جولان تروریسم دولتی از تهران تا بیروت!

ناصر بابامیری

اسماعیل هنیه یکی از رهبران اسلامیستهای موسوم به حماس، که برای مشارکت در مراسم تحلیف مزدور پزشکیان در پست ریاست جمهوری در حال دیدار و لاس زدن با خامنه ای قاتل جامعه ایران و دیگر سران حکومت بود، ساعت 2 بامداد روز چهارشنبه 10 مرداد 1403 محل اقامتش در یکی از نقاط استراتژیک شهر تهران برغم حفاظتهای شدید امنیتی مورد، اثابت موشک پهباد قرار گرفت، و خبرگزاریهای رسمی دولت ایران تائید کردند که آقای هنیه همراه با یکی از محافظانش ترور شده اند. فواد شکر فرمانده نظامی حزب الله لبنان نیز چند ساعتی قبل از ترور رهبر حماس، در بیروت ترور میشود. رهبری حماس و حزب الله و تشکیلاتهای مرتجع تروریستی آنها، سالهاست به اسم دفاع از مردم فلسطین و لبنان، پشت میلیونها شهروند بیدفاع در این کشورها سنگر گرفته اند، و از آنها دیوار گوشتی ساخته، جهت نیل به اهداف حقیرانه شان. کما اینکه تبهکار علی خامنه ای “پدر معنوی” حماس و حزب الله در ایران نیز چهار دهه از تعرض افسار گسیخته و جنایاتشان در حق به شهروندان ایرانی میگذرد، و سنگ دفاع از مردم فلسطین و لبنان را به سینه می زند، این در حالیست بایستی به جرم جنایاتی که طی دهه ها ببار آوردند، دستگیر و در پیشگاه یک دادگاه علنی مردمی محاکمه شوند. و اساسا این رهبران مرتجع که برای حفظ بقای خود در همزیستی انگلی با همدیگر بسر می برند، سالهاست از سوی رژیم دیکتاتوری ایران، کمکهای هنگفت مالی، نظامی، لجستیکی و تسلیحاتی دریافت کرده و ساپورت میشوند. کمتر کسی هست واقف نباشد، دهه هاست نیروهای مرتجع اسلامیستی که شاخه های متعددی دارند، بخشی از سوخت و ساز جنگ نیابتی و تروریسم در منطقه را تشکیل میدهند. حماس و حزب الله لبنان و حشد شعبی از این میان بطور ویژه هم از سوی رژیم ایران و شیوخ عربی و دیگر دولتهای مرتجع منطقه و هم از سوی قطبهای اقتصادی منطقه و دول غربی تغذیه و برای مقاصد معین بکار گرفته میشوند.

ترور رهبر حماس در خانه رژیم جمهوری اسلامی و خصوصا در نقطه بسیار استراتژیک که تحت کنترل شدید امینتی نیروهای سپاه قرار داشت، به کدامین اهداف خدمت میکند. حذف و ترور رهبر حماس در خانه محور مقاومتیها و اسلامیستها که هم پدر معنوی و هم بزرگترین حامی این جریان منفور است به دو هدف اصلی انجام گرفته است. نخست تروریسم دول غربی میخواهد حتی از نسل کشی در فلسطین فراتر برود، و این جنایت را که موجی وسیعی از اعتراضات در سطح جهان را با خود بهمراه آورده را با اشاعه این شکل از تروریسم دولتی عادی جلو دهد، و آنرا در اذهان عمومی به حاشیه ببرد. و به جهان این امر مشتبه شود گویا اشاعه نسل کشی در فلسطین مساویست با کشتار تروریستی و گروگانگیری حماس در 7 اکتبر! و یکبار دیگر توجیه نسل کشی در فلسطین را زیر عنوان مذموم “حق دفاع از خود اسرائیل در برابر ترور 7 اکتبر از سوی تشکیلات حماس” را در اذهان عمومی روا جا بیاندازد. ثانیا هشداری است به اسلامیستها و در این میان پدر معنویشان خامنه ای که استراتژی جنگ نیابتی در منطقه باید اهداف مشترک کمپ تروریستی اسلامیستها و تروریسم دولتی در منطقه را تامین کند، و اگر اسلامیستها در این یا آن کمپ پا از گلیم خود فراتر نهند باید متوجه عواقب آن باشند.

خصوصا بر متن شرایط کنونی مسئله فلسطین را هیچکدام از کمپ ها که در اشاعه جنگ نیابتی و تروریسم دولتی کم و بیش نقش ایفاء میکنند، خواهان حل آن نبوده و نیستند. اتفاقا دول غربی از لاینحل ماندن مسئله فلسطین برای اشاعه نسل کشی ، میلیتاریسم ارتجاعی نظیر اوکراین و تداوم جنگ نیابتی مشابه آن از یکسو و از دیگر سو جهت به چالش گرفتن هژمونی رقبای منطقه ای خود بیشترین نفع را می برند. کماینکه کشورهای دیکتاتوری منطقه ای خصوصا رژیم ننگین ایران و بخشا دول شیوخ عربی نیز که به ظاهر مدافع حل مسئله فلسطینند، در لاینحل ماندن آن ذینفعند. ترور رهبران حماس و حزب الله در تهران و بیروت حاوی دو پیام دیگر هم می تواند باشد، یک، اگر اسلامیستها بیش از این از فرامین دول فاشیستی غرب و در راسشان از آمریکا و ژاندارم منطقه ایش اسرائیل سرپیچی نمایند، سرنوشت مشابه رهبر حماس و حزب الله در انتظارشان است. دو، به ائتلاف ایجاد شده”ملی مذهبیون” در کمپ چین و روسیه، که بزعم خود پیشقدم طرح پیشنهادی جهت حل مسئله فلسطینند، البته که نیستند، پیام میدهد تلاش کمپ شما نتیجه اش شکست است.

فشارهای بین الملی و محدودیتهای دول غربی به منظور کنترل و رام کردن، این رژیم که در بیان واقع قبل از اینکه به رژیم فشار بیاورد، دود آن مستقیما به چشم توده های کارگر و فرودستان فرو رفته، و نتیجه اش عملا اعمال ریاضت اقتصادی شدید تر از سوی رژیم بر جامعه، استثمار عریانتر و حمله ور شدن وحشیانه تر و چپاول بیش از پیش سفره فرودستان… بوده. و رژیم اگر طی سالهای اخیر بمرحله زوال نزدیک و نزدیکتر شده است، علتش به ستوه آمدن از مبارزات و اعتصابات مداوم و خیزشهایست که با آن مواجه شده است، نه در نتیجه فشار و محدودیتهای ایجاد شده از سوی دول غربی، که اتفاقا بارها دول غربی و در راسشان آمریکا آشکارا و صریح اذعان داشته اند، هدف از این فشارها، هیچگاه منظور رژیم چنج نبوده و نیست.

میخواهم بگویم رژیم ایران زیر فشار مبارزات و بویژه خیزشهای یکدهه اخیر، چنان به تنگ آمده و به لحاظ سیاسی در میان توده های مردم بی ثبات گشته، و چشم انداز آتی خود را بشدت تیره و تار می ببند، بعید نیست برغم تهدیدات و ژشت تو خالی ادعای انتقام سخت گرفتن از اسرائیل، ترور رهبر حماس در خانه خود را به برگی برای گرفتن امتیاز از غرب تبدیل کند. رژیم ایران پیشینه “سازش قهرمانانه و عقب نشینی آبرومندانه” در کارنامه ننگین خود کم ندارد، که ترور رهبر حماس سهل است حتی پایگاههایی را که سالهاست به سوخت و ساز جنگ نیابتی مورد نیاز کمپ ها جهانی در منطقه خدمت کرده ، یکی یکی همه را سوداگرانه قربانی کند که چند صباحی به بقای ننگین نظامش بیفزاید. رژیم در این سودا و مماشات با غرب در واقع چیزی از دست نخواهد چرا که سرمایه گذاریهای نجومیش روی پایگاهها و تشکیلاتهای تروریستی از قبل استثمار عریان، زدن حاصل نیروی کار ده ها میلیونی کارگران و خالی کردن جیب فرو دستان تامین میگردد. و اگر منافع منطقه یش از مسیر بده و بستهای دیگری تامین شود بسادگی این پایگاهها را فدا خواهد کرد.

اینکه تروریسم اسلامیستها و تروریسم دولتی قطبهای جهانی حتی به سران همدیگر هم رحم نمیکند و قویترها نقشه لت و پار کرضعیفترها را می کشند، و طبق نقشه از پیش تعیین شده به حذف وحشیانه یکدیگر روی میاورند، تازگی نیست، و قدمت طولانی دارد. در بیان واقع این گوشه ای و تنها گوشه از خصلتهای ضد انسانی و متوحش این قطبها را ترسیم میکند، بلکه اوج توحش و بربریت آنها را باید در اشاعه میلیتاریزم و نسل کشی دید، که از مجرای همین تروریسم دولتی در تلاشند آنرا به گوشه و کنار جهان سرایت دهند، تا بر ابعاد هولناک جنایتی که تا کنون میلیونها انسان بیدفاع را گوشت دم توپ کرده، و میلیونها نفر را نیز زخمی و آواره و بیخانمان نموده، بسادگی سرپوش بگذارند و چشم فرو ببندند. مگر غیر اینست خود این ترورها هم از نظر رژیم ایران و شرکایش، هم از نظر غرب و اعوان و انصارش، جزئی از ملزومات پیشبرد استراتژی چنین توحش و بربریتی است. تروریسم دولتی مذموم و محکوم است و بیشترین زیانهای آن در سراسر جهان به یقین متوجه توده های کار و رنج اسیر در چنگال این مناسبات انگلی است. می طلبد اردوی کار و کمونیستها از هر زمانی ثابت قدم تر علیه این نسل کشی و میلیتاریزم ارتجاعی و جنگ تروریستها بپا خیزند!
ناصر بابامیری

یادداشت روز 02.08.2024

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری