شکست مضحکه انتخاباتی رژیم ایران لازم، اما کافی نیست!

ناصر بابامیری

(یادداشت روز)
بدنبال کشته شدن رئیسی عضو هئیت مرگ خمینی جلاد، دوباره رژیم ننگین ایران به تکاپو افتاد، تا بجای عضو جانی هئیت مرگ، قاتل دیگری را بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند. رژیم چندین هفته مشغول مهندسی این مضحکه انتخاباتی شد، تا بتوانند لااقل درصد قابل قبولی از مردم را به پای صندوقهای رای بکشاند، و آنرا به دنیا نشان دهند که این جلادان نزد توده های مردم مشروعیت دارند، اما در این عرصه هم شکست مفتضحانه ای را تجربه کردند. 8 تیر اکثر مراکز رای خصوصا تهران، کردستان و خوزستان تنور انتخاباتی بشدت بی رونق بود، حتی برغم حقه بازیها، تحریفها و جعلها، منابع خبر رژیم نیز پرده از این بر میدارد، میزان مشارکت مردم کمتر از 30% بوده است. ودر بقیه مناطق و شهرهای ایران نیز، برغم تلاش مذبوحانه رژیم برای اخذ رای، نتوانسته نگرانی بیت رهبری از تحریم فعال مردم در ایندوره سیرک انتخاباتی را پنهان نماید. رژیم تنها در داخل کشور نظارگر تلاش بی حاصلش نبود، بلکه در خارج از کشور هم برغم سرمایه گذاریهای وسیع و لابیگریهای درون جناحهایش که به جریان انداخت، تا مردم را با شگردهای منسوخ بفریبد، و حوزه های اخذ رای را شلوغ نشان دهد، موفقیتی حاصل نکرد، و اکثر مراکز رای در شهرهای اروپایی و آمریکایی نیز کساد بود، حتی حضور مزدوران و اجیر شدگان خود و عناصر و مهرهای ” فعال حقوق بشری و اصلاح طلبی”، نتوانست فضای بشدت سرد و بی رمق آنرا از نگاهها دور کند! تا اینجا و تا دور اول مضحکه انتخاب رژیم با شکست چشمگیری مواجهه بوده و پیش بینی میشود، در دور دوم هم صرفنظر از اینکه کدام مهره رژیم را طی جعل از صندوق بیرون خواهند آورد، با تحریم فعال برای بار دوم شکست تلخی تری را رژیم تجربه کند. شکست رژیم در این عرصه هم هر چند یک پیشروی لازم و ارزشمندست و بیانگر اینست اکثریت عظیم جامعه ایران خواهان به زیر کشیدن کلیت این رژیم هستند، اما کافی نیست.
رژیم ایران چهار دهه است، با گرو گرفتن زندگی و با چنگ انداختن بر ابزار تولید و با اعمال قوانین ضد کارگری، ضد زن و کودک و با تحمیل استثمار شدید بر محیط کار و اختناق سیاسی بر محیط زندگی مردم، میدانی از جنگ نابرابر با جامعه را باز کرده است. اگر مضحکه انتخاباتیش هم میدان زور آزمایی و رویارویی دولت و همین اقشار تحت استثمار و ستم نباشد مایه شگفت است. رژیم با تمام ابزارهای مادی تحمیق، سرکوب و کشتار میخواهد طی این سیرکها نشان دهد، از مقبولیت اجتماعی برخوردار است و مشروعیت سیاسی دارد و بخش های وسیعی از مردم خصوصا کارگران و فرودستان هم دقیقا با عدم مشارکت و تحریم فعال میخواند نشان دهند چنین نیست و تازه این تحریم فعال سیرک انتخاباتی هم هنوز عمق جدال و کشمکش و رویارویی جامعه با رژیم را بواقع بیان نمیکند. این رژیم اگر تنها برای یک هفته ماشین سرکوب را متوقف و چوبه های دار و ابزار شکنجه …را غلاف کند، آنوقت بهتر روشن خواهد شد بازنده اصلی این نبرد طبقاتی و سیاسی کیانند!
شکی در این نیست، برچیدن کامل نظام سرمایه داری در ایران مستلزم بمیدان آمدن سراسری طبقه کارگر است. پیش مرج تحقق چنین افقی، گسترس همین اعتصاباتی است که در تداوم خود از تیر ماه شروع، و تا کنون ده ها هزار کارگر در نفت و گاز و سایر بخشهای کارگری در بیش از 90 مراکز کارگری را با خود همراه ساخته، و کماکان در حال گسترش است. تداوم همین اعتصاب در دل مضحکه انتخابات بیانگر اینست، مبارزه را بایستی بمرحله ای فراتر ارتقاء داد، تا جائیکه سایر بخشهای کلیدی در تولید بزرگ را برای یک اعتصاب سیاسی سراسری نیز با خود متحد و متشکل و همراه کند. هر چند اردوی کار و جنبش کمونیستی در نبود تشکل مستقل و عدم امکان تشکیل حزب مقتدر سیاسی رویارویی و نبردش با رژیم بسیار هزینه بردار شده، اما راهی جز تداوم مبارزه متشکل سراسری جهت ابراز وجود قدرتمند در قامت تنها طبقه انقلابی و رهبری کل جامعه و تعیین تکلیف نهایی با این رژیم سرمایه داری پیش رو ندارد.
30.02024

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری