بیت الاحمار ِ حضرت ِ آقا

شادی سابُجی

1 ولّی امر بر انجام ِ انواع ِ شرارت ها که می بوده ،

۲ به یادش نیست کهریزک، به زیر ِسوله ی آهن،

۳ جنایت های بسیاری به حق ِپیکر ِانسان وُ انسان شد،

۴ ولی هرگز نگفتا آن ولّی ِاحمق ِ بی امر، یک امری،

۵ و یا یک معذرت حتی، برای نوع ِ ایرانی !

۶ ولّی امر ِ دجالان وُ دجالان، همو بودش و شکی هم

۷ نمی باشد که اصلا بویی از ایران و ایرانی نمی دارد.

۸ و کهریزک نمی گردید هرگز یک کلامی در بیان ِ اعظم العظما !

۹ و صد رحمت ، ابوبکر سه بغدادی که بهتر بود از این حضرت ِ آقا !

۱۰ شهید ِراه ِکهریزک، نشد حتی به یک ذرّه کلامی در

۱۱ بیانات ِشریف ِ آن ولّی امر ِاشرّاران !

۱۲ نگفتی یک کلام ِ خشک حتی آن چنان گویا،

۱۳ که نشنیده جنایت های جذاب چنان جاری، به کهریزک !

۱۴ ولّی امر ِ اشرّاران، سخن دارم کمی با تو !

۱۵ که من از گریه ی جمعی آن حُضار می دانم که

۱۶ عظمای جهالت هست اما آن چنان گسترده اطراف ات !

۱۷ زبان ات لال گردیده پس از آن پانزده سال ِگذشته

۱۸ از جنایت های کهریزک ! تمام معنی این “واژه-کهریزک “

۱۹ تماما زیر و رو گشته، ولی آن یک ولّی امر هرگز او

۲۰ نگفته واژه هایی حتی، برای بررسی آن وقایع های کهریزک !

۲۱ و این گونه است سبک ِ حکمرانی با جنایت های خرواری !

۲۲ برای اعظم العظمای ِ برترگونه از صدها پِیمبَرها !

۲۳ ولّی امر ِ لجباز ِ همان بیت ِ جماران ها نگفتی واژه ایی حتی،

۲۴ برای همدلی با آن شهیدان ِ خسارت دیده ی آقا !

۲۵ ولّی امر بر امر ِ تمام این جنایت ها تماما بی عقوبت ها، فقط تنها،

۲۶ خودت باشی الا ای حضرت ِ آقای ِ آقایان !

۲۷ و حتی معنی این واژه ی ” آقا ” چنان کن فیکون گردیده از

۲۸ این حضرت ِ آقا ! تمام واژه ها را بس تهی کردی تو از معنا !

۲۹ ولّی امر ِ خونخواران و زالوها ! سخن دارم فراوان ها،

۳۰ اگر چه حضرت ِ آقا خودش هم شعر می گوید وَ

۳۱ شاعرهای بسیاری صله داده همو با دست ِ بیمارش !

۳۲ و تحسین می کند اشعار زیبا را، خصوصا شاعران ِ چاپلوس ِ عابر ِ بیت الحمارش را !

۳۳ ولّی امر ِ ایران است وُ هرگز واژه ی ایران نمی گوید،

۳۴ ولّی امر ِ ایران است و در بیت الحمار ِ خود، به فکر ِ نام ِ ” اَسلام” است !

۳۵ صدا صد مرحبا حتی به آن آقا ابوبکری که در بغداد می بوده،

۳۶ که آن آقا نمی گفتش، خدا آید نشیند بر زبان ِ زشت !

۳۷ ولّی امر می باشد چنان خندان برای خلق ِانواع شرّارت ها !

۳۸ ولّی امر در بیت الحمار ِ خود، فرامُش کرده ایران را به صد باره،

۳۹ نه کهریزک برایش مسئله باشد نه حتی آن یکی طیّاره ی

۴۰ بیچاره ی آتش گرفته بر سر ِشهرش و آن یک منبر ِ شومش !

۴۱ ولّی امر باید او جواب ِ مردمان ِ داغدار ِ شهر را گوید، نمی گوید !

۴۲ و شاعر نیست اما آن یکی فرمانده ی کل قوا حتی !

۴۳ اگر حمال می باشد به انواع قوای کشورش حتی ،

۴۴ بباید دادگاه اعظمی فوری، شود تشکیل بر انواع ِاهمالات ِ

۴۵ این عظمای ِ لجبازان ! و طیّاره به آتش چون کبابی سوخت

۴۶ با امر ِ ولّی امر ِ آقا جان ! فدایی های بسیاری چنان دارد فراوان ها !

۴۷ کسی حتی نمی گوید که ای عظمای کم مغزان،

۴۸ و طیّاره چرا در آسمان آتش زدی، حالا؟ تو آقا جان ! برای شعبده بازی روشهای فروانی ست،

۴۹ و امیدم چنان باشد که در بیت ِ الحمار حضرت ِ آقا

۵۰ کسی خواند همین یک شعر ِ شاعر را، بسا شاید که از خوابش شود بیدارتر حالا !

۵۱ و شعرم رو به پایان است چون، یک دم، نفس مانده برای حضرت ِآقا !

۵۲ و اطمینان چنان دارم که با دست ِ یداللهی و آن وجدانک ِ جمعی،

۵۳ به زودی ها خلاصی یابد این ایران از این بیت ِ الحمار ِ حضرت ِ آقا !

۵۴ ولّی امر پرسش کن، چه بیزار است مردم ها از این بیت ِ الحمار ِ حضرت ِ آقا ؟

۵۵ و آن بیت ِ الحمار ِ حضرت ِ آقا ! شود موزه، که عبرت ها شود بر مردمان، آقا !

 

10 ژوییه ۲۰۲۴ برابر با ۱۵ تیرماه ۱۴۰۲

فرانسه ، در سایه سار دریاچه، حومه ی اندیشه ورزی برای ایران و ایرانی

 

** کلیه حقوق این شعر محفوظ است و شامل قانون مالکیت روشنفکر ی می باشد، هر گونه کپی برداری و سرقت جزیی و کلی از آن اکیدا ممنوع است. این شعر متعلق به شاد ی سابُجی میباشد. باز نشر این شعر بدون هر گونه تحریف و ارجاع دهی به آن مجاز می باشد. هر متنی صاحب حقوق است، حقوق روشنفکر ی متن و خالقیت ادبی متن ، که آن را باید به رسمیت بشناسیم .

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری