونیت پیدا کرده و انگیزه ای برای کسی نیست که عکس العملی نشان دهد؛ اما این سکوت، سکوت قبل از یک طوفان عظیم است. چون با روندی که اقتصاد در جمهوری اسلامی پیش گرفته تمامی هست و نیست زندگی همه بخشهای جامعه را تهدید میکند. این سکوت به مانند سکوت و بهتی است که با مشاهده سونامی در ابتدای آن شکل میگیرد، ابتدا آب دریا عقب نشینی وسیعی دارد و بعد آب با همه قدرت و توان یک دریا، یا اقیانوس به ساحل هجوم می آورد.
جمهوری اسلامی هم میداند این سکوت شدیدا از سر نارضایتی و خشم فروخفته است و منتظر سونامی اعتراضات و اعتصابات است. برای همین سپاه پاسداران در آخرین بیانیه اش به بهانه گله چرخانی نهم دی سال ۸۸ ، (که به روایت یکی از فرماندهان سپاه هشت ماه اعتراضات در سال ۸۸ به اندازه هشت سال جنگ ایران و عراق از ایشان انرژی گرفت تا توانستند آنرا سرکوب کنند،) نوشته است که: سپاه و بسیج آماده مقابله با آشوب است! احمد خاتمی در اصفهان به همین بهانه برای گله ای دیگر از سرکوبگران که مثلا “بطور خودجوش(!)” از استانهای دیگر به اصفهان بردند به این جمعیت وامانده، از قول فرمانده درمانده گفته: “آینده ایران روشن است!” بی شک آینده ایران روشن است چون جمهوری اسلامی به سرعت به سمت سقوط پیش میرود.
اوباشان جمهوری اسلامی تعداد واقعی شان را در اعتراض چند نفره شان به رفع فیلتر فقط واتس آپ میتوان نشانه کرد، که به سختی به اندازه تعداد دو انگشت دست میرسد. و همین حکایت از وضع بسیار آشفته بدنه حکومت دارد که حتی قادر نیستند “خودی هایشان” را جمع کنند. چون آنها که عقلی تو سرشان هست، درک کرده اند هوا پس است و در کوی و برزن حاضر نمی شوند. در خیابانها کمتر نشانه ای از جمهوری اسلامی در هیبت آخوند و بسیجی و سپاهی دیده میشود. مانند اشباح جابجا میشوند. در جامعه احساس امنیت نمی کنند. حتی به وقت نماز در مساجد دیدن ایشان در این مکانها هم حکم کیمیا پیدا کرده است. مگر اینکه از حضور نیروی انتظامی مطمئن باشند. وقتی بسیجیان در حضور رهبر درمانده و پریشان احوال خود قاطی میکنند و بجای نعره کشیدن، کف میزنند، خود نشانه دیگری از آشفتگی شدید حکومتیان دارد.
هر نشانه ای که در جامعه که مشاهده میشود، همگی از سقوط حتمی حکومت میگوید. این سقوط هم نه توسط جنگنده های اسراییلی و نه از سوی موشکهای که از غیب برسند رخ نمی دهد، یا کودتای بخشی از حکومت علیه بخشی دیگر، یا شورش سرداران اسلام علیه بیت خامنه ای. همه اشکال تغییر و تحول که توسط حکومتیان اگر روی دهد، تنها زمینه را برای دخالت وسیع توده مردم فراهم میکند. این دسته جات به همان سرعتی که ظاهر شوند، به همان سرعت محو خواهند شد. شرایط به گونه ای است که ممکن است همین اعتصاب بازاریان سبب اعتصاب سراسری در جامعه شود. یا اعتراضات کارگران نفت به توقف کامل تولید در بخش نفت منجر شود و یا در گوشه ای از این مملکت حادثه ای منجر به انفجار اجتماعی وسیعی شود. به هر شکلی که تغییر و تحولات رخ دهد، سقوط توسط مردمی رقم خواهد خورد که مترصد یک فرصت هستند که بار دیگر به خیابان برگردند. و اینبار تا کار را تمام نکنند به خانه برنخواهند گشت، و بی شک سقوط حکومت اسلامی با استقبال بزرگ مردم در سراسر جهان مواجه خواهد شد.
تا آنجا که به اپوزیسیون راست بر میگردد ایشان به اندازه کافی درگیر خودشان هستند، در عین حالی که جواب آنها به معضلات جامعه ایران پاسخگوی نیازهای چپ اجتماعی که در کف خیابان حضور دارد نیست. در همچین شرایطی مناسب ترین فرصت برای کمونیسم و کمونیستها است.
کمونیستها در مقابل یک وضعیت تاریخی مهمی قرار گرفته اند، تا یک بار دیگر امید به تغییر سوسیالیستی، این بار اما سوسیالیسم انسانی در سراسر جهان زنده کنند. یک انقلاب توده ای بهترین حالت برای کمونیسم کارگری است که بتوانند قدرت را به کف بیاورد.
این همه را کمونیسم کارگری در مورد آن بحث کرده، تئوریش را نوشته و به سیاست تبدیلش کرده است، فرصت تکرار فاجعه سرکوب توسط بورژوازی را به شدت کاهش میدهد. و این تفاوت بسیار مهم شرایط امروز جامعه ایران با وقایع قبلی از این نوع در ایران است. سرنگونی بتوسط انقلاب که با توجه به تجربه انقلاب ۵۷ و انقلابهای رنگی اروپای شرقی در دهه ۹۰، و انقلابهای بهار عربی در دهه دوم قرن بیست و یکم، بسیار متفاوت خواهد بود. و نیز تجربه خود کمونیسم کارگری در مبارزه نظری و عملی، آمادگی و برنامه روشن داشتن این کمونیسم برای فردای سرنگونی حکومت اسلامی، امکان مانور زیادی برای بورژوازی نمی گذارد. شرایط برای یک “رژیم چنج” بسیار ضعیف است، اولا بخاطر اینکه سقوط حکومت اسلامی تنها منجر به “جابجایی” ساده یک دولت با دولت مشابه دیگری نیست، و مهمترین دلیل آن بخاطر شکل گیری چپ اجتماعی قوی در کف جامعه است و دوما وجود یک نیروی متحزب کمونیسم کارگری در ایران است. برای همین بر خلاف هیاهوی اپوزیسیون راست که نتانیاهو و ترامپ کار را حتی با هزینه سنگین ویرانی و کشتار (البته از این بابت ایشان هیچ غم شان نیست) تمام خواهند کرد، همه چیز از چشم انداز انقلابی انسانی حکایت میکند. و بورژوازی این بار، باز هم از ترس کمونیسم، نه البته کمونیسم اردوگاهی شوروی سابق و معادلات جنگ سرد، بلکه از حضور و وجود کمونیسم کارگری و چپ اجتماعی تمام سعی اش در حفظ همین حکومت اسلامی اما سر به زیر خواهد بود. چون او هم تشخیص میدهد که امکان بدست گرفتن قدرت توسط کمونیستها بسیار زیاد است. هر چند بطور رسمی در رسانه های رسمی اش یک کلام هم از آن نمی گویند، به این امید که انشاالله گربه باشد!..
کمونیسم و چپ اگر در ایران ستاره اقبالش روشن تر از هر زمانی در تاریخ معاصر ایران میدرخشد، و روبه صعود دارد بواسطه کمونیسم متشکل در حزب کمونیست کارگری است. با کمونیستهای کارگری متشکل در این حزب است که با اتکاء به بدنه اجتماعی خود، گرایش سوسیالیستی جنبش کارگری، ادعای نمایندگی کل جامعه خطاب به حکومت و کل بورژوازی را با آمادگی وسیعتر و بیشتر از آنچه تاکنون هست، در قبال وضعیت کنونی به اثبات برساند. و لازمه آن بیش از هر چیز این است که هر چه بیشتر، از آنچه تاکنون انجام داده انعکاس دهنده جنبش اعتراضی چپ اجتماعی کف جامعه باشد.
یاشار سهندی
مندرج در کارگر کمونیست ۸۶۴