جنبش انقلابی ژینا که ۲۵ شهریور۱۴۰۱ توسط زنان کردستان با شعار «ژن، ژیان، ئازادی» در گورستان آیجی شهر سقز بر مزار ژینا مهسا امینی کلید خورد، دومین سال خود را به پایان می برد و در آغاز سومین سال در اشکالی متنوع همچنان به پیش می رود. دو سال گذشته نشان داده که خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، جنبشی است مطالبه محور، رادیکال و انقلابی، از پائین ، توده ای، در بر گیرنده تمامی مزد و حقوق بگیران، و مدافع نابودی تمام اشکال ستم، تبعیض، نابرابری و سلطه ، بی توجه به جنسیت، ملیت، نژاد، زبان، گرایش عقیدتی و گرایش جنسی و جنسیتی. این جنبش برخاسته از اعماق جامعه، ثقل مبارزه را در میان مردم و در کشور تثبیت کرده است. این خیزش انقلابی تداوم جنبش های زحمتکشان کشور در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ است که بسیاری از خواست های آن اعتراضات را در خود دارد. در دومین سالگرد این جنبش انقلابی، نگاهی به ویژگی ها ، دستاوردها و کاستی های آن می تواند برای پیشروی به سوی آینده ای بهتر مفید باشد.
۱ ـ خیزش انقلابی ژینا در گام نخست انفجار خشم زنانه علیه آپارتاید جنسیتی تو در توی رژیم جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه سرکوب سیستماتیک بود که توانست رهائی زنان را در شعار”زن، زندگی، آزادی” بر پرچم جنبش بنشاند. زنان شجاع ایران و بویژه دختران جوان و جسور نه فقط روسری و حجاب اجباری به عنوان پرچم حاکمیت اسلامی را به زیرکشیدند، بلکه علیرغم بیرحمانه ترین سرکوب های فاشیستی، موج نیرومند آزاد پوشی را تثبیت کردند و تحسین جهانیان را برانگیختند. زنان شجاع به عنوان پیشگامان انقلاب کنونی ، با سازماندهی مقاومت مدنی درخشان و سراسری، یک انقلاب فرهنگی عمیق در جامعه ایجاد کرده اند. چهره امروز شهرهای ایران با چهره چند سال پیش آن قابل مقایسه نیست. تمامی تلاش حاکمیت با ۲۲ ارگان و نهاد کنترل کننده “حجاب و عفاف” و حتی گشت های منفور “نور” با شکست تمام عیار روبرو شده است. این انقلاب فرهنگی عظیم می رود تا یک سکولاریسم فمینیستی، دمکراتیک و از پائین را در جامعه ایجاد کند.
۲ ـ نقش زنان جوان در انقلاب ژینا با همراهی پسران و مردان جوان بسیار برجسته است. آن ها دوشادوش هم زمینه های یک انقلاب فرهنگی توده ای از پائین را دامن زده اند. این انقلاب فرهنگی قدرتمند به تضعیف سنت های ارتجاعی مردسالارانه منجر شده و اعتقاد به جدائی دین از دولت و برابر حقوقی زنان و مردان در همه عرصه ها را به اعماق جامعه برده است. این تحول درنوع خود بی نظیر، راه گشای یک جامعه رها از عقب مانده ترین سیاست ها و سنت هائی است که فاشیسم مذهبی در ایران آن ها را قانونی کرده است. این موج قدرتمند فرهنگی ضد مردسالاری حتی در میان زنان و مردان دین باور نیز رسوخ کرده و آنها را به تجدید نظر در دیدگاه ها و باورهای خود کشانده است. روشن است که این تکان شدید فرهنگی تا رسیدن به حذف قوانین مردسالارانه و تبعیض آمیز راه درازی درپیش دارد و نیروی گسترده ای برای تغییر این قوانین فوق ارتجاعی را مطالبه خواهد کرد. قوانینی همچون ارث، ازدواج، طلاق، حضانت فرزند، سفر و کار، قصاص … که تمامآ با اتکا به مردسالاری ریشه دار تحمیل شده اند، باید الغاء شده و بر مبنای برابر حقوقی کامل زنان و مردان، قوانین جدیدی تدوین شوند.
۳ـ در متن انقلاب ژینا، جنبش مطالباتی در حال پیشروی، نضج بی سابقه ای به خود گرفته است. ظرفیت عظیم این جنبش در گام نخست ناشی از فروپاشی اقتصادی و سقوط آزاد سطح زندگی اکثریت مردم است. “زندگی” در شعار “زن، زندگی، آزادی”، برخورداری از رفاه همگانی در جامعه را هدف گرفته است. وقتی “زندگی” در کنار “زن” به عنوان موتور مبارزه علیه آپارتاید جنیستی و “آزادی” یعنی رهائی انسان از قید و بندهای استبدادهای رنگارنگ، قرار می گیرد، زمینه پیوند “پیکار برای آزادی” و “پیکار برای نان” فراهم می آید. خیزش انقلابی ژینا، پیکار برای آزادی و پیکار برای نان را به هم گره زده است. وقتی انقلاب کار توده هاست، پیشبردن آن نیز بر دوش اکثریت عظیم جامعه است. جامعه به طبقات مختلف تقسیم می شود و هر طبقه ای در درون این جنبش ها خواست ها و نیازهای متفاوتی دارند. از این روست که اکنون شاهد پر شدن شکاف خواست های آزادیخواهانه و مدنی با خواست های برابری طلبانه و اجتماعی هستیم. حاکمیت جمهوری اسلامی همیشه تلاش کرده است که میان خواست های فرهنگی و خواست های طبقاتی مردم شکافی بزرگ ایجاد کند و مانع از همگرائی و همسویی مردم شود و با تکیه بر سنت های مردسالارانه و قوانین ارتجاعی و زن ستیزانه حرکت جمعی مردم را در هم بشکنند. اما انقلاب ژینا به این تلاش حاکمیت پایان داد. زنان پرتوان و قدرتمند که هم در عرصه فرهنگی سنگین ترین فشارهای تاریک اندیشان دینی را تحمل کرده اند و هم در شرایط زنانه شدن فقر بار سنگین بحران اقتصادی را بر دوش می کشند، عنصر فعال همگرائی های گسترده مردمی محسوب می شوند. امروز در کنار جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان، آزادپوشان، خانواده های دادخواه، جنبش اعتراضی جوانان برای یک زندگی معمولی و جنبش ملیت های تحت ستم برای رفع تبعیض های نهادینه شده، شاهد جنبش های مطالباتی و طبقاتی درخشانی هستیم. جنبش مطالباتی معلمان، اعتراضات مطالباتی پرستاران، اعتصابات صنفی کارگران، گردهم آئی هایی متحد بازنشستگان و حق خواهی کشاورزان دوشادوش جنبش های آزادخواهانه در حال گسترش است. این جنبش ها پیکار برای آزادی و پیکار برای نان را در هم گره می زنند که ادامه همین روند ستون های اصلی حاکمیت را به لرزه درخواهد آورد.
۴ ـ جنبش انقلابی ژینا که با پرچمداری جنبش زنان و همراهی جوانان جسور توانست ایران را دگرگون کند، بدون همراهی ملیت های تحت ستم و دگراندیشان دینی و فرهنگی نمی توانست توده ای شود. شعار “آزادی” و “زندگی” بیان حق برابر همه شهروندان کشور و حق آزادی عقیده و بیان برای همگان نیز هست. آغاز انقلاب ژینا در کردستان تحت ستم، معنای نمادین روشنی در خود داشت. همراهی کردستان و بلوچستان به عنوان دو جغرافیای تحت ستم ملی با خیزش انقلابی ژینا در تمامی دو سال گذشته پیام همبستگی روشنی دارد. اگر تبعیض های جنیستی، زندگی را برای زنان و سایر گرایش های جنسی به جهنم تبدیل کرده است، ، تبعیض های ملی و فرهنگی و مذهبی نیز دمار از روزگار بسیاری از مردمان تحت ستم در ایران درآورده است. این که در جمهوری اسلامی، زنان، مذاهب غیر شیعه ، دگراندیشان دینی و عقیدتی از حقوق شهروندی برابر برخوردار نیستند بر کسی پوشیده نیست. این تبعیض های تو در تو و چند لایحه زمینه همگرائی ها و همبستگی ها در جنبش انقلابی مردم را فراهم آورده است. کردستان و بلوچستان از کانون های داغ این جنبش هستند که تبعیض مرکب ملی، مذهبی، حاشیه شدگی اقتصادی و فقر در آن ها وضعیت انفجاری ایجاد کرده است. شعارهای همبستگی با مردم کرد و مردم بلوچ از سراسر ایران که از درون انقلاب ژینا سر بر آورد در تاریخ معاصر ایران کم نظیر بوده و حس همبستگی همگانی را خلق کرده و ضربه مهلکی به شونیست های وطنی وارد ساخته است.
۵ ـ فرویختن دیوار ترس و خلق درخشان شهامت انقلابی از دیگر دست آوردهای انقلاب ژینا است. تسلیم ناپذیری زندانیان سیاسی، اقدامات و اعتراضات آن ها، از سر گیری اعتراض زندانیانی که از زندان آزاد می شوند، بیان این روحیه ستایش برانگیز است. نمونه های درخشان مقاومت های ستودنی سپیده رشنو، سپیده قلیان، نرگس محمدی، گلرخ ایرایی، آنیشا اسداللهی، ویدا ربانی، روایت شلاق خوردن رویا حشمتی، حماسه توماج صالحی ، مهدی یراحی، شروین حاجی زاده و ده ها مورد غرورانگیز دیگر گویای روحیه ای است که تهدید شکنجه، شلاق، زندان واعدام را در برابر اراده شجاعان بی اثر ساخته است. روشن است که حاکمیت جمهوری اسلامی برای نجات خود ابزاری به غیر از سرکوب سراغ ندارد. موج گسترده احضارها و دستگیری ها و اعدام های جنایتکارانه و کشتن زیر شکنجه، نشان از این اراده پلید و فاشیستی دارد. اما این رذالت بی حد و حصر نه تنها باعث ترس در میان مردم و فعالان عرصه های گوناگون نشده، بلکه شجاعت های وصف ناپذیر مردمی چهره کریه استبداد دینی را سیاهتر و رسواتر ساخته است. امروز زندانی سیاسی بودن به سند افتخار خانواده ها تبدیل شده است. حالا دیگر شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” را می توان از زبان بازنشستگان متحد در کرمانشاه، از زبان زنان معلم و کارگران شوش و هفت تپه و نفت شنید. این روند از عمق آگاهی مردمی از نقش و جایگاه فرزندان شان خبر می دهد که در اسارت استبداد خونریز قرار دارند.
۶ ـ جنبش ژینا نه تنها همبستگی های مبارزاتی را گسترش داد، نه تنها فرزندان زندانی مردم را در قلوب همگان محبوب کرد، بلکه به جنبش دادخواهی جان تازه ای بخشید. از یاد نبرده ایم که در سرکوب خونین خیزش انقلابی ژینا چند صد نفر از جوانان مردم در سراسر ایران به دست نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم جان باختند. این موج ددمنشی همچون کشتارهای خونین در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ بسیاری از خانواده ها را داغ دار کرد. اما تنها داغدار بودن خصوصیت این خانواده ها نیست. آنها به نیروی بزرگ دادخواهی تبدیل شده اند. در جریان دو سال گذشته جنبش دادخواهی به شکل گسترده ای مطرح شده است. دادخواهان خیزش انقلابی ژینا در پیوند با دادخواهان کشتارهای دهه خونین۶۰ ، قتل عام تابستان ۶۷ ، کشتار کردستان، سر به نیست کردن های کوی دانشگاه ۷۶، و کشتارهای ۸۸،۹۶،۹۸ موج قدرتمند دادخواهی ایجاد کرده اند. دادگاه حمید نوری جنایتکار در سوئد به این موج دادخواهی قدرت بسیار گسترده ای بخشید و اگاهی مردم را بشدت بالا برد. حالا خانواده های شهدای جنبش انقلابی مردم در تمامی طول حاکمیت جمهوری اسلامی با افتخار از فرزندان و عزیزانشان سخن می گویند و جنبش حق خواهی و دادخواهی را به یکی از اهرم های جنبش انقلابی مردم ایران تبدیل کرده اند. این جنبش توانسته است خواست های “نه به اعدام” و “الغای هر نوع شکنجه و مجازات اعدام” را به دستور روز جنبش انقلابی تبدیل کند. مضافا اینکه هزاران انسانی که در جنبش ژینا توسط عوامل سرکوبگر رژیم نابینا یا بخشی از بدنشان آسیب دیده نیز بر ادامه مبارزه در سنگر جنبش انقلابی ژینا تاکید می کنند. بخشی از آنها گروه های ارتباطی با هم را ساخته اند و تجربیات خود را به اشتراک می گذارند. آنها شاهدان زنده توحش حاکمیت در برابر خواسته های رهایی بخش و آزادیخواهانه هستند.
۷ ـ یکی از علت های ماندگاری و تداوم خیزش انقلابی ژینا در برابر سرکوب بشدت خشن و فاشیستی جمهوری اسلامی، اتخاذ تاکتیک های کم هزینه و توده ای است. در اوج خیزش انقلابی، رژیم جمهوری اسلامی با تمام قوا و تحریکات بی وقفه و مستمر تلاش کرد تا احزاب سیاسی کردستان را وارد درگیری مسلحانه ساخته و با سوق دادن جنبش توده ای به رویاروئی زودرس نظامی، جنبش توده ای را از طریق سرکوب خشن نظامی دریک نبرد نابرابر، خاموش سازد. اما هوشیاری نیروهای سیاسی کردستان این توطئه رژیم را خنثی و بی اثر ساخت. مضاف بر آن، برخی از نیروهای موج سوار خارج از کشور و برخی از وابستگان گروه های آویزان به قدرت های خارجی در شبکه های اجتماعی وعده پیروزی زودرس را می دادند و در این راه از یه وجود آوردن تلفات سنگین هم هیچ احساس مسئولیتی نمی کردند. اما آگاهی عمومی فعالان جنبش در داخل کشور راه دیگری در پیش گرفت. استفاده درخشان از نافرمانی مدنی که زنان آزادپوش در پیش گرفتند، اتخاذ تاکتیک های مناسب از سوی جنبش های مطالباتی معلمان، پرستاران، کارگران، بازنشستگان، کشاورزان و مالباختگان اهرم قدرتمندی علیه سرکوب فاشیستی بود. حاکمیتی که برای یک تار مو، دختران را می کشد، برای تذکر حجاب دختر مازندرانی را قطع نخاح می کند، برای یک فرمان ایست کیان پیرفلک را به رگبار می بندد و نیکا ها را زجرکش می کند و جوان لاهیجانی را زیر شکنجه می کشد، نشان داده است که تا چه حد بیرحم و ددمنش است. مبارزه در شرایط حاکمیت چنین رژیمی به هوشیاری تاکتیکی بسیاری نیاز دارد. این هوشیاری تاکتیکی یکی از دستاوردهای خیزش انقلابی ژیناست که آن را در نافرمانی مدنی، اعتصابات، اعتراضات، تحریم گسترده انتخابات های فرمایشی رژیم، فراخوان ها، تحصن ها، کارزارها مشاهده کرده ایم.
۸ ـ یکی دیگر از درس های خیزش انقلابی ژینا؛ اصل تخطی ناپذیر انقلاب کار توده هاست. وقتی یک روند انقلابی آغاز می شود، این مردم هستند که بر پایه خواست ها و هدف هایشان آن را به پیش می برند. تصور این که می توان با تبلیغات سنگین، پرسروصدا و متکی به بیرون از جامعه، مردم را به این سو یا آن سو کشاند، تصوری عبث و شکست خورده است. بسیاری از نیروهایی که به قدرت های خارجی آویزان بودند و در تب کسب قدرت سریع و بی دردسر می سوختند، در روند انقلاب ژینا سرخورده شدند و گاه مردم را متهم به کم کاری می کردند و به “قشر خاکستری” می تاختند. آنها تصور می کردند که می توان با موج های تبلیغاتی گاه دروغین، با شکل دهی به شبکه های اجتماعی هدایت شده از خارج، با ایجاد جمع های سرهم بندی شده بدون ارتباط سازمانیافته با توده های مردم و تنها به اتکا به حامیان جهانی و تکیه بر نفرت مردم از رژیم فاشیستی می توانند به تغییرات مورد نظرشان دست یابند. اما این امید عبث شان نقش بر آب شد. مردم ایران نشان دادند که به راحتی حاضر نیستند بدون داشتن الگویی روشن، بدون داشتن تصوری شفاف از قدرت آینده، بدون نقش موثر خود در تحولات، یکبار دیگر با پرش در تاریکی، از چاله به چاه بیافتند. با این حال در دو سال گذشته شاهد رشد و پیشروی مردم در همه عرصه های مبارزاتی شان علیه فاشیسم مذهبی هستیم.
۹ ـ از دیگر درس های خیزش انقلابی ژینا این است که هیچ قدرتی در برابر مردم به پاخاسته و ناراضی یارای مقاومت نخواهد داشت. خیزش انقلابی ژینا تمامی طرح های سرکوب رژیم با خالص سازی و مشت آهنین را در هم شکسته است. حاکمیت اسلامی با پیش بینی حرکت های اعتراضی مردم، متکی به تجاربش در خیزش های دی ۹۶ و آبان ۹۸ ، سیاست مشتن آهنین را در پیش گرفت. برای موثرتر کردن این سیاست ضدمردمی، خالص سازی و یک دست سازی حاکمیت را با انتصاب دولت پیشکار به پیش برد. دولت رئیسی با بکارگیری “جوانان حزب اللهی گام دوم انقلاب اسلامی” وظیفه داشت تا مانع از پیشروی های مردمی شده و در صورت انفجارهای اجتماعی با مشت آهنین با مردم روبرو شود. واکنش خشن و بیرحمانه حاکمیت در برابر خیزش انقلابی ژینا بر این سیاست استوار بود. دستگیری بیش از ۹۰ هزار نفر و کور کردن صدها نفر توسط گلوله های ساچمه ای از نتایج این سیاست بود. طبق برآوردهای محافظهکارانهای که توسط چشمپزشکان در آبان ۱۴۰۱ گزارش شده، ۵۸۰ مورد تایید شده از آسیبهای جدی چشمی در جریان سرکوب اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در یک ماه اول خیزش انقلابی اتفاق افتاده است. از ۲۶ شهریور تا ۲۰ دی ۱۴۰۱، بیش از ۵۴۰ نفر، از جمله ۷۴ کودک (زیر ۱۸ سال) در سراسر ایران به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. با این حد از قساوت و شقاوت سازمانیافته دولتی، تصور حاکمیت بر این بود که این خیزش انقلابی را سرکوب کرده و می تواند با خیال راحت به حاکمیت خود ادامه دهد. اما قدرت اعتراضات مردمی و میزان خشم فروخورده توده ای که خود را در خیزش انقلابی ژینا و پیش از آن در تحریم انتخابات ریاست جمهوری سال۱۴۰۰ نشان داده بود، به گونه ای عمل کرد که دو سال بعد حاکمیت مجبور شد سیاست یک دست سازی و خالص سازی را به کناری بگذارد، دست به دامان اپوزیسیون درونی حکومت شود و به سمت دولت وفاق حکومتی حرکت کند. تحولات انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۴۰۳ و رای اعتماد یک پارچه مجلس به کابینه مورد تائید خامنه ای، بیان ترس حاکمیت از خطر انفجار خشم گسترده و سراسری مردم است. حاکمیت دریافته است که تنها با مشت آهنین نمی تواند در برابر خیزش انقلابی مردم مقاومت کند. آنها راه ترکیب سرکوب خشن و فریب بخش هایی از مردم را در پیش گرفته اند. حاکمیت جمهوری اسلامی بازی را به مردم باخته است.
۱۰ ـ هیچ قدرت خارجی، طرفدار قدرت گیری مردم ایران نیست. این درس دیگری از خیزش انقلابی ژیناست. در ابتدای خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» که تصور جابجایی سریع قدرت و بدست گرفتن سکان قدرت توسط نیروهای آویزان به قدرت های خارجی در فضا موج می زد، این تصور وجود داشت که پاره ای از قدرت های خارجی طرفدار تغییر رژیم در ایران بوده و تلاش می کنند از روی کار آمدن نیروهایی حمایت کنند که در راستای منافع آنها عمل کنند. اما فرسایشی شدن جنگ مردم با حاکمیت و افزایش بار طبقاتی جنبش مردمی و مطرح شدن خواست های توده ای همچون آموزش، بهداشت و درمان رایگان، تامین اجتماعی فراگیر و همگانی، لغو شرکت های پیمانکاری در کنار مبارزه برای رفع تمامی اشکال تبعیض های جنسیتی، ملیتی، قومیتی، فرهنگی و عقیدتی و مبارزه برای سکولاریسم فمنیستی و از پائین و دفاع از آزادی های گسترده و همگانی و تاکید برحق مردم بر سرنوشت خود، بسیاری از کشور ها را از این روند نگران کرده است. هیچکدام از کشورهای مرتجع منطقه و هیچ قدرت جهانی خواهان یک ایران آزاد، آباد، دمکراتیک و متکی به ارگان های قدرت مردمی نیست. تاکید بر برابری حقوقی زنان و مردان، تاکید بر رفع تبعیض ملی و سمت گیری به سوی اتحاد داوطلبانه ملیت های ساکن ایران و تاکید بر حق مردم بر تمامی منابع و امکانات کشور، مورد پسند قدرت های سلطه جو نیست. حالا مردم ایران بهتر متوجه شده اند که چرا قدرت های خارجی با کودتا دستاوردهای انقلاب مشروطیت را در هم کوبیدند و با کودتا به دولت دکتر مصدق پایان دادند و یا چرا در جریان انقلاب شکوهمند بهمن ۱۳۵۷ با تمام قوا از قدرت گیری فاشیسم مذهبی در ایران حمایت کردند. بر متن این آگاهی تاریخی است که امروز تمام پروژه بگیرهای قدرت های خارجی از چشم مردم افتاده اند و دیگر حنایشان رنگی ندارد. این جنبش توانسته است تمامی مدعیان آلترناتیوهای ساختگی، جدا از توده، بادکنکی و آویزان به قدرت های جهانی را سرجای خودشان بنشاند. حالا ثقل مبارزات مردمی در داخل کشور است و بر سازمانیافتن رهبران طبیعی خود از میان مبارزان داخل کشور تاکید ویژه ای دارد. لازم است که اینجا تاکید کنیم جریانهائی که در سطح بین المللی با خیزش انقلابی ژینا همراهی کردند، جنبش های چپ، فمنیسیتی و مترقی بودند. این روند امیدبخشی است که فرسایشی شدن جنگ کنونی با حاکمیت به تحکیم آن کمک خواهد کرد.
۱۱ـ درست در شرایطی که قدرت های خارجی به فکر همکاری با رژیم اسلامی بوده و نگران تحولات انقلایی در کشوری مهم در حساس ترین منطقه جهان هستند، همبستگی مردم جهان با خیزش انقلابی مردم ایران مایه امید و شادمانی است. یکی دیگر از نقاط مثبت و تحسین برانگیز خیزش انقلابی ژینا، بازتاب جهانی آن است. این خیزش انقلابی در دو سال گذشته توانسته است شعار زیبا و شورانگیز “زن، زندگی، آزادی” را به سراسر جهان مخابره کند. توجه مردم آزاده و دمکرات و برابری طلب جهان را به خود جلب نماید و همبستگی آنها را برانگیزاند. شعار”زن، زندگی، آزادی” به دیگر زبان ها ترجمه شده و در بسیاری از اعتراضات و حرکت های مردمی به کار گرفته می شود. درخشش این شعار در تظاهرات صدها هزار نفری در هندوستان در اعتراض به تجاوز و قتل یک زن جوان پزشک نشان داد که این موج همبستگی چگونه جهانی می شود. همبستگی زنان و دختران ترکیه و بویژه هنرمندان شان با جنبش زنان و دختران ایران، اعلام همبستگی بسیاری از هنرمندان و نام آوران فرهنگ و هنر در اروپا با خیزش انقلابی ژینا از دستاوردهای درخشان جنبش مردم ایران است.
۱۲ـ خیزش انقلابی ژینا که پیکار برای آزادی و پیکار برای نان را با هم گره زده و به رشد و گسترش جنبش مطالباتی از پائین دامن زده و اعماق جامعه را به حرکت درآورده است، عملا یک چرخش به چپ طبقاتی را موجب شده است. واقعیت این است که خواست های مختلف مردمی که اکنون در فضای کشور موج می زند؛ آزادی های گسترده و فراگیر، برابر حقوقی زنان و مردان در همه عرصه ها، رفع تبعیض های ملی، قومی، فرهنگی، جنیستی و عقیدتی، آموزش، بهداشت و درمان رایگان، تامین اجتماعی فراگیر و همگانی، حاکم کردن قوانین انسانی درمحیط کار، تجدید سازمان اقتصاد بر پایه نیازهای اکثریت عظیم، پذیرفتن حق مردم بر سرنوشت سیاسی خود با اتکا به آرای مستقیم، مخفی و همگانی و انتخاب ارگان های قدرت توده ای، قانون اساسی تدوین شده توسط نمایندگان مردم ، و در یک کلام دادن تمام قدرت به ارگان های منتخب توده ای، خواست هایی نیست که مورد نظر اپوزیسیون های راست و مدافع نظام سرمایه داری باشد. این خواست را تنها آلترناتیوی می تواند به پیش برد که طرفدار صدیق در هم تنیدگی آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم باشد. اکنون بربستر جنبش انقلابی و پیکارهای توده ای فرسایشی کنونی، فرصتی تاریخی برای بازسازی سوسیالستی و بازخیزی آلترناتیو سوسیالییتی فراهم آمده است. مطالبات اکثریت عظیم تنها از طریق قدرت سیاسی طبقه کارگر امکان پذیر است و به قول مانیفست برای دست یابی به آن طبقه کارگر باید نبردکنان دمکراسی را به دست آورد تا بتواند جامعه ای را برقرار کند که رشد و شکوفائی آزاد هر فرد شرط رشد و شکوفائی همگان باشد.
اکنون در دومین سالگرد این خیزش مستمر، پرتوان، مردمی و پیشرو، وظیفه همه نیروهای انقلابی و همه انسان های با وجدان، آزاده و مردم دوست است که برای برگزاری هر چه با شکوه تر دومین سالگرد این خیزش انقلابی وارد میدان شوند. تمامی نیروهای ساکن خارج کشور، به عنوان پژواک دهندگان صدای آزادیخواهی و برابرطلبی خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» می توانند از تمامی امکانات خود برای رساندن صدای مردم ایران به افکار عمومی جهان استفاده کرده و کوس رسوائی دیکتاتوری فاشیستی رژیم مستبد و خونریز ولایت فقیه را در هر شهر و کشور و در اقصی نقاط جهان به صدا درآورند. دومین سالگرد خیزش انقلابی ژینا بر متن درس آموزی های درخشان آن، فرصتی است که نیروهای انقلابی مدافع آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم صفوف خود را مستحکم تر ساخته و برای ایفای نقش انقلابی خود در این شرایط تاریخی مبارزات مردم ایران با تمام قوا تلاش کنند. در طی دوسال خیزش انقلابی ژینا، مبارزات امروز مردم ایران برای شکل دهی به بدیل سیاسی برای برپائی ارگان های قدرت توده ای اکثریت عظیم، برخاسته از اکثریت عظیم و توسط اکثریت عظیم، به شکل امیدوارکننده ای خیز برداشته است.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
پیروز باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
حزب کمونیست ایران
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
یکشنبه ۱۱شهريور ۱۴۰۳ برابر با ۱ سپتامبر ۲۰۲۴