رئیسی قصاب تهران و قاتل چندین دهه معترضین به وضع موجود در ایران کشته شد، و از محاکمه علنی بخاطر جنایاتش در پیشگاه دادگاه علنی مردمی جست. دولت سیزدهم سراسیمه در حال مهندسی کردن شوی انتصاب قاتل دیگری در ۸ تیر ماه ۱۴۰۳ میباشد. بر همه روشن است در این نمایش هم از میان جلادان، ماموریت اجرای زندان و شکنجه و اعدام دوره آتی رژیم را دستگاه رهبر ولایت فقیه و هئیت مرگ به شخص مورد تائیدش می سپارد. این شوی مضحک در حالی انجام میشود که این رژیم بویژه بلحاط داخلی زیر فشار مبارزاتی توده های مردم شکننده ترین دوره حیات ننگین خود را تجربه می کند. رژیمی که با چهار دهه گرو گرفتن زندگی اکثریت جامعه و تحمیل بردگی از طریق چنگ انداختن بر ابزار تولید و همه نعمات زندگی، و شکنجه و اعدام آشکارا علیه اکثریت عظیم جامعه اعلام جنگ کرده، و جامعه هم در این نبرد نابرابر از توان اعتراضات و اعتصابات که تنها سلاحش جهت رویارویی سیاسی و طبقاتیست جهت ارتقای مبارزاتش بهره گرفته . در این نبرد سازش ناپذیر با حافظان سرمایه هر چند خود و خانواده هایشان بهای بسیار سنگینی را متحمل شده اند، اما از تلاش برای تغییر به ذره فرو گذار نبوده اند، و زمین را زیر پای حافظان سرمایه داغ نموده اند. اعتصابات روزمره و خیزشهای ایندوره دستاوردهای داشته، و سنگرهایی از سوی جامعه فتح شده، که رژیم برغم کشتار و بگیر و ببند و حدادی بیش از پیش از ماشین سرکوب، هنوز نتوانسته این سنگرها را از جامعه پس بگیرد. اگر دهه های گذشته با تعرض افسار گسیخته به کارگران و اعمال ریاضت اقتصادی میتوانست کارگران را و وعده و عده های پوچ سر بدواند یا از اعتراض و اعتصاب متشکل و وسیع و سراسری منع و باز دارد، طی سالهای اخیر دیگر مبارزات و اعتصابات کارگران بلحاظ کمی و کیفی چنان رشد چشم گیری کرده که این حربه ها فرسوده گشته و حتی با قشون کشی نظامی هم قادر به آن نبوده، عزم مبارزاتی آنها را درهم شکند. و میبینیم کارگران با جسارتی شکوهمند در سنگر رویارویی با حافظان سرمایه بی وقفه در نبرد هستند. و ارتش نیروی کار دارد برغم همه موانع سر راه دارد برای گامهای بلندتر خیز برمیدارد.
به همین اعتبار سران رژیم از شوی انتخاباتی پیش رو بشدت در بیم و هراس هستند، که مناسک مضحکه انتخاباتی پیشارو بجای اینکه روحیه نیروهای شکست خورده اش در مصاف رویارویی با جامعه را بالا ببرد، محملی شود جامعه به یک نقطه انفجاری اجتماعی بسیار قدرتمندتر و باشکوه تر از خیزشهای قبل برسد، و همه صحنه های نمایش دولت سیزدهم را بر سرشان خراب کند. بویژه وقتی بعد از نزدیک به دو سال از خیزش شهریور ماه میگذرد و هنوز رژیم نتوانسته صف آزادیخواهی و برابری طلبی اعم از زنان و مردان علیه آپارتاید جنسی که خیابانهای شهرهای ایران را تسخیر و بعد ایدئولوژیکی رژیم و قوانین تبعیض آمیزش را با چالش عظیمی مواجه کرده نتوانسته به عقب نشینی واردارد. کمااینکه طی روزها گذشته در شهرهای ساحلی رژیم توسط هزاران نفر از اراذل و اوباش قشون نظامی کشید تا جوانانی را که قوانین اسلامی را لگدمال میکنند، کنترل و مرعوب کند. اما متوجه شد این نیروی هزاران نفری پاسخگوی “عدول کنندگان از قوانین اسلامی” نیست و دست از پا دارزتر برگشتند به جایگاهشان! بعبارتی دیگر نگرانی از اینکه کل محاسبات و ارزیابی هایشان از حدادی کردن ماشین سرکوب در نمایش نتیجه عکس دهد بعید نیست. دیدند نامحتمل نیست روز ۸ تیر محملی گردد خیزش شهری دیگری، ولی نه در مقیاس صدها هزار نفری، بلکه اینبار در مقیاس میلیونی اعم از ارتش سرخ کارگران این آمادگی را در خود پرورانده باشد، بمثابه طبقه و رهبری کننده و سازمانده جامعه به مصاف رژیم بیاید و به شیوه انقلابی با آن تعیین تکلیف نهایی کند.
وحشت رژیم از آنست، اعتصاب و اعتراضات هر روزه اینبار با وسعت و اتحاد سراسری از محل کار در کارخانه، کارگاهها، دانشگاها، مدرسه به خیابانها و کوچه و محلات شهرها سرازیر شود. پتانسیل و توانی بالقوه که سالهاست رهبران عملی و لیدرهای پیشرو و کمونیست در درون جنبش کارگری و کمونیستی برای بالفعل کردن آن سنگ روی سنگ می گذارند و مجامع عمومی تنها یکی از سنگ بناهای آن بوده که از هفت تپه وفولاد و …شروع و در صنعت نفت و پتروشیمی و پالایشگاها در جای جای ایران در حال تکثیر شدنست. رژیم در این میدان رویارویی طبقاتی و سیاسی بخوبی متوجه گشته، این روند رو به رشد مبارزاتی دارد مسیر رو به اعتلای انقلابی را مهیا و مهیاتر میکند. هر چند رژیم طی این سالهای اخیر و با عروج اعتصابات مداوم و مبارزات هر روزه و خیزشها ضربات بسیار سختی خورد، اما کمبود و محدودیتهای خیزشها و بطور ویژه خیزش شهریور ماه اخیرهم شناخته بود، یعنی ناآمادگی و عدم مشارکت طبقه کارگر ایران بمثابه تنها طبقه انقلابی و رهبر جامعه که قادر به تسخیر قدرت سیاسی به شیوه قهرآمیز باشد را دریافته بود.
رژیم اگر چهار دهه بیشتر است، از طریق اعمال زور و سرکوب و تشدید استثمار، از یکسو و از دیگر سو با اشاعه موانع ذهنی عملا سد راه ایجاد تشکهای مستقل و سراسری کارگران و ایجاد حزب مقتدر آنها گشته، تا ارتش سرخ کارگران در رویارویایی طبقاتی و سیاسی قوای مبارزاتیش به تحلیل رود، و نتواند بساط حافظان نظم موجود را برچیند، اما هیچگاه نتوانسته در مبارزات مداوم آنها وقفه ایجاد کند. جنبش کارگری و کمونیستی ایران برغم فراز و فرودهای مبارزاتی چندین دهه، در نبرد و رویارویی با رژیم نشان داده توانایی و ظرفیت بالقوه جهت به حرکت در آوردن کل جامعه را دارا میباشند و بواقع بیم و هراس رژیم هم از روزیست که این نیروی عظیم چند ده میلیونی بطور یکپارچه و منسجم به مصاف آید و قدرت سیاسی را به شیوه انقلابی تسخیر کند. رژیم میداند دیر یا زود زمان آن فرا خواهد رسید، ارتش عظیم کارگران با آمادگی و آگاهی طبقاتی نسبی به مصافش آیند، و دیگر چنگ و دندان نشان دادن و قشون کشی نظامی سهل است، حتی حمایت منطقه ای و بین المللی نیز که تا کنون حافظ این مناسبات و چنین رژیم بوده اند، بقایش را حفظ نکند و کل بساط این مناسبات سرمایه دارانه به زباله دان تاریخ بریزند.
انتخاب ما انقلاب کارگری است!
ناصر بابامیری ۰۹.۰۶.۲۰۲۴