تعرض ناسیونالیستی به شعار زن-زندگی-آزادی

اقبال نظرگاهی

قیام مردم علیه حکومت فاشیسم اسلامی در ایران، با شعار زن-زندگی-آزادی شروع شد و نشان داد که قیامی است برای مطالبه زندگی و آزادی با محوریت حل مساله زن، و بازگرداندن اراده و اختیار به زنان در جامعه اسلام زده ضد زن. این قیام در آغاز یک دشمن بیشتر نداشت و آن حکومت منفور اسلامی بود؛ اما قیام آزادیخواهانه مردم بسرعت دشمنان جدیدی پیدا کرد. حضور و وجود نیروهای ارتجاعی در همه جوامع امری طبیعی بوده است؛ اما ارتجاع بیرون از قدرت، بجای تمرکز بر دشمن حاکم، در دشمنی با آلترناتیو پیشرو و مدرن غفلت نکرد و تلاش خود را بر جلوگیری کردن از رادیکالیزه شدن قیام مردم گذاشت. در این مقطع بود که ناسیونالیستهای ایرانی ابتدا قیام مردم را اعتراض نامیده و از انقلاب نامیدن آن حذر داشتند. وقتی جوانان مبارز در خیابانها اعلام کردند که “دیگر نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب” جبهه ارتجاع بیرون از قدرت به ناچار پذیرفت که بگوید انقلاب. در گام بعدی این جبهه -که رسما به عنوان سلطنت طلب معرفی شدند- با تبلیغات وسیعی آن را “انقلاب ملی” نامیدند تا بلکه بتوانند قیام را از رادیکالیزه شدن منع کرده و تحت کنترل خود بگیرند. روشن بود که علا رغم مسلح بودن این جبهه ارتجاعی، به انواع و اقسام رسانه و خبرنگار ورزیده و امکانات مالی، امکان “شاه خوری” این انقلاب آسان نبود. در این مقطع بود که شعار مرد-میهن-آبادی ابداع شد، تا به اصطلاح جلو جنسیتی شدن انقلاب را بگیرد. اما این شعار قبل از اینکه نشانی از مساوات جنسیستی را طرح کند، نمایش تازه ای از میهن گرایی و میهن پرستی ناسیونالیستی بود. این تلاش هم ناکام ماند، چنانکه فقط توسط خاک پرستان تکرار شد و مورد پذیرش صفوف مردم انقلابی قرار نگرفت.

نیروهای ارتجاعی در همین راستا “جنگ پرچم” راه انداختند و استدلال کردند که چون این انقلاب مردم ایران است و لازم است خود را با همین نام به جهانیان معرفی نماید؛ پس باید با پرچم اصیل و تاریخی ایران در اعتراضات خیابانی خارج کشور شرکت نماییم. مرتجعین منتظر جواب و اقناع کسی نبودند، آنها نه فقط هزاران عدد پرچم شیر و خورشید به تجمعات بردند، بلکه با حالت حق به جانبی هم پرچم می فروختند. وقتی از فروش پرچم نا امید شدند، بناچار آنها را مجانی میان مردم توزیع کردند. تعداد بسیاری از مردم که بعد سیاسی این حرکت را نمی دانستند، بطور خودبخودی آن پرچم را بعنوان پرچم ایران به دست گرفتند. گام بعدی تعرض لفظی به افرادی بود که هر گونه بنری -بخصوص اگر قرمز بود و یا بر روی آن شعاری علیه دیکتاتوری نوشته شده بود- در دست داشتند، که در ادامه در موارد متعددی منجر به برخورد فیزیکی هم گردید.

در برابر این تعرضات ارتجاعی، زنان مبارز که اکنون دیگر رهبری خود را بر جنبش انقلابی زن-زندگی-آزادی مسلم کرده بودند، ایستادند و تمکین نکردند.

همزمان با این کشمکش ها ضلع دیگر ارتجاع ناسیونالیستی، مدعی شد که شعار زن-زندگی-آزادی خاستگاه کوردی و کردستانی دارد و این “کردها” هستند که جرقه این انقلاب را زده و آن را رهبری می کنند و لذا این “رنسانس کوردی” است. آنها حتا سر اسم مهسا/ژینا امینی هم اعتراض داشتند و مدعی بودند “فارس ها” عمدا اسم را ژینا نمیگویند تا منکر کردستانی بودن این انقلاب شوند. آنها با طرح “انقلاب ژینا” فشار خود را گذاشتند. اما این صف محدود و ناپیگیر بود زیرا رهبری جریان اصلی ناسیونالیسم در کردستان را در اختیار نداشت، پس مجبور به عقب نشینی شد. اما این تلاشهای ارتجاعی بی تاثیر نبود و بازتاب منفی در جامعه آذربایجان داشت. نظر به اینکه دولت و کشور ترکیه در تاریخ صد ساله خود، همواره ستم و تبعیض گسترده ای بر بخشی از مردم کردستان که ساکن کشور ترکیه هستند، روا داشته است هر گونه فعالیتی از سوی ناسیونالیسم کوردی به سرعت و با شدت توسط ناسیونالیسم تورکی بازتاب منفی داده می شود. لذا تلاش برای کردستانیزه کردن این شعار، باعث عکسلعمل منفی در میان ناسیونالیستهای آذربایجان شده و بعنوان یک فاکتور در عدم حمایت لازم از جنبش زن-زندگی-آزادی در جامعه آذریایجان نقش داشت.

متاسفانه شعار زن-زندگی-آزادی حتا توسط بخشی از چپ و در آغاز، مورد بی مهری قرار گرفت. در حالیکه جوانان در خیابانها زن-زندگی-آزادی را فریاد می زدند و حکومت فاشیسم اسلامی به آنها شلیک می کرد، بخشی از چپ -که آنها را حمید تقوایی بدرستی چپ غیر سیاسی و ایدئولوژیک معرفی کرد- در حال بحث و جدل تئیوریک بودند، که گویا این شعار لیبرالی است و مطالبات طبقه متوسط را بیان می کند. استدلال کردند که شعار سوسیالیستی، آزادی-برابری-حکومت کارگری است و به کمتر از آن نباید قانع شد. این چپ حتا در تجمعات خارج کشور صف خود را از بقیه جدا کردند تا به خود بباورانند که آنها اهل فریب خوردن نیستند و وارد صف همه-با-همی ها نمیشن. {شخصا به این دوستان تذکر دادم که جدا کردن صف از ارتجاع، جدا کردن سیاسی است و نه فیزیکی، و بعلاوه این جدایی صف در انتخاب سیاسی در جامعه باید صورت بگیرد و نه در تجمعات شهرهای خارج از کشور.}

اگرچه هم ناسیونالیسم ایرانی و هم ناسیونالیسم کوردی، سر شعار زن-زندگی-آزادی اختلاف-دشمنی-و تنفر خود را از یکدیگر آشکار ساختند، اما لازم است که روشن باشد همه جریانات ناسیونالیستی در جریان قیام زن-زندگی-آزادی علیه همدیگر صف آرایی نکردند. این دو جناح الترا راست در ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم کوردی بودند که دنبال سهم خواهی خود، و نه مبارزه با حکومت اسلامی بودند. هم در جبهه ناسیونالیسم ایرانی و هم ناسیونالیسم کوردی بدنه اصلی و نماینده واقعی ناسیونالیسم بسی سیاسی تر با این قیام روبرو شدند. در صف ناسیونالیستهای ایرانی جناح سلطنت طلب و پادشاهی خواه، علیه شعار زن-زندگی-آزادی بود و با ناکافی و ناکامل خواندن آن سعی کرد شعارهای خود را به جامعه تلقین و از راه تبلیغات رسانه ای آلترناتیو خود را به مردم تحمیل نماید. در حالیکه جریانات دموکرات ناسیونالیسم ایرانی مانند “مصدقی ها” کاملا بر آن تایید گذاشتند. در کردستان هم جناح سنتی و دموکرات ناسیونالیسم از این شعار حمایت و جناح قوم گرا و خاک پرست سعی در کوردستانیزه کردن آن داشت. هیچکدام از این دو جناح الترا راست موفق نشدند، کمااینکه تلاش بعدیشان در جرج تاوون هم به نتیجه ای نرسید.

رفیق شراره رضایی در مطلبی تحت عنوان “چرا شعار زن_زندگی_کردستان ناسیونالیستی و ارتجاعی است و باید با آن مخالفت کرد؟” به خوبی فراز دیگری از این کشمکش سیاسی برای مصادره و شکست دادن شعار زن-زندگی-آزادی شرح داده است. مطاب حاضردرواقع در ادامه و برای تکمیل مطلب ایشان نگاشته شده است.

شعار “زن_زندگی_کردستان “چرا ناسیونالیستی و ارتجاعی ست و باید با آن مخالفت کرد؟!

بطور کلی ایدئولوژی سیاسی ناسیونالیسم، با تزریق آگاهی کاذب به جامعه، قربانیان زیادی از مردمی می گیرد که در تلاش اند تا از مصیبتهای عدیده جامعه سراسر تبعیض رهایی یابند. تقسیم مردم یک جامعه برحسب زبان و مذهب و فرهنگ و جغرافیای محل تولد، همیشه مبنای تفرقه میان مردم و تضعیف صفوف مبارزاتی آنها بوده است. این تقسیم بندی از رقص و موسیقی شروع می شود و به زندانیان سیاسی و حتا اعدامیان هم می رسد. در انقلاب علیه فاشیسم اسلامی حاکم بر ایران و افغانستان و ترکیه، ناسیونالیسم نه تنها عامل محرکه نیست بلکه بازدارنده و در خدمت ارتجاع حاکم است.

اقبال نظرگاهی

یازده دسامبر ۲۰۲۴

ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت۱۰۲

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری