دومین درخواست مرخصی رضا شهابی که ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ صورت گرفته بود مجددا رد شد. ظلم و ستم‌ تا کی؟

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

دومین درخواست مرخصی رضا شهابی که ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ صورت گرفته بود مجددا رد شد. ظلم و ستم‌ تا کی؟

اولین درخواست رضا شهابی برای مرخصی و ‌آزادی مشروط در بهمن ماه ۱۴۰۲ بود که با استعلام از ضابط و گزارش ضابط مبنی بر اینکه هنوز رضا شهابی «سر موضع» است و وزارت اطلاعات مخالف دادن مرخصی به شهابی می باشد، دادستان تهران نیز با دادن مرخصی به او‌ و آزادی مشروطش مخالفت کرد. در مورد دوم شورای زندان اعلام نموده که شهابی فاقد شرایط و عدم سپری یک سوم حکم می باشد که درست نیست و شهابی نزدیک به ۲۳ ماه میباشد که در حبس به سر میبرد.

رضا شهابی بنا به تشخیص پزشک متخصص مغز و اعصاب نیاز مبرم به جراحی گردن برای بار دوم دارد. با این وجود دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات از مرخصی و آزادی مشروط که مطابق قانون حق هر زندانی می باشد مخالفت می کنند.

آزادی مشروط حق قانونی زندانی است، آنهم در شرایطی که درخواست آزادی مشروط برای پیگیری درمان و عمل جراحی در خارج از زندان بوده است.

سوال اینجا است که سران قوه قضاییه با صدای بلند ادعا میکنند که قوه قضاییه مستقل است پس جواب بدهند زندانی ای که حکم گرفته و به دستور قاضی در حال سپری کردن حکم خود است، چرا حتی برای پاسخ به‌ درخواست مرخصی اش از وزارت اطلاعات و بازجو استعلام می گیرید؟

ادعای استقلال قوا در کشور ما پوچ ‌و ‌توخالیست. بازجوی وزارت اطلاعات آنقدر احساس قدرت میکند که دست از سر یک کارگر زندانی باوجود تکمیل پرونده و‌ حکم صادر شده بر نمیدارد. بعنوان مثال، ادعای بازجو و وزارت اطلاعات مبنی بر اینکه شهابی کماکان «سرموضع» است را ببینیم یعنی چه؟ آزادی بیان و‌ انجمن و ‌تشکل حق هر انسان می باشد و ‌نباید جرم‌محسوب گردد؛ با اینوجود رضا شهابی بارها اعلام‌کرده است که عضو هیچ سازمان سیاسی و ‌حزبی نمی باشد، پس «سرموضع» بودن این کارگر به چه معنی است؟ شما در همان ابتدای فعالیت قانونی سندیکا، شهابی و بسیاری دیگر را بارها بازداشت و ضرب و شتم‌کردید، از کار اخراجشان نمودید، بارها حکمهای سنگین برایش بریدید، زیر ضرب و شتم شدید و با تهدید خواستید ازش اعتراف بگیرید که عضو یک سازمان اپوزیسیون است ولی ایشان هیچوقت این اتهامات را نپذیرفت چرا که دروغی بیش نبودند، بارها نمایشهای دروغین تلویزیونی از طریق صدا و سیما راه انداختید. برای چی؟ «سر موضع» نبودن یک‌کارگر از منظر ضابط ها یعنی اینکه کارگر چشمش را به اخراج ظالمانه اش ببندد، به سرکوب حق تشکل ببندد، به دستمزدهای زیر خط فقر و چپاول اموال عمومی و شکاف عمیق طبقاتی ببندد، چشمش را به قطع حقوق و مزایا و حق بیمه و و و ببندد، چشمش را به اختلاس های نجومی آقازاده ها و سران زمین خوار و سیسمونی گیت ها ببندد.

اینهمه امکانات کشور را صرف بازجوهاو‌ عواملی کرده اند که الویتشان حفظ منافع ثروتمندان و زمین‌خواران و سرمایه داران و بچه پولدارها و‌ آقازاده ها می باشد و در عین حال طی سالیان‌متمادی هزاران‌کارگر و‌ معلم‌ و دانشجو را اخراج و‌ تعقیب و اذیت و آزار و زندان کرده اند.

ظلم و ستم‌تا کی؟ کارگر زندانی آزاد باید گردد!

چاره کارگران وحدت و تشکیلات

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

۱۰ فروردین ۱۴۰۳

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری