ارزیابی مشترک کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) راهپیمائی مستقل مردم ایران برای نجات از استبداد دینی

حزب کمونیست و ایران راه کارگر

۱ـ پاسخ اسرائیل در شرایط بن بست سیاسی ـ پس از یک ماه جنگ روانی، حملات هواپیماها و موشک های اسرائیلی به پاره ای از مراکز نظامی جمهوری اسلامی در بامداد شنبه ۵ آبان برابر با ۲۶ اکتبر انجام گرفت. وسعت این عملیات و نتایجی که به بار آورده علیرغم ادعاهای دو طرف، هنوز قابل اندازه گیری مستقل نیست. اما یک چیز روشن است؛ این عملیات را نمی توان متناسب به رجزخوانی های نتانیاهو و گالانت وزیر جنگ اسرائیل و انتظار پروژه بگیرهای ایرانی خادم اسرائیل دانست. به نظر می رسد فشار امریکا بر دولت اسرائیل برای محدود نگه داشتن دامنه درگیری ها در آستانه انتخابات آمریکا موثر واقع شده است. چنین وضعیتی این امکان را به رژیم اسلامی می دهد تا با تعویق حملات جدید علیه اسرائیل تا انتخابات آمریکا، از دامنه تنش ها بکاهد. این که اسرائیل مجبور شده عملیات را در سطح مورد نظر آمریکا نگهدارد، بیش از هر چیز به وضعیت جنگی او در دیگر جبهه ها مرتبط است. این امر همچنین این حقیقت را آشکار می سازد که آمریکا علیرغم ژست های بشردوستانه می توانسته بر سیاست نسل کشی اسرائیل در غزه و با خاک یکسان کردن کل آن منطقه تاثیر گذار باشد و دولت نتانیاهو را وادار به پذیرش آتش بس پیشنهادی خود همراه با دولت های قطر و مصر کند اما درعمل دست دولت اسرائیل را در نسل کشی غزه باز گذاشته است.

۲ـ جمهوری اسلامی در دو راهی پاسخ یا عدم پاسخ ـ حملات جنگنده ها و موشک های اسرائیلی به پایگاه های نظامی در سه شهر ایران، حاکمیت جمهوری اسلامی را نیز در وضعیت بغرنجی قرار داده است. روشن است واکنش اولیه رژیم جنایتکار اسلامی کم اثر جلوه دادن این حملات و شکست رجزخوانی های نتانیاهو و گالانت بوده است. بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی و اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، هر دو بر کم اثر بودن این اقدامات و شکست آن و تاکید بر حق دفاع از خود نسبت به تعرض استوار بوده است. اما در پس این موضع گیری های دیپلماتیک، اختلاف نظرهای جدی میان سران کشور در جریان است. در میان اردوی حکومتگران دو گرایش آشکار در این رابطه صف آرائی کرده اند.

یک ـ طرفداران شعله ور ساختن جنگ، به تهییج هواداران خود مشغولند. آنها کم دامنه بودن حملات را نشانه ضعف دولت اسرائیل و نشانۀ پایان این رژیم تلقی کرده و تلاش دارند نیروهای پایه خود را به سوی آرایش جنگی ترغیب کنند. نگاهی به مقالات و موضع گیری های روزنامه های “کیهان” ، “وطن امروز” و “کارشناسان” رسانه های حکومتی و نیمه حکومتی، این سیاست را به خوبی برجسته می سازد. این جناح با تکیه بر کنترل کامل بر رسانه عریض و طویل صدا و سیما، با تسلط بر بسیاری از شبکه های مالی خارج از کنترل دولت و با نفوذ گسترده در رده های بالای سپاه، نیروی انتظامی و بسیج، از قدرت بالائی برخوردار است و گاه می تواند معادلات سیاسی دردرون قدرت جمهوری اسلامی را بر هم بزند.

دو ـ جناح طرفداران دولت که عمدتا از اعتدالیون و اصلاح طلبان راست تشکیل شده ، عملآ خواهان پائین کشیدن فتیله جنگ و سیاست عقب نشینی در روابط بین المللی است. جناح طرفداران دولت بر این امر واقف اند که حاکمیت اسلامی در اثر نارضایتی های داخلی و روابط خارجی ناپایدار و ضعیف شدن نیروهای موسوم به محور مقاومت توان درگیر شدن در یک جنگ تمام عیار را ندارد و بر آنند تا با جلوگیری از جنگ، نیروهای محور مقاومت را از موقعیت شکننده خارج کرده، روابط خود را با همسایگان، با اروپا و حتی آمریکا را گسترش داده و به انزوای جمهوری اسلامی پایان دهند و با کاهش یا لغو تحریم ها از فشار اقتصادی سنگین بکاهند. اکنون روشن شده که با وجود تحریم های بین المللی و بویژه تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا حتی روابط تجاری و اقتصادی با چین و هند و دیگر کشور ها نیز با مشکلات جدی روبرو خواهد بود. تورهای دیپلماتیک عباس عراقچی در کشورهای منطقه پیش از حملات اسرائیل با محکومیت نقض حاکمیت ایران توسط اسرائیل از سوی این کشورها همراه شده است. این نکته ای است که از سوی تحلیل گران مدافع این گرایش مدام مورد تاکید قرار می گیرد. به نظر می رسد که سران حاکمیت و شخص ولی فقیه با تاکید بر این که « شرارت رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچک‌انگاری» در تلاشند تا فتیله شعله های جنگ را پائین بکشند و از این اهرم برای گسترش بده بستان های دیپلماتیک بهره جویند. هدف دیپلماسی جمهوری اسلامی پیوند زدن واکنش خود به تحولات سیاسی در جنگ غزه و جنگ لبنان است تا از این طریق امکان همراه کردن تعداد بیشتری از کشورهای منطقه و بویژه کشورهای عربی را فراهم آورد.

۳ـ مردم ایران نظاره گر فعال و مستقل ـ واکنش مردم ایران به عنوان اصلی ترین نیروی موثر در تحولات نسبت به حملات اسرائیل و واکنش جمهوری اسلامی نسبت به آن بسیار درس آموز است. از نگاه مردم، این جنگ، جنگ مردم نیست. واکنش های اولیه نشان داده که در این جنگ، مردم نه در کنار رژیم جنایتکار اسلامی و تحت تاثیر تبلیغات عبث آن قرار می گیرند و نه در کنار نیروهای سلطه جوی کودک کش اسرائیلی. اکثریت مردم نه تحت تاثیر پروپاگاندای جنگی حاکمیت اسلامی، که دستانش آلوده به خون کودکان، جوانان، دانشجویان، ملیت های تحت ستم و کارگران و زحمتکشان ایران است، قرار گرفته و نه پیام های مزورانه و بیشرمانه نتانیاهو خطاب به مردم ایران، که تنها توانست دل پروژه بگیرهای مزدورش را گرم سازد، در میان مردم ایران اساسآ گوش شنوایی می یابد. بی اعتنایی مردم به تبلیغات جنگی، بی توجهی شان به حملات اسرائیل و آرامش شان در این شرایط نگران کننده، پیام بسیار روشنی دارد. در این پیام؛

اولاـ مردم ایران خواهان چنین جنگ ارتجاعی نیستند و از اقدامات جنگ طلبانه این دو نیروی رادیکال مذهبی، یکی با نام اسلام بنیادگرا و دیگری با یهودیت افراطی حمایت نمی کنند. این پیام را حاکمیت اسلامی به خوبی دریافته است. حاکمیت دریافته است که در یک جنگ احتمالی منطقه ای نمی تواند روی مردم ایران حساب باز کند.

ثانیآ ـ مردم ایران که انقلاب فرهنگی با شکوهی را آغاز کرده اند، انقلابی که بر باور به نیروهای پیشرو و مترقی برخاسته از اعماق جامعه استوار شده و متکی به اراده رهایی بخش آنان با مطالبات رادیکال و انقلابی کارگران و زحمتکشان، زنان و سایر گرایشات جنسی، معلمان، دانشجویان و ملیت های تحت ستم گره خورده، در متن انقلاب «زن، زندگی، آزادی» به دخالت های نیروهای خارجی اساسآ با نگاه بسیار منفی می نگرند. آنها نقش قدرت های بزرگ امپریالیستی در تلاش برای منحرف کردن انقلاب شان را دیده اند. آنها نتایج شعارهای دروغین استعمارگران دیروز و قدرت های سلطه جوی امروز را در افغانستان، عراق، لیبی، یوگسلاوی ، یمن و سوریه مشاهده کرده اند و امروزه نیز شاهد جنایات ارتش اسرائیل درغزه و لبنان هستند. از این رو نمی توان این مردم را فریب داد.

ثالثاـ مردم ایران در این روند به ماهیت پیاده نظام بودنِ نیروهای اپوزیسیون راست مزدور و وابسته به قدرت های خارجی بیش از پیش پی برده اند. نیروهای پیشرو و مترقی به خوبی میدانند که نیروهای راست فقط در پی بازسازی اشکالی از سلطه به مانندِ حکومت اسلامی هستند. بعضا تفاوت آنها در شیخ و یا شاه بودن است و سرسپردگی به قدرت هایی که به این دیکتاتورهای کوچک مزد می دهند. سرخوردگی شدید نیروهای وابسته به اپوزیسیون سلطنت طلب و مجاهدین پس از حملات اسرائیل، خود گواه این ماجراست. این هوشیاری مردمی امکانات جنبش انقلابی برای سازمانیابی مستقل و ایجاد تشکل های قدرت مردمی را بیش از پیش گسترش خواهد داد.

۴ـ اقدامات مسلحانه علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی» ـ هم زمان با حملات اسرائیل در پنجم آبان ماه به ایران، نیروهای جیش العدل به نیروی انتظامی در گوهر کوه شهرستان تفتان در بلوچستان حمله کرده و ده تن از سرنشینان دو واحد گشتی را کشتند و سلاح های آنها را به غنیمت گرفتند و با انتشار اطلاعیه ای این اقدام را حمایت از “مستضعفین مسلمان بلوچ” عنوان کردند. آنچه بیش از هر چیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است این نکته می باشد که اقدامات مسلحانه اساسآ در راستای منافع جنبش مدنی مردم بلوچستان قرار ندارد. اقدامات این گروه، مجوز آشکاری در اختیار نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی جمهوری اسلامی قرار می دهد تا سیاست های بشدت امنیتی خود در منطقه را با خشونت بیشتری دنبال کنند. واقعیت این است که در دو سال گذشته جنبش مدنی مردم بلوچستان به عنوان یکی از اصلی ترین و پیگیرترین مدافعان جنبش انقلابی «زن ، زندگی، آزادی» عمل کرده و توانسته پیوند های میان مردمان این استان و سراسر ایران را بیش از پیش گسترش داده و تقویت کند. اما روشن است که اقدامات مسلحانه جدا از توده جیش العدل در راستای این همبستگی عمل نکرده بلکه در جهت بر هم زدن آن حرکت کرده است.

۵ ـ بودجه بر متن فروپاشی اقتصادی ـ دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی در تلاشند تا بحران اقتصادی خود را کنترل نمایند. تلاش حاکمیت برای پیوستن به بریکس و بزرگنمایی نقش آن بیش از نتایج واقعی، در راستای خودفریبی و مردم فریبی است. واقعیت این است که در شرایطی که اقتصادهای نوظهوری مانند چین، روسیه، هند، برزیل، آفریقای جنوبی و ترکیه در تلاش برای ایجاد یک قطب اقتصادی جدید هستند و اقتصادهای کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس نقش برجسته ای در تعاملات اقتصادی جهانی بازی می کنند، اقتصاد ایران به پائین ترین سطح حتی در میان کشورهای منطقه سقوط کرده است. جمهوری اسلامی با اقتصاد فروپاشیده و بحران زده و تحت تحریم های فلج کننده، تلاش دارد با آویزان شدن به بریکس و قدرت های نوظهور اقتصادی برای حضور خود در جهان جاپایی باز کند. اما مسئله تحریم ها همین تلاش را نیز با شکست روبرو ساخته است. اقتصادی که نه قادر به فروش نفت است، نه از تولیدات داخلی قابل رقابت جهانی برخوردار است، نه معاملات اقتصادی قابل اتکایی با دیگر کشورها سازمان داده و نه توان تامین مایجتاح مردم خود را دارد، چگونه می تواند با اقتصادهای کشورهایی همچون چین، بزریل، آفریقای جنوبی و حتی ترکیه به رقابت بپیردازد؟ در کنار چنین وضعیت نگران کننده و اسف بار اقتصادی، تدوین بودجه ۱۴۰۴ بیش از آنکه تلاشی برای درمان دردهای اقتصادی کشور باشد، لیست کردن رانت های نهادها و ارگان های انگلی است. واقعیت این است که بخش اعظم اقتصاد کشور، یعنی ۶۰ درصد آن، در اختیار نهادهای بیت رهبری قرار دارند. این نهادها در ردیف های هزینه جایگاه روشنی دارند اما در ردیف درآمدها و مالیات ها جایی ندارند. در۴۰ درصد بقیه اقتصاد کشور هم ردیف های هزینه های نهادهای مذهبی ـ انگلی آنچنان بالاست که جایی برای بودجه آموزش و پرورش و بهداشت و درمان باقی نمی گذارند. اکنون که اکثریت مجلس در اختیار نمایندگان جناح های فوق ارتجاعی وابسته به نهادهای مذهبی و دینی است، بودجه ای که از مجلس خارج خواهد شد به احتمال زیاد بودجه نهادهای مذهبی خواهد بود با تکیه بر مالیات ستانی از مردم و برداشت از صندوق ذخیره ارزی و فروش اموال عمومی به خودی ها و خصولتی سازی شرکت های دولتی. واقعیت این است که بدون در هم شکستن حاکمیت اسلامی و جدایی دین از دولت و از میان برداشتن نقش نهادهای مذهبی انگلی و تکیه بر سیاست های تولید محور و سامان دهی اقتصاد بر پایه منافع اکثریت عظیم مردم، امکان رهایی از بن بست کنونی وجود نخواهد داشت و تدوین بودجه سالانه نیز چیزی جز تقسیم اموال چپاول شده مردم در میان خودی ها و نهادهای بی خاصیت مذهبی نخواهد بود.

۶- تشدید سرکوب به مثابه تنها وسیله مقابله حاکمیت اسلامی با جنبش ژینا ـ در فضای جنگی کنونی، انزوای همه جانبه رژیم از سوی مردم، فروپاشی اقتصادی و هم زمان ادامه جنگ فرسایشی اما بی وقفه مردم و جنبش از پائین در عرصه نافرمانی مدنی توده ای زنان در مقابله با حجاب اجباری، اعتراضات در کانون های جنبش های اجتماعی و گسترش روزانه جنبش مطالباتی و اعتراضات در بسیار قلمروهای دیگر، تنها وسیله باقی مانده برای حفظ و بقای رژیم، سرکوب فعالان سیاسی، صنفی، مدنی، فرهنگی، اهل قلم و هنر و تشدید اعدام برای ایجاد فضای ترس و ارعاب است. اعدام جنایتکارانه جمشید شارمهد که چهار سال پیش توسط نیروهای امنیتی رژیم از دوبی ربوده شد، تازه ترین اما نه آخرین مورد کاربرد مجازات ضدانسانی اعدام برای حفظ رژیمی است که در چنبره بحران های مرکب در قهقرای فروپاشی قرار دارد. باید مانند همیشه تاکید کنیم که برای رهائی از جهنم جمهوری اسلامی و در ادامه آن بنای جامعه ای بر مبنای آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم تنها چاره کارگران و زحمتکشان وحدت و تشکیلات است.

۷ ـ فرصتی تاریخی برای سازمانیابی توده ای و از پائین ـ پیشروی آرام و مستمر جنبش انقلابی مردم چه در عرصه آزادی های سیاسی، اجتماعی و مدنی و چه در عرصه جنبش های مطالباتی، نشان از قدرت جنبش مردمی دارد که روز به روز به پیشروی خود ادامه می دهد. اعتراضات مداوم کارگران، بازنشستگان، پرستاران، معلمان و دانشجویان، اکنون به رویدادی روزمره با خواست های روشن و شعارهای دقیق تبدیل شده است. واقعیت این است که حاکمیت جمهوری اسلامی که با اقتصادی فروپاشیده و ناترازی های گسترده در بسیاری از عرصه ها دست و پنجه نرم می کند توان پاسخ گویی به خواست های مردمی را ندارد. همین امر باعث قدرت گیری مدام جنبش های مطالباتی شده است. اکنون که اپوزیسیون راست به شدت رسوا شده ، حالا که حنای اصلاح طلبان نیز به کلی رنگ باخته، زمانی که طشت عوامفریبی های مستضعف پناهی حاکمیت مدت هاست از بام افتاده، بهترین فرصت برای سازمانیابی مستقل، از پائین و متکی به کادرهای مردمی در جنبش های اجتماعی فراهم آمده است. حالا زمان آن است که همه بخش های جنبش های اجتماعی برای سازمانیابی صنفی و مستقل آستین ها را بالا بزنند و این تشکل های صنفی مستقل را به سوی همگرایی های سراسری سوق دهند و از جویبارهای قدرت خود رودخانه های عظیم دگرگونی های اجتماعی را سازمان دهند. اکنون زمان آن فرارسیده که نیروهای پیشرو، چپ و رادیکال جنبش که آزادی های بی قید و شرط سیاسی را شرط بلوغ سیاسی جامعه می دانند، ضرورت سازمانیابی توده ای مردم را وظیفه خطیر خود می دانند، به حق تعیین سرنوشت مردم و حق بی بدیل آنها برای تعیین ساختارهای سیاسی قدرت توده ای توسط همه آحاد مردم باور دارند و از هر نوع قیم مآبی رویگردانند، به حق تعیین سرنوشت ملیت های کشور و ضرورت اتحاد داوطلبانه آن ها اعتقاد دارند و برابر حقوقی همه شهروندان کشور بی توجه به جنسیت، ملیت، زبان، فرهنگ مبارزه می کنند، به سوی همگرایی بیشتر حرکت کرده و برای ایجاد یک قطب قدرتمند چپ سوسیالیستی گام های مشخص و روشن بردارند. این فرصت تاریخی را نباید از دست داد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

پیروز باد انقلاب مردم ایران

زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران

چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری