اسماعیل هنیه رهبر سیاسی سازمان بنیادگرا و ارتجاعی حماس در مهمانخانه مهمانان خارجی دولت جمهوری اسلامی در شمال تهران توسط دولت اسرائیل ترور شد. انتخاب زمان و مکان ترور، بیش از خود ترور اهمیت یافته است. با اقدامات تروریستی دولت اسرائیل علیه فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی در سوریه، فرماندهان حزب الله و حماس در سوریه و لبنان تردیدی باقی نمانده است که ماشین ترور این رژیم از اطلاعات دست اولی درباره این مقامات برخوردار بوده و می توانسته اسماعیل هنیه را در قطر یا ترکیه نیز ترور کند. اما انتخاب مکان ترور در تهران و در روز مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید جمهوری اسلامی و پس از بازگشت بنیامین نتانیاهو از واشنگتن، بسیار آگاهانه و بر اساس ارزیابی های دقیق در راستای اهداف سیاسی صورت گرفته است.
هدف اول؛ ترور اسماعیل هنیه برای منفجر کردن مذاکرات آتش بس غزه انجام گرفته که با ابتکار آمریکا، مصر و قطر پیشنهاد شده بود. کشتن یک طرف مذاکره ، نه برای تسهیل مذاکرات بلکه برای بر هم زدن آن انجام گرفته است. دولت بنیادگرا و فاشیستی نتانیاهو برای خروج از بن بست کنونی در سیاست داخلی و برای کش دادن جنگ تا ماه نوامبر و انتخابات آمریکا نیازی به مذاکرات صلح و آتش بس ندارد.
هدف دوم؛ این ترور، در کنار ترور فواد شُکر رهبر نظامی حزب الله در حومه بیروت، یک روز قبل از آن، برای گسترش جنگ و کشاندن کامل حزب الله به این جنگ و در کنار آن کشاندن پای جمهوری اسلامی به عنوان فعال ترین حامی حزب الله و حماس به یک جنگ منطقه ای است. جنگی که پای آمریکا به عنوان مدافع همیشگی و سرسخت اسرائیل را به میدان جنگ باز خواهد کرد.
هدف سوم؛ با ارزیابی از پاسخ احتمالی جمهوری اسلامی، حزب الله و حماس به این اقدام تروریستی، و گسترش احتمالی جنگ در منطقه، دولت جو بایدن و معاون او کامالا هریس در وضعیت به شدت بغرنجی قرار خواهند گرفت. حمایت و عدم حمایت آن ها از اسرائیل تاثیر تعیین کننده ای بر انتخابات ماه نوامبر خواهد داشت. دولت نتانیاهو قصد دارد با کوبیدن بر طبل جنگ و گسترش آن و با بهره برداری از لفاظی های ارتجاعی و فاشیستی دولت جمهوری اسلامی علیه موجودیت اسرائیل، مانع از پیروزی دمکرات ها در انتخابات پیش رو گردد و با پیروزی دونالد ترامپ، دست اسرائیل برای گسترش نسل کشی آشکار و ادامه اشغال سرزمین های فلسطینی ها بازتر شود.
هدف چهارم؛ منفجر کردن سیاست های کنونی هسته سخت قدرت و رئیس جمهور جدید جمهوری اسلامی که با شعار تعامل با دنیا بر سر کار آمده است. کشتن مهمان جمهوری اسلامی در ایران، مسئله ای نیست که از سوی دولت ماجراجو و فاشیستی جمهوری اسلامی بی پاسخ بماند. درست با این ارزیابی دقیق، این ترور در روز تحلیف و در تهران عملی شده است. دولت اسرائیل سیاست تعامل جمهوری اسلامی با اروپا و آمریکا را به ضرر خود می داند و همواره از قدرت داشتن هارترین گروه های فاشیستی در ایران خشنود بوده و بهره برده است.
هدف پنجم؛ با ترور بلند پایه ترین و مهم ترین مهمان رژیم در مراسم تحلیف در قلب تهران و مهمانخانه محافظت شده، دولت اسرائیل برتری اطلاعاتی و امنیتی خود را به رخ جمهوری کشانده و ورشکستگی و فساد نهادینه شده در ساختار امنیتی رژیم را به نمایش گذاشته است. این ترور سیلی محکمی به صورت رژیمی است که با پاسخ “وعده صادق” تصور می کرد به اصل “بازدارندگی” در جنگ سایه ها رسیده است. این امر بحران درونی حاکمیت اسلامی را به شدت گسترش خواهد داد و بی اعتمادی در نهادهای امنیتی را تشدید کرده و باندهای گوناگون و مافیائئ قدرت را به جان هم خواهد انداخت.
اگر دولت نژادپرست و بنیادگرای یهودی اسرائیل می تواند با یک ترور حساب شده به این اهداف دست یابد، نه به دلیل برتری نظامی، امنیتی و یا سیاسی این رژیم بلکه به دلیل سیاست های به شدت ضدمردمی و ماجراجویانه یک رژیم نژادپرست و بنیادگرای مذهبی است که تمامی سیاست هایش آب به آسیاب دولت فاشیستی اسرائیل می ریزد. سیاست های ماجراجویانه منطقه ای جمهوری اسلامی، دفاع تمام عیار از اقدامات ارتجاعی سازمان های بنیادگرای حماس، جهاد اسلامی، حزب الله، انصارالله و گروه های عراقی تحت عنوان “محور مقاومت” و کوبیدن بر طبل “استکبارستیزی” ارتجاعی ، تماما در راستای منافع دولت اسرائیل و نسل کشی های بیرحمانه و ضدبشری این رژیم و حامیان غربی اش بوده است.
اکنون با آچمز شدن این رژیم و اجبارش به پاسخگویی به این ترور که کلیه نهادهای امنیتی رژیم را سرافکنده و رسوا ساخته، خطر گسترش درگیری های منطقه ای و شعله ور شدن جنگ های کنترل شده که هر زمان می تواند از کنترل خارج شود، بیش از پیش افزایش یافته است. گسترش درگیری ها و جنگ های کنترل شده، ابزاری در دست حکومت اسلامی برای ایجاد فضای جنگی، تشدید سرکوب فعالان مدنی، اجتماعی و سیاسی است که در راستای سرنگونی انقلابی این رژیم سرکوبگر و دیکتاتور و خیزش پایدار «زن، زندگی، آزادی» قرار دارند. تشدید این سرکوب لجام گسیخته را هر روز در ایران شاهد هستیم.
وظیفه تعطیل ناپذیر ما و همه نیروهایی که در راستای آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم مبارزه می کنند این است که با تمام قوا علیه اقدامات ضدمردمی و به شدت ارتجاعی هر دو طرف این درگیری خونبار مبارزه کنند. حمایت از آرمان فلسطین و همدردی با رنج ها و مرارت های ملت فلسطین یکی از وظایف تعطیل ناپذیر همه ماست. همچنان که مبارزه علیه فاشیسم مذهبی چه در لباس یهودی و چه در لباس اسلامی، از وظایف تعطیل ناپذیر ما محسوب می شود. همه آنها که به بهانه مبارزه با رژیم ارتجاعی و ضدمردمی جمهوری اسلامی در کنار اسرائیل قرار می گیرند و یا در برابر اقدامات دولت اسرائیل در نسل کشی تمام عیار مردم فلسطین و اشغال سرزمین های آنها مُهر سکوت بر لب می زنند، به حقوق بشر، اخلاقیات، انسانیت و همه ی ارزش های آزادیخواهانه، برابری طلبانه و رهایی بخش پشت می کنند. همه آنهایی که به بهانه مبارزه با جنایات اسرائیل و حامیان غربی اش مهر سکوت در برابر جنایات و ماجراجویی ها و سرکوبگری های رژیم اسلامی بر لب می زنند نیز دقیقا به همان ارزش های که در بالا برشمردیم، پشت می کنند. دفاع از همبستگی بین المللی میان کارگران، زحمتکشان و توده های مردم در منطقه و در سراسر جهان از وظایف همیشگی ماست. آتش جنگ های منطقه ای دودش بیش از همه به چشم زحمتکشان خواهد رفت . با تمام قوا علیه گسترش جنگ و جنگ افروزی ها بایستیم.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
پیروز باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
حزب کمونیست ایران
سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ برابر با ۰۳ اگوست ۲۰۲۴