همه خوب آگاهند که حمله ٧ اکتبر حماس به اسرائیل و کشتن به گروگان گرفتن بیش از 1200 نفر نه ناشی از خبرگی و یک نقشه جامع و سنجیده بود، بلکه یورش حماس بنظرم هدفمند و برنامه ریزی و تحمیل شده از سوی دولت و دستگاه های امنیتی بر حماس استوار بود و بیشتر به یک نوع معامله پنهانی میان ایران و آمریکا و اسرائیل نزدیکتر است تا یک شورش برای نجات مردم فلسطین و تحمیل و گرفتن امتیازاتی از اسرائیل بنفع جنبش فلسطین.
حمله حماس در وحله اول باعث ویرانی کل منطقه ” نوار غزه” و غیره قابل سکونت کردن و هولوکاست و نسل کشی تمام عیار مردم این منطقه بدست دولت فاشیزم اسرائیل شد. علاوه بر فجایع تاریخی ای که در کل دامنگیر مردم “غزه” گردید خود حماس هم با از دست دادن اکثریت رهبرانش و هزاران نفر از افراد مسلحش دچار بزرگترین شکست تاریخی گردید. از طرف دیگر موشک پرانیهای بی هدف حزب الله لبنان بسوی اسرائیل زیر چتر دفاع از حماس سرانجام با یورش سنجیده و هدفمند اسرائیل به حزب الله و لبنان را هم فراهم آورد. که در نتیجه این یورش نه تنها حزب الله مجبور به عقب نشینی از نوار مرزی گردید، بلکه متحمل زیان های جانی و مالی گسترده و تاریخی خود شد. ده ها مهره سیاسی و نظامی مهم و کلیدی حزب الله از رهبر آنها ” حسن نصرالله تا ده ها چهره مهم دیگر کشته و کلی از انبارهای تسلیحاتی و موشکی آنها هم نابود گردید.
در مدت این یک سال و چند ماه که از 7 اکتبر 2023 میگذرد از طرفی جمهوری اسلامی سعی کرده که تمام جبهه های نبرد خود از سوریه تا لبنان و از یمن تا عراق و فلسطین را بهم متصل کند، تا بتواند هژمونی سیاسی و نظامی خود را در منطقه و خاورمیانه بهبود و تقویت بخشد.
اما اسرائیل موفق شد با قدرت عریان خود و بدون نگاه به عقب از اجرای کل طرح های ایران جلوگیری و آنها را دچار شکستی مفتضحانه کند. شکست حماس و سپس حزب الله لبنان که متحدین منطقه ای تهران بودند یک شکست راهبردی برای رژیم ایران و ” محور مقاومت” آنرا رقم زد.
همچنین در این مدت نتانیاهو بارها گفت و تکرار کرد که نقشه خاورمیانه باید تغییر کند و در حال تغییر است. در راستای این هدف و سیاست، همگام با شکست حماس و حزب الله ، اسرائیل و آمریکا از سرنگونی حکومت دیکتاتور بشار اسد که متحد اصلی روسیه و ایران بود ، و سوریه به یک مرکز و پادگان برای رژیم ایران تبدیل شده بود و تمام کمک های نظامی و لجستیکی ایران به حزب الله و حماس از این مسیر میگذشت غافل نبودند.
سیاست دو رو دارد : یکی آشکار و دیگری پنهان. رو آشکار آن، این بود که اسرائیل و آمریکا مستقیما با حزب الله و حماس که گروه های نیابتی رژیم ایران در منطقه بودند تا شکست استراتژی به آنها آشکارا در جنگ بودند و رو پنهان سیاست آنها هم تقویت و مسلح کردن گروه های اسلامی تندرو و معارض رژیم بشار اسد همگام با جنگ و نابودی در جبهه لبنان و نوار غزه بود.
سرانجام آمریکا و اسرائیل در هر دو جبهه و هر دو روی سیاست خود موفق شدند و با همکاری ترکیه توانستند نزدیک به ٢٠ گروه تروریست اسلامی ” را زیر چتر گروه تحریرالشام” بسیج و مسلح کنند و متحدا برای سرنگونی رژیم خانواده اسد از شهر حلب سوریه دست به تعرض زدند و کم کم بعضی از شهرهای دیگر را به تصرف در آورده و به دمشق پایتخت سوریه نزدیکتر می شدند.
در این جنگ و گریز نه ارتش سوریه و نه متحدانش (روسیه و ایران ) نتوانستند عکس العمللی در مقابل یورش گروه های اسلامی به رهبری ” تحریرالشام” از خود نشان دهند. آنها غافلگیر و شوکه شده بودند. دستگاه مخابراتی و جاسوسی روسیه در خواب بود و سرانجام در مدت فقط 12 روز بشار اسد و خانواده اش مجبور به فرار به مسکو و رژیم دیکتاتور و فاسد خانواده اسد فرو ریخت و به زباله دان تاریخ پیوست.
این رویداد در وحله اول بزرگترین شکست را برای روسیه و ایران رقم زد و اسرائیل و آمریکا را در تغییر و تحول نقشه خاورمیانه که نتانیاهو بارها از آن سخن می گفت صدان گام به جلو سوق داد. اسرائیل از همان دقیقه اول سقوط بشار اسد ، به سرعت دست به تعرض و پیشروی به سوی بلندی های جولان کرد و تا کنون ٣٠٠ کیلومتر مربع از بلندیهای “جولان” و ده ها روستا اطراف آن را اشغال و به تصرف خود در آورده است. اضافه بر این از طریق هوا و دریا با 300 هواپیما و مجموعه ای کشتی جنگی کل پادگان های نظامی، موسسات علمی و تحقیقاتی و انبارهای موشکی و مهمات و کشتی های جنگی سوریه و بنادر و باند فرودگاه ها را بلاانقطاع بمباران و در هم میکوبد. از طرف دیگر آمریکا نیز تحت نام یورش به “داعش” صدها حمله هوایی را روی تاسیسات مهم سوریه، ایران و حزب الله انجام داده است.
سقوط رژیم دیکتاتور سوریه برای روسیه در منطقه دریای مدیترانه درد سر آفرین است. زیرا روسیه با از دست دادن مجموعه ای از پایگاه های نظامی و استراتژیک در برخی شهرها و بنادر سوریه همچو (لاذیقه و طرطوس و …) که محل سوختگیری و استراحت و کمک رسانی و ارتباط با متحدین آفریقایش بود میتواند این روابط و کمک رسانی را تحت تاثیر و دچار اختلال و پیچیدگی خاص خود کرده و از امید و ذهنیت برخی از کشورهای قاره افریقایی نسبت به متحد چند ساله روسی خود بکاهد. از طرف دیگر آمریکا و دولت های اروپایی فرصت را غنیمت شمرده و هر یک از آنها برای فرستادن هیئت خود و دیدار با احمد شرع تروریست (زیر نظر دیروز خودشان) در حال رقابت و کشمکش هستند.
اما سقوط رژیم دمشق برای ایران فاجعه بار است. سالهاست که سوریه به یک پادگان نظامی بزرگ و یک شاهراه عمده برای ایران تبدیل شده است. سوریه به محلی برای ارتباطات و جلسات و نقل و انتقال افراد و اسلحه و وسایل لجستیکی میان ایران و کل گروه های اسلامی نیابتی اش در سوریه، لبنان، فلسطین و یمن تبدیل شده بود. اکنون با سقوط رژیم بشار اسد و فرار سپاه قدس و پاسداران از سوریه میتوان گفت که ایران از این شاهراه بزرگ ارتباطی و تجارتی محروم گشته و ارتباطات زمینی و هوایی ایران از این طریق بکلی بسته شده است. این مسئله یک شکست بسیار بزرگ استراتژیک برای ایران و ” محور مقاومت ” مرده به دنیا آمده آن که سالها میلیاردهای دلار از جیب مردم و کارگران ایران صرف آن کرده بود به حساب میآید. رژیم فسیل ها کلا دچار شوک و هستریک و اسهال خونی شده اند و امروزه هر یک از رهبران این رژیم به شیوه خاص خود در مورد این شکست استراتژیک کف چرانی میکنند.
اما هنوز کمربند تغییر و تحولات و نقشه استراتژیک اسرائیل و امریکا در منطقه تکمیل نشده است. این کمربند از فلسطین ” غزه” آغاز گردید و بعد از یک سال به لبنان رسید و سه هفته پیش از لبنان به مرکز اصلی ارتباطات و اتصالات ایران و گروه های اسلامی نیابتی اش یعنی سوریه سرایت کرد. بطوریکه فقط در مدت 12 روز این پایگاه مهم روسیه و ایران توسط گروه های متلون اسلامی به رهبری ” هیئت تحریرالشام” و زیر چتر و کمک و نقشه از پیش ریخته شده (آمریکا، اسرائیل و ترکیه .. ) فرو ریخت. این کمربند بنظرم در عراق و یمن به پایان می رسد. آنهم با فشار آوردن حداکثر به دولت عراق برای بیرون و خنثی کردن فعالیت (حشد شعبی، کتائب حزب الله عراق، جنبش النجبا ، عصائب اهل حق و چندین گروه دیگر). اگر اسرائیل بتواند رئیس جمهور آتی آمریکا ” ترامپ” را برای مغلوب کردن و تکمیل این کمربند (عراق و یمن) قانع و راضی کند، برایشان آسان خواهد بود که تغییر و تحولات مورد نظر خود را در خاورمیانه پیاده و راه اندازی کنند و سرانجام بعد از پر و بال کردن ایران، آنوقت میتوانند با کمک اروپا و با فشار حداکثر سیاسی و حتی نظامی به کابوس ج اسلامی و بلند پروازی های آن در منطقه پایان داده و آنرا به دلخواه خود رام و مطیع نمایند. گر چه مدتهاست که آمریکا و بریتانیا و برخی از کشورهای اروپایی برای رام کردن انصارالله “حوثی” های یمن دست به کار شده اند ، اما تا کنون نتیجه مطلوبی برایشان به بار نیاورده است. اکنون اسرائیل بعد از تهدیدهای نتانیاهو بمباران یمن و حوثی ها را آغاز نموده و سیر این حوادث فعلا ادامه دارد.
نقش و سیاست ترکیه:
مسئله دیگری که باید بدان اشاره نمود مسئله ترکیه می باشد. ترکیه در سقوط بشار اسد نقش کلیدی داشت و سالهاست که به دنبال چنین فرصتی می گشت. سران روسیه عملکرد ترکیه را خیانت به روسیه توصیف کردند و سران ایران از نقش و عملکرد ترکیه بسیار آزرده خاطر گشتند. اما ترکیه بعد از سقوط رژیم سوریه و خلاء قدرت در آنجا فرصت را غنیمت شمرده که به دو هدف استراتژیک خود جامه عمل بپوشانند. یکی اینکه میخواهند که دولت آینده سوریه دولتی اسلامگرای سنی باشد و از افراد و احزاب نیابتی خودش در راس قدرت قرار گیرند. تا سران ترکیه بتوانند بطور کامل و فراگیر سکان سیاسی و اقتصادی سوریه را بدست گیرند. دومی : اینکه ترکیه میخواهد که احزاب کرد را (تحت نام تروریست) بخصوص ” YPG”که نیروهای دمکراتیک سوریه نام دارند را در هم کوبد و آنها را وادار به فرار و ترک سوریه نموده و به مسئله کرد و خودمختاری و خودگردانی آنها پایان دهد و از اینطریق میخواهد که فشار بر ” په که که” را هم افزایش دهد. یا اینکه با فشار آوردن به دولت آینده سوریه ، “نیروهای دمکراتیک سوریه را مجبور به زمین گذاشتن اسلحه کرده و نهایتا آنها را در ارتش و سیستم اداری ادغام کنند تا دیگر چیزی همچو مسئله کرد در سوریه باقی نگذارند. در کل باید گفت که مسئله کردهای سوریه بر سر یک دو راهی قرار گرفته و باید منتظر ماند که ترکیه در رابطه با غرب چقدر میتواند با فشار سیاسی و نظامی خود نسبت به مسئله کردها موفق خواهد بود. به نظرم سیر تحولات و احتمالات چگونگی تشکیل دولت و گنجاندن و سهم تمام گروه های نیابتی دولت های غربی و عربی و غیره در سیستم اداری آینده سوریه بسیار زیاد و دشوار و مشکل آفرین می باشد و دولت آینده سوریه را با کلی مشکلات روبرو خواهد کرد.
عزت دارابی
٢٠٢٤/١٢/٢٢