چگونه شوروی از جنبش سیاسی آذربایجان و کردستان سواستفاده کرد؟

ووکاشین پاکروان

۲۱ آذر و ۲۴ آذر ماه سالروز دو واقعه در تاریخ سیاست ایران است! ۲۱ آذر سالروز فروپاشی فرقه دموکرات آذربایجان و ۲۴ آذر سالروز فروپاشی جمهوری مهاباد است که در دل جنگ جهانی دوم و تصرف ایران تأسیس شدند! اقدامی که نه تنها برای جنبش سیاسی آذربایجان و کردستان سودی نداشت بلکه آن‌‌را نیز تخریب کرد!

در جنگ جهانی دوم حکومت وقت ایران با عدم رعایت بی‌طرفی اعلام شده و ارتباط با آلمان نازی و مستشاران برلین، باعث شد که بریتانیا و شوروی ایران را تصرف کرده و این را به سه بخش تقسیم کنند: جنوب به دست بریتانیا، شمال به دست شوروی و مرکز نیست به دست حکومت ایران داده شد!

در این میان در ضعف حکومت مرکزی دو حکومت محلی در آذربایجان به رهبری جعفر پیشه‌وری و در کردستان به رهبری قاضی محمد پدید آمد! پدید آمدن این دو حکومت البته که خلع الساعه نبود و بلکه سیاست توسعه طلبانه شوروی و هم‌چنین سیاست اشتباه حکومت وقت ایران زمینه آن را فراهم کرد.

با روی کار آمدن رضا شاه در ایران، وی نخستین اقدامی انجام داد زبان فارسی را سراسری کرد، اقدامی که در راستای تبدیل شدن ایران به یک دولت-ملت را با یک زبان رسمی مشخص انجام شد! اما وی تنها به این مورد بسنده نکرد و با تأسیس فرهنگستان زبان فارسی عملا دست به فارسی‌سازی مناطق مختلف ایران از جمله در خوزستان زد و نام‌های عربی و بومی مناطق مانند الاحواز، معشور، محمره و عبادان تغییر داد، وی همچنین در کردستان و آذربایجان نیز یک بخشنامه صادر کرد که هرگونه آموزش زبان محلی و گویش این دو زبان در مدارس مناطق کردستان و آذربایجان ممنوع اعلام شود، همزمان هرگونه فعالیت و کنش‌گری مدنی نیز تحت عنوان مبارزه با تجزیه طلبی نیز سرکوب می‌شدند! مجموعه این عوامل باعث شد که متاثر از تصرف ایران توسط شوروی و بریتانیا نیروهای سیاسی در آذربایجان و کردستان تصمیم بگیرند از ضعف دولت مرکزی استفاده کنند تا حق و حقوق خود را دنبال کنند اما آن‌ها نمیدانستند که این ضعف و آزادی عملی که شوروی به آن‌ها داده بود نه بر اساس حسن نیت بلکه بر اساس سواستفاده مسکو از اهداف آنان بود!

اسناد بجا مانده از حزب کمونیست شوروی نشان می‌دهد که شوروی از فرصت پیش آمده می‌خواهد استفاده کند که با حمایت تشکیل حکومت محلی آن‌ها را وابسته به خود و سرانجام به عنوان جمهوری اقماری خود معرفی کند! چرا که آذربایجان و کردستان در یک موقعیت ژئوپولتیک خاص بودند که باعث می‌شد شوروی بتواند از حق و امتیاز نفت شمال بدون آن که حکومت ایران در آن نقشی داشته باشد استفاده کند و مرزهای شوروی را تا مرز عراق و نزدیکی به خاورمیانه برای مبادلات تجاری گسترش دهد! اما رهبران فرقه دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد بدون در نظر داشتن آن چه شوروی تدارک دیده بود غرق در احساسات ناسیونالیستی خود بودند تنها به حکومت محلی و خواسته‌های محلی خون می‌اندیشیدند! حکومت‌های محلی که اگرچه هر دو خواسته‌های خود را در چارچوب ایران بیان کردند اما شوروی برای آنان پلن‌های متفاوت دیگری داشت و قصد داشت رفته رفته آنان را از ایران جدا کند!

حاکمیت فرقه دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد و سرخوشی رهبران آنان از استحکام حکومت محلی البته که تنها یکسال دوام داشت زیرا با فشار دولت ایالات متحده آمریکا و همچنین مذاکرات قوام نخست‌وزیر وقت ایران و تضمین به مسکو برای انعقاد قرارداد نفت شمال و تعهد ایران مبنی بر آن‌که خاک ایران تهدیدی برای مسکو نخواهد بود، قوای شوروی خاک ایران را ترک کرده و دست از حمایت از فرقه دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد برداشتند که به دنبال آن ارتش حکومت وقت ایران در حملاتی برق‌آسا به حاکمیت این دو حکومت محلی پایان داد که در نتیجه آن، رهبران آنان مانند قاضی محمد اعدام شدند یا مانند جعفر پیشه‌وری در تصادف مشکوک در تبعید جان باختند!

سرنوشت فرقه دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد باید به عنوان یک الگو برای جامعه ایران در نظر گرفته شود که آن این است که هیچ دولت خارجی نمی‌تواند تضمین کننده آزادی،دموکراسی و عدالت اجتماعی در کشوری دیگر شود و هر زمان منافع آنان مجاب کند دست از حمایت برمیدارند! از همین رو مردم ایران باید بر خود و نیروهای سیاسی ملی، دموکراتیک و مترقی خود تاکید کنند و با اتحاد تمام مردمان ایران فارغ از تفاوت‌های قومی، زبانی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی بتوانند آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی را بر جامعه خود مستقر کنند و فصلی نو دراندازند! همچنین نباید فراموش کرد اتحاد ایرانیان تنها راه‌حل موفقیت آنان در نبرد برای عبور از فصل سیاه دیکتاتوری است چرا که این درد مشترک جدا جدا درمان نخواهد شد و باید بر اتحاد ایران به جای شکاف و فروپاشی آن تاکید کرد.

✍️ووکاشین پاکروان

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری