چند سال اول قرن بيستم نقطه عطف جنبش جهانى کارگرى محسوب مى شود. از طرفى سرمايه دارى جهانى دوران شکوفايى خود را پشت سر گذاشته و پا به دورانى از بحران و انحطاط مى گذارد که چندى بعد به جنگ جهانى اول منجر مى شود و از طرف ديگر کارزار جدى گرايش سوسياليزم انقلابى عليه نفوذ رفرميزم در جنبش کارگرى آغاز مى شود که پس از پيروزى انقلاب اکتبر به شکل گيرى بين الملل سوم مى انجامد. رزاى سرخ پيشقراول اين مبارزه است. حتى چندين سال زودتر از بلشويک ها. سلسله مقالاتى که رزا عليه رويزيونيزم برنشتاين در سال هاى ٩٩-١٨٩٨ به نگارش در مياورد و بعدتر به صورت مجموعه اى تحت عنوان “رفرم اجتماعى يا انقلاب؟” منتشر مى شود٬ حتى درقرن فعلى يکى از کليدى ترين متون سوسياليزم انقلابى را تشکيل مى دهد. مبارزه عليه رفرميزم در جنبش کارگرى امروزه دو صد چندان مهمتر از آن دوران است. اين گفته رزا که اين دموکراسى بورژوايى نيست که به تدريج به سوسياليزم منتهى مى شود٬ بلکه اين سوسياليزم است که دموکراسى واقعى را نجات خواهد داد٬ امروزه بيش از هر زمان ديگرى واقعيت عينى خود را برجسته ساخته است.