نقش کارگران پیشتاز در مبارزات اجتماعی

مازیار رازی

اردوی کار از نظر ما شامل افرادی‌ست که مجبور به فروش نیروی کار خود برای تامین معاش هستند و عموما تحت ستم نیروهای غالب سرمایه‌داری جامعه قرار دارند. با این تعریف شاید چیزی بالای هشتاد درصد توده‌های مردم در ایران امروز جزو اردوی کار به شمار می‌آیند. مسلما چنین اردویی در امر انقلاب سهیم خواهد بود و بدون وجود این‌ها، وقوع انقلابی از بالا و از سوی تعداد اندکی از افراد اگرچه شدنی هم باشد درست نیست. توده‌های اردوی کار باید در انقلاب شرکت داشته باشند. اما در میان بخش‌هایی از این اردو به آگاهی سیاسی ضد‌ِ سرمایه‌داری می‌رسند که این آگاهی آنان را از بقیه افراد متفاوت کرده و آن‌ها در موقعیت رهبری‌کننده قرار می‌دهد. آنان این نقش را به واسطه چگونگی برخورد با مسایل نظام سرمایه‌داری و کنکاش عمیق‌تر آن به دست می‌آورند. البته دلایل مهم دیگری نیز می‌توان برشمرد: آنان به دلیل موقعیت شغلی خود، مشخصآ کارگرانی که در صنایع بزرگ مشغول به کار هستند، مشترکا با هم استثمار می‌شوند، با هم تجمع می‌کنند، با هم دست به اقدام می‌زنند و با هم دستگیر می‌شوند. آن‌ها به دلیل کار مشترک در زیر یک سقف و شرکت مستقیم در چرخه تولید کالایی و آشنایی با مفهوم استثمار، ایجاد ارزش اضافی و پدیده از خودبیگانگی کارگری در رابطه با نظم تولید کننده چنین مفاهیمی به آگاهی بالاتری می‌رسند و درک ضرورت تغییر برای آنان جنبه عینی‌تر و ملموس‌تری پیدا می‌کند.
اما این ویژگی در همه عناصر اردوی کار یکسان نیست. بسیاری از عناصر اردوی کار به طور فردی مبارزه می‌کنند و به فشارهای موجود اعتراض دارند. برخی حتی کشته می‌شوند که بلاشک همه این جان‌فشانی‌ها قابل تقدیر است و همه آنها نقش مهمی در پیشبرد انقلاب آتی بازی میکنند اما در تحلیل نهایی مسئله ما مورد سؤال قرار دادن نظام سرمایه داری است، درک این که نظام چه ماهیتی دارد ومحدودیت‌هایش چیست تا بتواند سرنگون شود، در غیر این صورت سرنگون نخواهد شد و حتی اگر تعویض قدرتی در بالا صورت بگیرد ماهیت نظام بدون تغییر خواهد ماند. مقایسه‌ای بین دولت حاکم بر ایران و دولت سوریه نشان می‌دهد که دولت سوریه در حال اضمحلال سرنگونی است، اما موقعیت حکومت ایران فعلا چنین نیست. این دولت نه تنها با اتکا به اعمال زور خود را سرِ پا نگاه داشته، بلکه حامیان امپریالیست آن هم هنوز به طور قطعی به نتیجه سرنگونی وی نرسیده‌اند. در خبرها بود همین آقای ترامپ که بسیار هم برای رژیم ایران شاخ و شانه می‌کشد، هیئتی را مامور مذاکره کرده و یشنهاداتی هم برای یک توافق جدید ارائه کرده است. حالا توپ در زمین بازی ایران است که چه پاسخی بدهد که من گمان می‌کنم خامنه‌ای برای حفظ حکومت خود ممکن است تن به این درخواست‌ها بدهد. در تحلیل نهایی رژیم جمهوری اسلامی بخشی از نظام جهانی سرمایه‌داری‌ست. این‌ها اعضای یک خانواده هستند، گاه در میان اعضا فامیل اختلافی رخ می‌دهد، حتی گاه یکی از رهبران را با حفظ نظام سرمایه از میان برمی دارند، ولی در نهایت اینها با هم همخوانی دارند، از نقطه نظر حفظ نظام سرمایه‌داری در یک مسیر حرکت می‌کنند.

این متفاوت است از کسانی که بخواهند از دولت سرمایه‌داری فراتر بروند. کسانی که نه تنها خواهان تغییر رژیم (حکومت) حاکم، بلکه سرنگونی کل نظام سرمایه‌داری هستند. البته سرنگونی رژیم اولین قدم در راه سرنگونی نظام است و تا زمانی که دولت سرمایه‌داری سرنگون نشود حاکمیت توده‌ها به وجود نمی‌آید. چنین حاکمیتی تنها توسط کارگران صنایع بزرگ، کسانی که سرنگونی نظم استثمار به نفع آنان خواهد بود امکان‌پذیر است،. دانشجویان هم اعتراض می‌کنند، مبارزه می‌کنند و حتی کشته هم می‌شوند، ولی شش ماه، یک سال یا دو سه سال بعد اگر خودشان کارگر یک کارخانه نشوند، به هرحال خانواده تشکیل می‌دهند، کاری پیدا می‌کنند و ماجرا تمام می‌شود، فعالیت‌ها ادامه پیدا نمی‌کند؛ یا اگر هم ادامه بدهند صرفا در حد اعتراضی خواهد بود. ولی طبقه کارگر به دلیل موقعیت اجتماعی و ارتباط تنگاتنگ با سرمایه چاره‌ای به جز مبارزه تا آخر ندارد. آن‌ها در تجربه ملموس زندگی می‌بینند که همه چیز به سمت بدتر شدن می‌رود و هنگامی‌که به آگاهی ضدِ سرمایه‌داری رسیده باشند، می‌دانند که تنها راهِ حل مشکل آنان تغییر مناسبات موجود است. در میان طبقه کارگر پیشتازانی به‌ وجود می‌آید که با عزمی راسخ خواهان سرنگونی نظام سرمایه‌داری هستند. آنان می‌دانند راه حل ایران «رژیم چنج» نیست. راه حل سرنگون کردن دولت سرمایه‌داری از بنیان با تمام ابزارها و ارگان‌های آن است. تنها با این راه حل یک جامعه نوین ایجاد خواهد شد. جامعه‌ای بر اساس مساوات برابری و دموکراسی. نوعی از دموکراسی که برای مدت کوتاهی پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ شاهد آن بودیم. دموکراسی اکثریت بر پایه شوراهای انتخابی با حق عزل‌ و نصب و آزادی بیان و اندیشه. آزادی واقعی زنان از بردگی خانگی و احیای همه حقوق آنان. اگرچه این دموکراسی به سرعت توسط دیکتاتوری حزبی استالینی به زیر کشیده شد اما حتی در دوران کوتاه حیات خود پوشالی بودن دموکراسی بورژوایی را برملا کرد.

برای رسیدن به چنین جامعه‌ای، اردوی کار که هرروزه در حال مبارزات منفرد و مجزاست نیاز به سازمان‌دهی و سراسری شدن دارد و سازماندهی رهبری می‌طلبد.این رهبری خواه و ناخواه از درون پیشتازان طبقه کارگر به وجود می‌آید، پیشتازانی که سطح آگاهی بالاتری برخوردار هستند و در جریان انقلاب ۱۳۵۷ نیز آن را دیدیم؛ مشخصآ درخوزستان که شریان‌های حیاتی رژیم وابسته به این منطقه است؛ همان‌ طورکه شریان حیات رژیم شاه نیز وابسته به مناطق نفت خیز خوزستان بود. اگر جریان تولید نفت و یا گاز و پتروشیمی در این مناطق قطع شود منبع تولید ثروت این دولت یک شبه از میان برداشته خواهد شد و دیگر نمی‌تواند گروه‌های نیابتی بسازد، نمی‌تواند برای سرکوب توده‌ها و کنترل تظاهرات از ابزار پیشرفته استفاده کند. به هیچ وجه نمی‌تواند در مقامی قرار بگیرد که بگوید امروز بایست حجاب اجباری شود و هفت هشت آخوند در موقعیتی باشند که حتی به رئیس جمهور هم امرونهی کنند.

سازمان‌دهی و تدارک انقلاب کارگری، نظام سرمایه‌داری را مورد تهاجم قرار می‌دهد و خواهان سرنگونی آن است. پس از سرنگونی این نظام ما نوعی از آزادی، برابری و دموکراسی را تجربه خواهیم کرد که توده‌ها در شکل‌گیری آن دخیل هستند. اما در آغاز بین توده‌های وسیع معترض ضدِ رژیمی و کارگران معترض ضدِ سرمایه‌داری تمایزی وجود دارد (یکی از دیگری آگاهی تر و متشکل تر است). انتقال این آگاهی به درون توده‌های معترض بخشی از تدارکات و بسیج توده‌های اردوی کار است. متاسفانه ما در حال حاضر کارگران آگاه معدودی داریم در نتیجه باید تمرکز را به روی یافتن این بخش پیشتاز گذاشت.

گفتار مازیار رازی در کلاب هاوس https://linktr.ee/mazraz
تهیه‌وتنظیم: کاوه خوشدل. ویرایش: رضا اکبری
۸ دی ۱۴۰۳
نقش محوری کارگران در مبارزات اجتماعی / مازیار رازی
https://youtu.be/zslXx56FoVU

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری