نگاهی به اوضاع زنان کارگر در ایران

لقمان مهری

مقدمه

تبعیض جنسیتی در جامعه و بازار کار ، نگرشهای نادرست فرهنگی به مسئله کار کردن زن در جامعه و وجود قانون خانواده بر پایه مردسالاری و نابرابری جنسی، قوانین و مقررات تبعیض آمیز در محیط کار از عواملی هستند که آمارهای رسمی و جامع از تعداد کارگران زن را در بخش های گوناگون جامعه ایران با چالشهای جدی روبرو کرده است، بهبود وضعیت زنان در محیط کار نیاز به اصلاحات ساختاری در قوانین و تتغییرات عمیق در نگرش های فرهنگی و افزایش آگاهی عمومی در زمینه حقوق زنان در جامعه دارد تا بتوانیم درک درستی از زیست اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در ایران داشته باشیم. از سویی دیگر درایران به دلیل سیاستهای ضد کارگری و زن ستیزانه رژیم ، عواملی از جمله اخراج کارگران رسمی و رواج دادن قراردادهای موقت و سفید امضا و تعدیل نیروی کارخانه‌ها و کارگاهها و تعطیلی تولید، باعث تشدید فقر و کوچکتر شدن سفره کارگران شده است. که وضعیت زنان کارگر در ایران از همه دردناکتر و فاجعه آمیزتر است.

بازار کار و قوانین زن ستیز

محیط کار ایران یک بازار سنتی است که هنوز به سختی می‌تواند پذیرای حضور زنان باشد. در واقع می‌توان گفت که معضل زنان کارگر این روزها جذب شدن به این بازار کار است و محیط‌های کاری هم حساب ویژه‌ای روی استعدادها و توانایی زنان باز نمی‌کند. بازار کار مردانه در ایران این اجازه را نمی‌دهد تا سهم زنان از بازار کار تامین شود و عوامل متعدد دیگری از جمله دلایل سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و قوانین مردسالارانه و زن ستیزانه که از سوی حاکمیت کنونی بر جامعه سایه افکنده است باعث می‌شود تا فرصت های ورود به بازار کار به روی زنان بسته بماند. در برخی از کارگاههای تولیدی زنان بدون ایمنی، گوشی و تجهیزات محافظتی کار می کنند که در معرض آسیبهای شنوایی و مغزی هستند. در این برده داری نوین، دستمزد کم، رده های پایین شغلی و نبود امنیت شغلی از جمله معضلات زنان کارگر در ایران می باشد. البته باید توجه کرد که بسیاری از زنان ، مشاغل خانگی و کارگاههای فرش و صنایع دستی هستند که مزدی دریافت نمی کنند و معمولا آمار آنها در بازار کار لحاظ نمی شود.

طبق آمار ۵۸ درصد زنان شاغل در ایران در کارهای بی‌ثابت از جمله کار با قرارداد موقت، کار با قرارداد سفید و کارهای بدون قرارداد مشغول به کار هستند. از ۴ میلیون و ۳۲۰ هزار زن شاغل در ایران، تنها ۱,۶ میلیون نفر در مشاغل رسمی مشغول به کارند، یعنی ۲ میلیون و ۷۳۹ هزار نفر در مشاغل غیررسمی کار می‌کنند. آنان دارای حقوق و مزایای شاغلان رسمی، مانند بیمه بازنشستگی و بهداشت نیستند، و قراردادشان هم در اداره کار ثبت نشده است. همچنین، بیکارانی که مدرک دانشگاهی دارند ،حدود ۴۰,۳ درصد کل بیکاران ایران را تشکیل میدهند و این رقم به تفکیک جنسیت ۲۷,۹ درصد برای مردان و ۷۱,۸ درصد برای زنان بود. در ۱۴۰۱ از کل زنان بیکار، حدود ۷۲ درصد فارغ‌التحصیل دانشگاه بودند.

آسیبهای جسمی و روانی زنان کارگر

آسیب پذیرترین کارگران زن ایرانی، زنانی هستند که در پایین ترین رده بندی درآمدی زندگی می کنند و معمولا کم سواد هستند و در مشاغل یدی و خدماتی کار می کنند..این زنان در بخش صنایع دارویی، پوشاک، قالیبافی وکوره پزخانه ها بیشترین بخش کارگری را تشکیل می‌دهند وبزرگترین مشکل آنها نبود تشکل‌هایی است که به‌لحاظ صنفی از این نیروی کار حفاظت کند. در ایران انواع آسیبهای جسمی و روحی و جنسی، زنان کارگر را گرفتار کرده است. یکی از مهمترین فشارهای روانی «استرس کاری» است که عوامل متعددی در ایجاد آن نقش دارد. عادلانه نبودن سیستم پاداش، منطقی نبودن سیستم پرداخت، فقدان امنیت شغلی و ترس از بیکاری، عوامل فیزیکی، کم یا زیاد بودن حجم کار، شیفت های شب و دیگر مسائل از جمله مواردی است که به ایجاد استرس های ناشی از کار ختم می شود. انسان ها به طور غریزی برای دفع فشارهای روانی از راهکارهای متعددی استفاده می کنند که گاهی اوقات به دلیل شرایط محیطی و مکانی، انتخاب های غلطی رقم می خورد یا به عبارتی غریزه انسان تربیت شده عمل نمی کند به عنوان مثال روی آوردن به مصرف الکل، سیگار و سایر مواد برای کاهش فشارهای روانی یکی از راه های نادرست و غیرمنطقی است که باید در این خصوص آموزش های لازم صورت گیرد. مشکلات معیشتی در ایران تمایل زنان به خصوص زنان سرپرست خانواده را برای ورود به بازار کار مصمم‌تر کرده است، در حالی که به دلیل بازار کار سنتی ایران، قوانین به نوعی بازدارنده و محدودکننده حضور زنان در برخی مشاغل هستند و همین امر منجر به نابودی فرصت‌های شغلی جدید برای زن‌ها شده است. بنابراین فضای برابری برای رقابت شغلی زنان وجود ندارد.

از سویی دیگردولت‌ها عمدتا جبران کسری بودجه خود را از جیب حقوق‌بگیران تامین می‌کنند. در چنین بازار کاری معمولا گروه‌های ضعیف به خصوص زنان نسبت به مردان تاوان بیشتری پرداخت می‌کنند، زیرا برخی کارفرمایان با سودجویی، زنان را با کمترین حقوق و بیشترین ساعت اداری به کار می‌گیرند و این اولین آسیب به آنها است. زنان سرپرست خانواده نیز به دلایل متفاوت از جمله مشکلات خانوادگی ومعیشتی مجبور به ادامه کار در بدترین شرایط هستند. در یک دسته بندی، زن سرپرست براساس کمیت و کیفیت حضور همسر به سه گروه عمده تقسیم شده اند: { گروه اول} خانوارهایی هستند که در آنها مرد بهطور دائمی حضور ندارد و زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق، تنها شده اند یا دخترانی که تنها زندگی میکنند، سرپرست هستند؛ گروه دوم خانوارهایی را شامل میشود که مرد به طورموقت و به دلیل مهاجرت، مفقودالاثربودن، متواری ، و یا زندانی بودن و غیره غایب است و زنان مجبورند به تأمین معاش خود و در مواردی فرزندانشان بپردازند. {گروه سوم } خانوارهایی هستند که مرد در آنها حضور دارد، اما به دلیل بیکاری، ازکارافتادگی، اعتیاد، سربازبودن و غیره نقشی در امرار معاش ندارد و زنان مسئولیت زندگی خود و در مواردی فرزندانشان را برعهده دارند. عمده زنانی که سرپرست خانواده‌اند و توانایی تامین معیشت خود و فرزند خود را ندارند، فرزندان آنها غالبا وارد چرخه کار می‌شوند و به دلیل سن کم، آنها به کودکان کار تبدیل می‌شوند و تمام آسیب‌هایی که به یک کودک‌کار وارد می‌شود به والدین آنها نیز تحمیل می‌شود. با توجه به عوارض روحی و روانی معضلات زنان کارگر برخی از این افراد دچار سرخوردگی‌های روحی و روانی و به تبع آن دارای مشکلات عصبی و اختلالات شخصیتی نیز می‌شوند. در چنین مواقعی روابط این مادران با فرزندان خود دچار مشکل می‌شود. از سویی دیگر جدی‌ترین مشکل و چالشی که زنان سرپرست خانوار پس از حضور در میدان کار و شغل با آن روبه‌رو می‌شوند، عدم دسترسی به منابع اقتصادی و اجتماعی عادلانه است. این در حالی است که زنان کارگر عموما متعلق به فرودست‌ترین طبقات جامعه هستند. آنها برای اینکه بتوانند نان در بیاورند و خرج فرزندان خود را بدهند، به اجبار از خیلی چیزها می‌گذرند. خانواده‌های کارگری به دلیل درآمد کم و مشکلات اقتصادی فراوان دچار بحران اجتماعی و درون‌خانوادگی هم می‌شوند، چرا که اگر یک زن سرپرست خانوار دارای فرزند هم باشد به دلیل تامین معیشت مجبور است حداقل دو شیفت کار کند‌، از خانواده دور می‌شود پس چگونه می‌تواند نقش کامل سرپرست خانوار را ایفا کند. البته این افراد درگیر دیگر آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد نیز می‌شوند که البته این موضوع در بسیاری از موارد تن فروشی را هم ایجاد می‌کند.

زنان خانه دار حتی جزو کارگران بیکار محسوب نشده و بیمه ی بیکاری نمی گیرند. از سویی زنان کارگر بیکار شده که فاقد قرارداد بوده اند و حتی نمی توانند خواستار حق خود باشند دراین شرایط اقتصادی بحرانی ، بیشتر به مشاغل کاذب مانند دستفروشی در مترو و پیاده روها و یا مسافرکشی روی می آورند. این زنان هر روز از صبح تا شب با ترس از نیروی انتظامی داخل متروها که مانع از کار و توقیف وسایل آنان میشود امرار معاش میکنند.

قراردادهای موقت یا فصلی

زنانی که کار دستمزدی موقت می‌کنند، معمولا کارگران واحد‌های اقتصادی زیر ۱۰ نفر، کارگاه‌های کوچک، و یا نیروهای پروژه‌ای و شرکتی هستند که حتی برای کارهای مستمر قراردادهای موقت دریافت میکنند. در کارهای موقت برای زنان امکان ارتقای شغلی کم است، دستمزدها کم و یا حتی زیر حداقل دستمزد قانونی است، امنیت شغلی نیست و این زنان کارگر بیشتر حقوقی مانند اضافه کاری، حق بیمه و دریافت مقرری بازنشستگی ندارند. زنانی که در کارخانه‌های تولید محصولات دارویی و بهداشتی، آلاینده‌های صوتی و محیطی هستند بیشتردر معرض آسیب‌های جدی قرار دارند که می‌تواند کیفیت زندگی‌شان را کاهش دهد و منجر به کوتاهی عمرشان شود.در چنین شرکت‌هایی، نظارت بر آسیب‌هایی که کارگران را تهدید می‌کند، وجود ندارد.این آلاینده‌های شیمیایی، مشکلات تنفسی و ریوی برای کارگران به‌وجود می‌آورد،جدا از این آسیبها مشکلات روحی وروانی هم به آن‌ها وارد می‌کند، گاهی دیده می‌شود که کارگران زن به‌دلیل قرار داشتن در معرض این آلاینده‌های هورمونی با افزایش تستسترون مواجه می‌شوند و مشکلات جنسی پیدا می‌کنند. این درحالی‌است که کارفرماها به‌بهانه پرداخت پول بیشتر، کارگران زن را مجاب به کار بدون بیمه می‌کنند، که سود آن فقط برای کارفرماست؛ چراکه سهم بیمه‌ای کارفرما ۲۰ درصد، کارگر ۷ درصد و دولت هم ۳۰ درصد است، اما در بسیاری از موارد این درصد‌هایی که به‌واسطه نبود بیمه حذف می‌شود، به کارگران پرداخت نمی‌شود. زنان کوره‌پزخانه ها نیز مصائب طاقت فرسایی دارند. به خصوص زندگی در کنار کوره‌پزخانه‌ها که نه آب نه برق و گاز و تلفن دارند و نه آشپزخانه و حمام. در نزدیکی هر کوره ۱۰ تا ۱۵خانوار زندگی می کنند. ولی با کسادی بازار آجر به دلیل اینکه خانه‌ها با بتون و آهن ساخته می شوند، خیلی از کوره‌ها غیرفعال شده و بسیاری از کارگران کوره‌پزخانه‌ها بیکار شده‌اند. از سال ۹۵ به بعد وزارت کار دیگر قرارداد دسته جمعی با کارگران کوره‌پزخانه منعقد نکرده است، و پرداخت مزد آنها از چارچوب قانون خارج شده است و هر کارفرمایی بنا به سلیقه خود دستمزد می پردازد. به همین دلیل بیمه، بهداشت، ایمنی و سایر مزایای حقوقی نیز به فراموشی سپرده شده است که این مسئله زندگی همه کارگران کوره‌پزخانه را به خطر انداخته است.

پرستاران

اما کار موقت یا پاره وقت تنها شامل کارگران زن خدماتی، آریشگران، زنان مشغول به کار در کارگاه‌ها و کافی‌شاپ‌ها نیست. نیمی از نیروهای پرستار در کشور نیز که بیش از ۸۰ درصد آنها زن هستند، مزدبگیران ماهری‌اند که با قراردادهای موقتی شرکتی و یا ۸۹ روزه کار می‌کنند. از حدود ۱۳۰ هزار نیروی پرستاری که به استخدام وزارت بهداشت در آمدند، بیش از ۶۰ هزار نفرشان نیروهای قراردادموقت هستند.. بیشتر این پرستاران را بخش خصوصی و دولتی با واسطه شرکت‌های پیمانکاری استخدام می‌کند. با وجود کمبود نیروی پرستار و شیوع کرونا در سال 1401 که باعث بیکار شدن قشر عظیمی از پرستاران شد، نیروهای پرستاری کشور مجبورند با شیفت‌های اجباری و شیفت‌های اضافی و درآمدهای کم، کمبود شدید نیروی انسانی پرستار در مراکز درمانی را جبران کنند. تبعیض دستمزد پرستاران بیشتر از همه مربوط به تعرفه‌های بهداشت و درمان در ایران است که پزشک‌محور است و دستمزد ناچیزی به‌کار مراقبتی پرستاران تعلق می‌گیرد. حداقل و حداکثر حقوق پرستاران در ایران چیزی بین ۶ تا ۱۲ میلیون تومان در ماه است، که یعنی از خط فقر مطلق محاسبه‌شده توسط اقتصاددان‌های مستقل بسیار پایین‌تر است، با این وضعیت آشفته بسیاری از نیروهای حرفه‌ای پرستار از کشور ایران خارج و مهاجرت را ترجیح میدهند.

کارگران جنسی

از سویی دیگر کارگران جنسی هم موضوع مورد مناقشه نهادهای اجتماعی میباشد و هنوز جزو تابوهای فرهنگی جامعه محسوب می شود. در حال حاضر سن کارگران جنسی در ایران حدود ۸-۱۰ سال کاهش یافته و از سن ۲۰ تا ۳۰ سال به ۱۲ تا ۱۸ سال رسیده است. عوامل روی آوردن زنان به تن فروشی را، می‌توان فقر، اعتیاد، ازدواج اجباری، بیکاری، زیاده خواهی و تنوع طلبی مردان، وجود فضای یاس و ناامیدی بین جوانان و عدم وجود امکانات برای ازدواج و تشکیل خانواده، ازدواج مجدد مردان و طلاق برشمرد. که آمار‌های درستی از آن در دسترس نیست. وجود زنان روسپیگر قابل انکار نیست و نمی‌توان چشم بر بودن اینگونه زنان بست. با افزایش فقر مالی و فقر فرهنگی، فحشا نیز افزایش می‌یابد و بازار عرضه و تقاضای روسپیگری هر روز رشد صعودی دارد. یکی از راهکار‌های جدی در بسیاری از کشور‌ها، مقابله با این نوع تقاضا است. از طرفی دیگر آسیب‌های اجتماعی که در ابتدای برخورد با مسئله تن فروشی با آن رو به رو می‌شویم فقرو بیکاری است! پول که نباشد، سایه فقر که گسترده شود و شکم‌ها که خالی باشد هر کس می‌تواند تن به خود فروشی دهد! این قدیمی‌ترین حرفه جهان نیست؛ این قدیمی‌ترین استثمار در جهان است. چگونگی تنظیم صنعت کار جنسی همچنان یک مسئله بحث‌برانگیز در سطح جهان است. اما خارج کردن این حرفه از سایه‌ها می‌تواند به زنان کمک کند. و اولین کار جرم زدایی از این حرفه هست. کارگران جنسی باید از همان حقوقی برخوردار می‌شوند که کارگران و کارمندان دیگر از آن برخوردار هستند. در صورت فراهم کردن شرایطی بهتر برای کارگران جنسی، این یک اقدام رادیکال خواهد بود و بهترین گامی است که می تواند صورت بگیرد. لازم به ذکر است، بر اساس آمار اتحادیه بین‌المللی کارگران جنسی، حدود ۵۲ میلیون کارگر جنسی رسمی در سراسر جهان وجود دارد. این حرفه در سال ۲۰۲۲ در بلژیک جرم‌زدایی شد و همچنین در بسیاری از کشورهای دیگر مانند ترکیه و پرو قانونی است. و در کشور بلژیک این نخستین بار در جهان است که حقوق شغلی و قرارداد کاری برای این حرفه در نظر گرفته می‌شود.

سخن پایانی

زنان و دختران کارگر و متقاضی کار،با شرایط تحقیر آمیز و تجاوز به حرمت و کرامت انسانی شان از طرف کارفرماهای مرد، روبرو هستندو گاه درخواست ها و تقاضای نامتعارف و تعرض جنسی از سوی کارفرمایان که یا باید برای حفظ شغل شان به آن تن در دهند و یا شغلشان را ترک کنند. در مقابل این وضعیت و شرایط دردناک کار و زندگی زنان کارگر، اما تلاش همه جانبه ای در میان زنان در ایران

علیه آن وجود دارد، خواست و مطالبات زنان کارگر خواست و مطالبات طبقه ی کارگر اعم از زن و مرد است. مطالبات و خواست های طبقه ی کارگر، هر قدم که به پیش برود در بهبود شرایط کار و زندگی زنان کارگر تاثیر خواهد داشت، از جمله، لغو قراردادهای سفید امضا، اجباری شدن کارهای نیمه وقت، افزایش دستمزد، تحت پوشش بیمه های اجتماعی قرار گرفتن تمام کارگران و زنان خانه دار،نگه داری کودکان در مهدکودک ها بهنگام کار مادران و پدرانشان،و کمک هزینه زندگی به فرزندان خانواده تا سن ١٨ سالگی می باشد.

شرکت زنان در تشکل ها و مجامع عمومی کارگری و اعتراضات ومبارزات طبقاتی شان،می تواند به سرعت شرایط زندگی زنان کارگر را تغییر، تبعیض جنسیتی درمحیط های کار را خاتمه داده و دستمزد برابرکارگران زن و مرد را تامین و تضمین کند.

لقمان مهری

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری