در انتهای بن بست؛ در چرایی حمله به “حمید تقوایی و حزبش”

یاشار سهندی

یک جای منصور حکمت در نقد مستفعیون سال ۱۹۹۹ از حزب کمونیست کارگری اشاره ای دارد به این مضمون که هنگام رفتن کسی از حزبی، آن حزب را به عرش اعلا نمی رساند، تحسین اش نمیکند. و تجربه حزب کمونیست کارگری ثابت کرد که نه تنها این، بلکه آنها که فکر میکردند جای بهتری میروند و کاری مهمتری به زعم خود انجام خواهند داد، اما یا خود را به صورت سازمانی در کنار چپ سنتی هپروتی و غیر سیاسی یافته اند، و یا خود را “کمونیست کارگری منفردی” میخوانند که علاوه بر اشتراک نظری با چپ سنتی، همه همت سیاسی شان دشمنی با این حزب شده است و گویا همه حزب کمونیست کارگری در حمید تقوایی خلاصه شده است و به طرز ابلهانه ای نوک حمله شان با کینه ورزی مشخصی و شخصی به سمت “حمید تقوایی و حزبش” است. البته گروه اول هم در این زمینه با این گروه دومی مسابقه گذاشته اند. گویا حمید تقوایی مسبب ورشکستی سیاسی ایشان است، نه اینکه خود را از بستر اصلی کمونیسم کارگری دور ساخته اند. آنچه حمید تقوایی بیان میکند سیاستهای مشخص یک حزب معین است و ایشان از منصور حکمت یاد نگرفتند وقتی موضوعی به سیاست یک حزب تبدیل شده است و نقد ( البته اگر اسم تهمت زدن و فحاشی را بشود نقد گذاشت) نمی تواند متوجه شخص باشد.

ایشان سوای اعلام مواضع علیه نسل کشی در فلسطین، در عالم سیاست ایران کاری دیگری جز یافتن “ضعف جنبش”، حال چه جنبش کارگری باشد یا جنبش رهایی زن یا جنبش انقلابی زن زندگی آزادی برای خود تعریف نکردند و در عین حال به شدت در عالم خیال و اوهامات خویش دربدر دنبال این هستند که یک “اسکاندال” از حمید تقوایی کشف کنند تا شاید نشان دهند که هستند!

آخرین مورد حمله به حمید تقوایی را محمود قزوینی ظاهرا صلاة آنرا سر داده است، و مورد استقبال رحمان حسین زاده قرار گرفته است. محمود قزوینی اینچنین فضا را زهرآلود میکند:”معیار حمید تقوایی و حزبش مانند هر ناسیونالیستی، ایران و مردم ایران میباشد. بگذار کودکان و مردم در غزه جلو دوربینهای جهان کشتار شوند، بلرزند، از گرسنگی و تشنگی …نابود شوند، در عوض معمار و رهبر و مجری این آدم سوزیها و نسل کشیها از جنبش زن- زندگی -ازادی هواداری میکند و همین مفید و مثبت است!” و بر همین بستر رحمان حسین زاده نوشته است:” نهایتا چه اندازه زشت و ضد انسانی است، که به جنگ و ادامه تروریسم دولت فاشیستی اسرائیل امید ببندی، چون گویا “ضربه به جمهوری اسلامی و در راستای انقلاب مورد نظر حمید تقوایی و حزبش” است.

در اینجا لازم نیست به مطالب کادرها و اعضا و بیانیه های و اطلاعیه های حزب کمونیست کارگری در رابطه با نسل کشی در غزه و جنایات دولت اسراییل تاکید شود، تنها این اشاره لازم است به آخرین اطلاعیه حزب کمونیست کارگری در رابطه “با حکم بازداشت رهبران دولت اسرائیل و حماس یک گام به جلو علیه جنایتکاران جنگی ” شود، که در آنجا در راستای سیاست حزب کمونیست کارگری، از این حکم استقبال شده است. در این اطلاعیه تاکید شده:” با حکم جلب رهبران حماس و دولت اسرائیل جهان متمدن نشان میدهد که در برابر جنایتکاران و قاتلان مردم بی دفاع، دست بسته و اسیر نیست و قدرت اعتراض این جهان متمدن و انسانیت متشکل شده می‌تواند اهرم فشار مؤثری باشد تا به اتکا به آن نهادهایی چون دیوان کیفری بین‌المللی بتوانند متجاوزین را تحت تعقیب قرار بدهند. در این میان نباید از یاد برد که اگر جمهوری اسلامی نبود و امکانات نظامی وسیع همراه با حمایت مالی بی‌دریغ وجود نداشت، حماس نمی‌توانست دست به کشتار شهروندان بی‌دفاع اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بزند. جا دارد که در کنار نتانیاهو و گالانت و محمد ضیف حکم بازداشت بین‌المللی همه سران حکومت اسلامی نیز در دادگاه‌های بین‌المللی صادر شود.

حزب کمونیست کارگری ایران تأکید می‌کند دست جنایتکاران حاکم بر اسرائیل و تروریست‌های اسلامی باید از سر مردم کوتاه شود و باید با تمام توان علیه این دشمنان بشریت ایستاد.”

همین یک سند کفایت میکند که نشان دهنده دغل کاری محمود و رحمان باشد. کادرهای حزب و حمید تقوایی در برنامه های تلویزیونی به پیام دوم نانتانیاهو پرداختند و بر طبق فکتی که رحمان حسین زاده به عنوان سند محکومیت “حمید تقوایی و حزبش” ارایه کرده است، حمید تقوایی بر سیاست حزب کمونیست کارگری اینگونه اشاره و تاکید میکند: ” اما همانطور که همه تاکید میکنند و ما هم باید زیرش چند خط بکشیم و بیشتر برش متمرکز بشیم. …ما باید مبارزه را خودمان پیش ببریم، هیچ دولتی نمی اید جمهوری اسلامی را براندازه و نابود کنه. تو و سیاستهای آمریکا و حتی اسرائیل رژیم چنچ نیست….هر قدری دولتها قدم برمیدارند برای منزوی کردن، طرد کردن، بایکوت کردن جمهوری اسلامی باید از آن دفاع کرد. باید کمک کرد این قدمها هر چه بیشتر برداشته شود….دولتها پس از انقلاب زن -زندگی- آزادی از جمهوری اسلامی فاصله گرفتند و از مبارزات مردم حمایت کردند. نتانیاهو هم در پیامش از زن- زندگی- ازادی صحبت میکند و بر علیه جمهوری اسلامی صحبت میکنه. اینها همه تاثیرات خیابان است بر روابط بالایی ها. نفس انقلاب زن-زندگی- آزادی اجازه میده دولتها بیایند و در دفاع از این انقلاب در برابر جمهوری اسلامی بایستند. الان نتانیاهو داره همین کار را میکنه. باید تلاش کرد همه دولتها به این طرف بروند. در عین اینکه باید تاکید کرد بر استقلال مبارزه مردم و نیروی مردم ایران بالاخره تعیین کننده است. حتی در موضع گیری دولتها در مقابل جمهوری اسلامی.”این مواضع روشن کجایش “امید بستن به اقدامات یک فاشیست مانند نانتانیاهو” است که محمود و رحمان بر اساس آن بر علیه “حمید تقوایی و حزبش” دایره و دنبک به دست گرفتن که مُچش را گرفتیم!

قبلا در یک یادداشت دیگری نوشتم که رحمان حسین زاده دوست دارد شب میخوابد و صبح بیدار میشود ببیند درب حزب کمونیست کارگری تخته شده است. در یک مصاحبه تلویزیونی، ایشان این را منکر شد و حرفهای کلیشه ای را تحویل ما داد که نگران کمونیستهای حزب کمونیست کارگری است! اما از آنجا که دروغگو کم حافظه است در آخرین نوشته خود در ادامه حرفهای محمود قزوینی به صراحت نوشته است:” نهایتأ و بار دیگر باید بگویم برای من و بسیاری از فعالین کمونیسم کارگری جنبه تراژیک مسئله این است به نام “حزب کمونیست کارگری ایران” سیاستهای دست راستی همسو با راسیسم ترامپ و فاشیسم نتانیاهو و حاکم در اسرائیل را بیان میکنند. آیا در آن حزب فردی و یا جمعی وجود ندارد، حداقل این جسارت را داشته باشد و بگوید منطبق با سیاستهای کنونی مان اسم حزب را عوض کنیم وبی مهاباتر خود را از قید و بند “چپ و کمونیسم” رها کنیم. “

این عزیزان زمانی عضو حزب کمونیست کارگری بودند که لیدر آن منصور حکمت بود و در یک سخنرانی مشهور به سلبی و اثباتی به شایعاتی که در مورد حزب کمونیست کارگری ساخته بودند که از اسراییل پول میگیرد گفت:”… به نظر من شايعه‌اى که اينها از اسرائيل پول ميگيرند به نفع ماست. بگذاريد بگويند! اسرائيل که نميآيد به يک محفل چهار نفره کمک کند. حتما نفع خودش را در اين ديده است. لابد برآورد کرده است که حزب کمونيست کارگرى يک نيروئى است که ميشود بر آن سرمايه گذارى کرد. بگذاريد بگويند. واضح است که فحششان ميدهيم، بخاطر نیات و اهدافی كه دنبال میكنند. ولى اين ساده لوحها نميفهمند که ((با این شایعه)) اين تصوير رفته است به خانه‌هاى مردم که حزب کمونيست کارگرى به عنوان يک نيروى سياسى در منطقه از دولتى مثل اسرائيل (که هر دولتى نيست، و اصلا شبيه مثلا دولت اردن نيست، دولتی كه بايد قبل از آن با آمريکا توافق کرده باشد که به چه نيروئى پول ميدهد) کرور کرور پول گرفته است. يک چنين تصويرى رفته است در خانه‌هاى مردم و در نتيجه مردم ميگويند اينها ميتوانند بگيرند و نگهدارند و حتى ممکن است با اسرائيل و آمريکا به يک سازشى برسند که بتوانند خودشان را سر کار نگه دارند…” من نمیدانم این دوستان که چنین رگ گردنشان زده بالا که حمید تقوایی گفته فشار خیابان بالایی ها را به حمایت از انقلاب زن زندگی آزادی وادار کرده و باید این فشار را بیشتر کرد، آنزمان چرا لال مونی گرفته بودند و نگفتند این تصویر که اسراییل حامی ماست یک تصویر خوبی نیست امید به بستن به یک دولت فاشیستی است.

چه چیز در این میان تغییر یافته است؟ تنها چیزی که تغییر یافته این است که ایشان رویاهایشان در …چپ سنتی جستجو میکنند. هیچ نقش موثری در جنبش واقعی و در زمین سیاست ایران برای خود پیدا نمی کنند. ایشان در انتهای بن بست گرفتار آمده اند و فکر میکنند دنیا به آخر رسیده است. برای همین یک تصویر تیره و تار از جنبش های زنده کف خیابان ایران میدهند و از سوی دیگر ناتو و امریکا و اسراییل هم کلام با اپوزیسیون راست همه کاره عالم میدانند، که گویا دنیا به انگشت اشاره ایشان میچرخد. در تمام مدتی که اعتراضات خیابانی سال ۱۴۰۱ که منجر به شکل گیری انقلاب زن زندگی آزادی شد، کار ایشان همگی بدون استثنا این شده بود که از انقلاب ۵۷ کابوس بسازند و هشدار بدهند که گوادلپ تکرار میشود و تاریخ در شکل کمدی آن تکرار میشود. برای کسی که یک مطلبی را شنیده است اما درکش نکرده است حتی اگر وقایع به آن شکلی که ایشان به تصویر میشکیدند به رژیم چنج منجر میگردید، این کمدی نبود بلکه عین تراژدی بود. اما برای چپ بریده از دنیا و گرفتار در انتهای بن بست تکرار کلیشه ای موضوعی که از درک آن عاجز هستند ارائه یک کاریکاتور بی معنی گویایی بی ربطی ذهن ایشان با واقعیات بیرون از خودشان است.

حقیقت این است بعد از مرگ نابهنگام منصور حکمت، و انشعاب و مستعفیون بعدی، حزب کمونیست کارگری به رهبری حمید تقوایی توانست خود را بازسازی کند. تصور کنید خط حمید تقوایی نبود و ایشان غلبه پیدا میکردند الان حزب کمونیست کارگری کجای روزگار بود. این حزب اما صدای پای انقلاب را شنید و خود را آماده مواجه شدن با آن کرد و در این جهت سعی در سازماندهی جنبش های اعتراضی کف جامعه کرد. که اکنون میتوان انعکاس آنرا در مبارزه علیه اعدام، جنبش ضد مذهبی، خلاصی فرهنگی، زنان و کودکان و محیط زیست و کارگران و بازنشستگان، بایکوت جمهوری اسلامی در صحنه بین المللی مشاهده کرد. انقلاب زن زندگی آزادی که شکل گرفت حزب کمونیست کارگری غافلگیر نشد. از همان اول به اسم انقلاب آنرا به رسمیت شناخت و به پیشواز آن رفت. اما کسانی که جدا شده بودند آچمز شدند و تئوریهایشان یکی پس از دیگر به بن بست رسید. نجات خود را در پناه بردن به مبارزه ضد صهیونیستی و ضد امریکایی یافته اند و فکر میکنند هر چه بیشتر جنبش های جاری را در ضعف نشان دهند اهمیت کار ایشان، برای کاری نکردن بالا میرود و از همینجاست دشمنی کور ایشان به “حمید تقوایی و حزبش”*

به این عزیزان یادآور میشویم اگر میخواهید از این بن بستی که در آن گرفتار آمدید رهایی یابید به صف حزب کمونیست کارگری برگردید. تاریخ نشان داده است قاضی بی رحمی است. به سرنوشت پلخانف ها و کائوتسکی ها بنگرید. هر چند ایشان در زمانه خود، حداقل نقشی مهمی به سهم خود در گسترش مارکسیسم بازی کردند، شماها چی؟ جز ایجاد ترس و دلهره از تحولات جاری و دشمنی با “حمید تقوایی و حزبش”، اصلا حرفی برای گفتن و کاری برای انجام دادن دارید؟

یاشار سهندی

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری