جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱، جمعه سیاه زاهدان و بلوچستان و بیانگر اوج وحشی گری فاشیسم دینی در بلوچستان است. در این روز به دنبال فراخوانی در اعتراض به قتل حکومتی ژینا مهسا امینی، در همبستگی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» و همچنین تجاوز به ماهو دختر ۱۵ ساله بلوچ توسط فرمانده انتظامی چابهار، پس از نماز جمعه در مسجد مکی زاهدان، تظاهراتی برپا شد. در جریان تظاهرات اعتراضی بعد از نماز جمعه، گروهی از نمازگزاران به سوی کلانتری ۱۶ زاهدان حرکت کرده و در آنجا شعارهایی علیه جنایات حکومت اسلامی و در حمایت از خیزش انقلابی ژینا سر دادند. برخی از معترضان خشمگین به سوی کلانتری سنگ پرتاب کردند، اما مأموران یگان ویژه، که از قبل داخل کلانتری مستقر بودند، در پاسخ به سنگ، معترضان را با سلاح های جنگی و «گلولههای جنگی مرگبار» به گلوله بستند. سپس مأموران لباسشخصی، که از پیش در بالای ساختمانهای اطراف مصلای زاهدان مستقر شده بودند، با سلاح های جنگی نمازگزاران داخل مصلی را به گلوله بستند و در کمتر از یک ساعت بیش از صد نفر را به قتل رسانده و بیش از سیصد نفر را مجروح کردند. انتشار این خبر باعث بهوجود آمدن درگیریهایی در سطح شهر شد که در این درگیریها نیز عدهای کشته شدند. در ۱۳ آبان ۱۴۰۱ تظاهرات مسالمت آمیز مردم خاش در همبستگی با خیزش انقلابی ژینا و در اعتراض به کشتار جمعه خونین زاهدان نیز توسط نیروی های امنیتی و انتظامی رژیم اسلامی با کشتن ۱۸ نفر از مردم این شهر به خون کشیده شد. این جنایت رژیم اسلامی نیز به جمعه خونین خاش معروف شد.
سیاست سرکوبگرانۀ حاکمیت اسلامی در سراسر ایران در تمامی روزهای تداوم خیزش انقلابی ژینا بسیار بیرحمانه بود. کشتار جوانان، شلیک به دختران و پسران جوان با گلوله های ساچمه ای و نشانه رفتن چشم های زیبای آنها و دستگیری نزدیک به یکصد هزار نفر بیان این ددمنشی است. اما کشتار جمعه خونین زاهدان، جنایتی کینه توزانه در حق مردم نجیب بلوچ، انتقام گیری مذهبی شیعیان بنیادگرا از بلوچ های سنی و توحشی بیرحمانه بود که تنها از یک نیروی اشغالگر بر می آید. نباید از نظر دور داشت که به دلیل این ویژگی هاست که در تمامی دو سال گذشته حتی یک نفر از آمران و عاملان این جنایت خونین محاکمه نشده اند، به هیچ یک از اعتراضات خانواده هایی که عزیزانشان را بدون هیچ جرمی از دست داده اند نیز اعتنائی نگشته است. این سکوت سنگین و بی توجهی شرم آور، علیرغم آن صورت گرفته که در طول دو سال گذشته مردم زاهدان تقریبا هر هفته پس از نماز جمعه با تظاهرات مسالمت آمیز به این جنایات اعتراض کرده و همبستگی خود با جنبش انقلابی ژینا را به همگان اعلام داشته اند.
سیاست های تبعیض آمیز، خوی اشغالگری و نظامی گری و نگاه امنیتی از سوی دولت مرکزی، هم در سلطنت پهلوی و هم در استبداد ولایی راهنمای اصلی حکومت بوده است. یکی از مهمترین استان های کشور، که پس از استان کرمان پهناورترین استان کشور است و تنها استانی که با مرز آبی ۳۰۰ کیلومتری با دریای عمان، ایران و آسیای میانه را به آب های آزاد اقیانوس ها وصل می کند، همواره یکی از فقیرترین استان های کشور نگهداشته شده است. اگر سلطنت پهلوی نگاه امنیتی خود را با همدستی با خوانین و سران قبایل به پیش می بُرد، استبداد دینی این سیاست امنیتی را با همدستی آشکار با روحانیون سنی و دامن زدن به رقابت های قبیله ای تداوم بخشیده است. بی اعتنایی به وضعیت مردم این خطه به گونه ای است که نرخ باسوادی در سیستان و بلوچستان ۷۹ درصد یعنی ۷ درصد پایین تر از میانگین کشوریست. در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ در واقع ۱۴۸ هزار و ۸۶۰ نفر بازمانده از تحصیل و کسانی که ترک تحصیل کردهاند، شناسایی شده اند که بخشی از آنها بدلیل نداشتن شناسنامه بوده است. تنها ۵۰ درصد ورودیهای مدارس در کسب مدرک دیپلم موفق میشوند. همچنین بیش از نود درصد کلاسهای مدرسهها غیراستاندارد میباشند. استان برای رسیدن به سطح آموزشی مناسب به ۸۰۰ هزار متر مربع فضای آموزشی و ۸ هزار نیروی انسانی بیشتر نیازمند است. سیستان و بلوچستان به گواه همه آمارهای رسمی در قعر جدول تعداد بیمارستان و شاخص تخت بیمارستانی در کشور است. ۱۰ شهر از ۲۶ شهر استان اساسآ فاقد بیمارستان است. دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر که گستره تحت پوشش آن کل محدوده بلوچستان است، اعلام کرده با بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت تحت پوشش، شاخص تخت بیمارستانیاش ۰.۶ به ازای هزار نفر است؛ در حالی که شاخص متوسط و نُرم کشوری ۱.۷ به ازای هر هزار نفر است.
نگاه تبعیض آمیز و بشدت امنیتی حکومت اسلامی به استان سیستان و بلوچستان، اما باعث نشده است که مردمان این دیار خود را از مبارزات سراسری جدا بدانند. حضور پررنگ جوانان دختر و پسر بلوچ در خیزش انقلابی ژینا و تداوم غرور انگیز جمعه های اعتراضی زاهدان و دیگر شهرها در دو سال گذشته، چهره جدیدی از همبستگی مردمان این استان با دیگر مناطق سراسر ایران را به نمایش گذاشته است. به دیگر سخن بلوچستان در کنار کردستان، سّمبُل های عطش ملیت های تشکیل دهنده ایران برای اتحاد داوطبانه و در هم شکستن انبوهی از تبعیض های تو در تو مانند تبعیض های ملی، مذهبی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی بوده است. از این روست که گرامیداشت یاد جانباختگان جمعه های خونین زاهدان و خاش و یاد همه جوانانی که به بهانه های واهی و ساختگی و برای مرعوب ساختن مردم به جوخه های اعدام سپرده شده اند، یکی از وظایف انسانی همه ماست. همبستگی زیبا و غرور انگیز مردم بلوچستان در کنار مردم کردستان با جنبش انقلابی سراسری «زن، زندگی، آزادی»، اتهامات بی پایه تجزیه طلبی شوونیزم مرکزگرا را به حاشیه رانده است.
ما در برابر خشم و فریاد اعتراض خانواده هایی که عزیزانشان را در جمعه های خونین زاهدان و خاش از دست داده اند سرتعظیم فرود می آوریم و خود را در غم آنها شریک می دانیم. آن خون های پاک که بی دلیل بر زمین ریخته شد، درخت تنومند همبستگی سراسری و اتحاد داوطلبانه ملیت های تشکیل دهنده ایران را بارورتر خواهد ساخت. گرامیداشت یاد آن جانباختگان، وظیفه انسانی همه ماست. باید به حاکمان فاشیسم دینی نشان دهیم که ایران، بلوچستان را فراموش نخواهد کرد. همانگونه که در فریادهای پرشور مردم، کردستان چشم و چراغ ایران است، بلوچستان نیز چنین خواهد بود.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
پیروز باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
حزب کمونیست ایران
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴