سقوط دیکتاتوری بشار اسد و قدرت گرفتن اسلامیست ها در سوریه یک فرصت تاریخی و یک نمایش زنده برای تمام مردم انقلابی ایران ازهر صنف و طبقه و گرایش سیاسی فراهم آورده که بتوانند جایگزینی یک دیکتاتور با حکومت بعدی را بطور زنده و در کشوری دیگر تماشا و از آن درس بگیرند. برای پیشروان و رهبران و دوستان واقعی مردم انقلابی هر چند این از بدیهیات و گاها لزومی بر گوشزد آن نیست، ولی نباید فراموش کرد و نباید آنرا از نظر بدور انداخت که بسیاری از مردم به جان آمده ایران بیشتر و در وهله نخست سقوط دیکتاتوری را بزرگترین اولویت و حتی تنها اولویت میپندارند و ترکیب، ماهیت و رهبری حکومت بعدی را چندان اهمیتی نمیدهند و این میتواند همه فداکاری و از خودگذشتگی آنها و همگی انقلابیون را با کابوسی وحشتناک و جایگزینی رژیم دیکتاتوری دیگری مواجه کند. در ایران ما آنرا تجربه و مردم سوریه هم میروند که آنرا تجربه کنند و طبق معمول با کمک سخاوتمندانه و وسیع مدیای غربی، مدیای عربی از قبیل الجزیره (قطر) و یا ترکیه و تاکنون موفقیتهایی هم داشتهاند. تروریستهای تحت تعقیب و شناخته شده و جانی و تبهکار را پاکسازی هویتی نموده، مطهر ساخته، و دارند از لیست تروریستی دلبخواهی خود در میآورند و ملایم شده به مردم قالب میکنند.
سرنگونی یک دیکتاتور و حکومتی فاشیستی هر چند در صدر عملکرد همه انقلابیون است. ولی مسئولیت هر انقلابی به آن محدود نمیشود و تلاش مداوم برای کشیدن تصویری واقعی و مردمی و رهاییبخش حکومت بعدی بسیار مهم و حیاتی است. وظیفه ما تنها نخواستن ها نیست بلکه تصویری روشن از خواستن ها هم هست. در اوج انقلاب زن زندگی آزادی باز هم تجربه کردیم و به عیان دیدیم که چطور دستگاههای تبلیغاتی و آلترناتیو ساز و تلویزیون های فارسی زبان و معلومالحال چقدر برایشان آسان و ممکن است که چند نفر سلبریتی و یک نفر شاه زاده را به عنوان رهبر به مردم قالب کنند. کسانی که حتی برنامه ای هم برای آینده ارائه ندادند که چگونه آیندهای برای مردم ایران در نظر دارند! همه را به بعد و وقتی که در جایگاه قدرت قرار گرفتند و سپس نوید برگزاری انتخاباتی آزاد! و این میتواند کابوس واقعی برای مردم انقلابی باشد.
اکنون تروریست های اسلامی معتدل نشان داده شده در سوریه قدرت را در دست گرفته و یا صحیح تر در در کودتایی حساب شده و طرحریزی شده از جانب دولتهایی خارجی در مسند قدرت قرار گرفته اند و قول داده اند در سه ماه دیگر یعنی در ماه مارس ۲۰۲۵ لطف کنند و انتخاباتی برگزار نمایند
آنها از هماکنون ۱۴ وزیر را از خود یعنی از تحریر الشام را به همراه نخستوزیر منصوب و هم چنین دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و… را در اختیار خود گرفتهاند. چهره های پشت پرده و مهمتر از قبیل روسای سازمان های جاسوسی ترکیه و قطر آموزش آنها را به عهده دارند و مدیای معلومالحال هم سعی خواهند کرد از الجولانی تروریست تحت تعقیب ده میلیون دلاری دیروز روکشی معتدل نما با کت و شلوار اطو کشیده و با وعده های زیبا و عوامفریبانه، بسازند و به دنیا ارائه دهند.
برای خواندن دست و دیدن آشی که مشغول پخت آن هستند، کارشناس و تحلیلگر و از این قماش بودن لازم نیست. اگر همینطور پیش رود الجولانی و التحریر برنده انتخابات فرمایشی خواهند بود. خمینی برای انتخابات جمهوری اسلامیش ۹۸ در صد رای آورد. همان موقع میلیونها نفر در کردستان انتخابات را تحریم و به جمهوری اسلامی رای ندادند و میلیونها نفر انسان آزاداندیش، سکولار، چپ و غیر مذهبی دیگر در سراسر ایران.
البته به انتخابات رسیدن هم زیر سوال است. چون روند رویدادها و نقشههای دولت های برنده و دخیل، آینده بسیار تاریکی را برای سوریه ترسیم میکنند. هر چند سقوط دیکتاتوری اسد بزرگترین ضربه برای جمهوری اسلامی بعد از شکست و در حقیقت تسلیم حزبالله لبنان بود و این برای ما انقلابیون ایران در مبارزه مان بسیار مفید و دشمن ما را بسیار ضعیف تر نموده است و آزادیخواهان ایران هم از برندگان این سناریو هستند و مسلما از آن استقبال می نمائیم. ولی باید به این هم اذعان کرد که خود مردم سوریه و با وجود شادی واقعی از سقوط یک دیکتاتور ، متأسفانه در آینده و با قدرت گیری اسلامیست ها از بازندگان اصلی خواهند بود و خواهند دید که حکومت اسلامی جایگزین، هزار بار بدتر و جنایتکار تر از حکومت اسد خواهد بود. البته آنها هنوز این فرصت را دارند که با مبارزات آگاهانه خود از به وقوع پیوستن سناریوی سیاه حکومت جهل و جنایت اسلامی التحریر جلوگیری کنند و این آرزوی قلبی آزادیخواهان ایران و جهان است.
برای انقلابیون ایران و مخصوصا جوانان و نسلی که انقلاب ۵۷ ایران را ندیده و تجربه نکرده است، این وقایع سوریه بسیار آموزنده خواهد بود. و این بر همه ماست که فقط بر سقوط ج. ا. بسنده نکنیم بلکه چگونگی و ترکیب و برنامه حکومت آینده به همان نسبت حیاتی است. و اگر کسی و یا جریانی ادعا کرد که فعلا ج. ا. را بندازیم و ما بعنوان رهبر فاتحانه به تهران برمیگردیم و سپس انتخابات برگذار و قانون اساسی را مینویسم، اگر خیلی مودب بود و تو دهنی محکم نزد و یا خفه شو را نثارشان نکردیم ولی لااقل از این جریان مشکوک بخواهیم که از همین الان برنامه اش را بصورت مکتوب و با جزئیات ارائه دهد!
در رابطه با کشورهای برنده در سوریه باید بگویم بر آنها خرده ای نیست و انتظار دیگری هم نیست. کشورهای ذینفع و برنده فقط منافع خود را پیش میبرند. و هر حربهای که لازم باشد برای خودشان روا است و حتی به اندازه یک سر سوزن هم به آیندهای مثبت برای مردم سوریه (و البته در کشورهای دیگر منطقه ) پایبند نیستند. یکی منافع خود را زیر لوای صدور دموکراسی و حقوق بشر و انتخابات آزاد، آن دیگری احیای دوران پر شکوه عثمانی، آن دیگری اسلام سلفی و آن دیگری راحت شدن از دست یک دشمن قوی. از این بگذریم که این همه منافع متضاد روزنه امیدی برای آینده سوریه باقی نخواهند گذاشت و تضاد منافع احتمال شکست این همراهی شکننده و کوتاه مدت را بسیار محتمل خواهد کرد. آمریکا و اسرائیل برنده اصلی و بعد از عراق و لیبی سومین ارتش قوی کشور های دشمن را نابود کرده و حال باید منتظر مصر ماند. برنده بودن ترکیه در آینده کاملا زیر سوال است. بزرگترین مانع کوردها هستند و باید ببینیم که آمریکا ریسک قدرمند شدن دوباره ترکیه عثمانی را میپذیرد و یا همچنان از کوردها پشتیبانی مینماید. البته با وجود خطرهای فراوان کوردها هم فرصتی تاریخی دارند ولی متأسفانه به تنهایی قادر به استقامت در مقابل ارتش قدرتمند ترکیه نیستند و این حق مشروع، روا و منطقی آنان است که از تضادهای موجود دولت های دیگر استفاده کنند. نکتهای که روشنفکران کتابی و دگم قادر به درک آن نیستند..
انقلابیون ایران هم باید منافع واقعی خود را دنبال کنند. آنچه که در سوریه میگذرد و آموختن از پیامدهای آن میتواند برای ما بسیار سودمند باشد. باید به قدرت خود و سرنگونی رژیم با قدرت متحدانه زنان و مردان رزمنده ایران ایمان راسخ داشت. تجارب موجود نشان داده و میدهد که سرنگونی ج. ا. بوسیله خود مردم ایران و بدون دخالت خارجی و مزدورانشان کم تلفاتترین و مطمئنترین راه است. افشا و به حاشیه راندن اپوزیسیونی که تنها امیدش برای رسیدن به قدرت مداخله خارجی است از اولویتهای مبارزه و انقلاب است.
حمید رحمانپور ۲۹.۱۲.۲۰۲۴ـ