از جانباختن رفقا گردان شوان- کومهله- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران سی و شش سال میگذرد. در اواخر اسفند سال ۱۳۶۶، در اواخر جنگ ارتجاعی هشت ساله ایران و عراق، منطقه دشت شارزور در کردستان عراق به میدان جنگ خونینی تبدیل شد که طی آن هزاران تن از مردم غیرنظامی و بیدفاع ساکن این مناطق از زن و مرد، کودک و پیر بر اثر بمباران شیمیایی ارتش جنایتکار حکومت عراق جان خود را از دست دادند.
تنها چند ماه مانده به پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، در ساعت ۲ بعد از ظهر ۱۶ مارس ۱۹۸۸ برابر با ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ هواپیماهای حکومت بعث عراق شهر حلبچه، واقع در ۱۵ کیلومتری مرز عراق با ایران را به مدت ۵ ساعت بمباران شیمیایی کردند. بیش از ۵ هزار نفر از مردم شهر در یک نیمروز جان خود را از دست دادند. بعدها حدود ۱۰ هزار نفر از ساکنان شهر به علت عوارض ناشی از مسمومیت با بمبهای شیمیایی به مرور زمان جان باختند. فرستادگان ویژه سازمان پزشکان بدون مرز بعد از تحقیقات محلی تایید کردند که طی بمباران از گاز خردل و اعصاب استفاده شده است.
بسیاری از افرادی که در مکانهای نزدیک به اصابت بمبهای شیمیائی بودند در جا کشته شدند، و بسیاری نیز در حالی که سعی میکردند از راه کوهستان خود را به ایران برسانند در اطراف شهر مردند. حلبچه بعد از بمباران شیمیایی به علت آلودگی شدید به مواد شیمیایی تخلیه شد و ساکنانی که از فاجعه جان سالم به در بردند شهر جدید حلبچه را در فاصله ۳ کیلومتری از محل حادثه از نو بنا نهادند.
در این میان کومهله- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران که طی ۸ سال جنگ مخرب و ویرانگر ایران و عراق بر علیه این جنگ ارتجاعی موضع گرفته بود و همواره میکوشید که نیروهای خود را از میدانهای آن دور نگاه دارد، این بار همراه با مردم ستمدیده این منطقه گرفتار این فاجعه انسانی و ضایعهای بزرگ شد.
در آن سالها نیروی پیشمرگ کومهله، در چندین نقطه کوهستانی، در طول مرز کردستان ایران و عراق، پایگاههایی برای استراحت و … دایر کرده بود. روستای بیاره یکی از این مکانها در منطقه اورامان محل استقرار گردان شوان بود. روز ۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۶۶ رفقای گردان شوان متوجه تحرکات تازه نیروهای جمهوری اسلامی در این منطقه میشوند. هر آن احتمال وقوع جنگی سنگین بین نیروهای کومهله و جمهوری اسلامی وجود داشت. به همین دلیل از سوی فرماندهی نظامی کومهله و کمیته ناحیه سنندج، ضمن تماس با فرماندهی گردان شوان، دستور عقبنشینی و تخلیه بیاره به این رفقا داده شد.
رفیق شکرالله خیرآبادی فرماندهی گردان شوان را بهعهده داشت. وی همراه با دیگر رفقای مسئول گردان، دو راه را برای عقبنشینی انتخاب کرده بودند. یکی از این راهها از مسیر جبهههای جنگ میگذشت و از آنجا که ناحیه کوهستانی بود و توسط شمار بسیار زیادی از نیروهای جمهوری اسلامی به اشغال در آمده بود، عبور از آن راه خطرناک و تنها از طریق همکاری نیروهای جبهه کردستان عراق احتمالا میسر میشد. راه دیگر از مسیری هموارتری میگذشت که ظاهر امنتر به نظر میرسید، اما در واقع در تیررس نیروهای دشمن و در نوک حمله آنان قرار داشت. در نتیجه رفقای گردان شوآن برای عقبنشینی عبور از نواحی هموار و دشتستانهای منطقه را انتخاب کردند.
پس از آمادگی و آرایش نظامی لازم به طرف روستایی بهنام «عهنهب» حرکت کردند. در نزدیکی این محل متوجه شدند که نیروهای جمهوری اسلامی با همکاری نیروهای «جبهه کردستان» عراق بخشهای وسیعی از منطقه را به تصرف خود در آورده و پل اصلی که برای ادامه مسیر خود میبایست از روی آن عبور میکردند، توسط این نیروها منفجر شده است. با تخریب این پل تنها راه دیگر عبور از دریاچه سیروان بود.
رفقای گردان شوان ناچار به داخل شهرک «عهنهب» رفته و مخفیانه در چند محل استقرار یافتند، تا بلکه با تاریک شدن هوا در فرصتی مناسب مسیر عقبنشینی خود را ادامه دهند. آن روز تا عصر در آنجا میمانند. اما ماندن آنان در آنجا همزمان است با بمباران شیمیایی شهر حلبچه که بر اثر پخش گازهای سمی در کل منطقه تعدادی از رفقا به سختی و عدهای نیز به درجاتی کمتر مسموم میشوند. از طرف کمیته ناحیه سنندج با رفقای گردان شوان تماس گرفته میشود و آنها را راهنمایی میکنند که به سوی دریاچه سیروان حرکت کنند تا بوسیله قایقهایی که قبلا آماده کرده بودند آنها را از دریاچه عبور دهند.
رفقای گردان شوان تا تاریک شدن هوا منتظر میمانند. با تاریک شدن هوا این رفقا به طرف ساحل دریاچه سیروان حرکت میکنند. برای طی این مسیر بهطور معمول ۲ ساعت وقت لازم است، اما در آن شرایط هولناک رفقا این مسیر را با طی زمان ۷ ساعت میپیمایند و متاسفانه نمیتوانند به محل مقرر با رفقای کمیته ناحیه برسند.
در این بین و در طرف دیگر دریاچه، گردان دیگری از پیشمرگان کومهله از تیپ ۱۱ سنندج و شماری از مسئولین نمایندگی کومهله در عراق با بیصبری برای کمک و نجات جان همسنگران خود آماده هر نوع فداکاری و از خودگذشتگی بودند. این عزیزان تقریبا در فاصله زمانی بیست دقیقهای دریاچه قرار داشتند اما به علت عدم آشنایی با این ناحیه و تاریکی هوا، محل تعیین شده را نیافتند. به منظور تماس و کمک بیشتر به رفقا یک قایق با ۵ سرنشین به آن سوی دریاچه فرستاده میشود. اما قبل از اینکه این قایق به ساحل برسد هدف تیراندازی نیروهای جمهوری اسلامی قرار میگیرد. قایق منهدم شده و ۴ نفر از رفقا جانباخته و یک نفر از آنان نیز به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی در میآید.
در چنین وضعیتی، رفیق شکرالله خیرآبادی فرمانده گردان شوان رفقای مستقر در طرف دیگر دریاچه را مطلع میکند که واحدهایی از رفقای گردان با نیروهای جمهوری اسلامی درگیر جنگ شدهاند. پس از گذشت نیم ساعت آخرین مکالمات بین فرماندهی رفقای مستقر در دو سوی دریاچه رد و بدل میشود و پس از آن تماس با رفقای گردان شوان برای همیشه قطع میگردد.
به تدریج و با گذشت زمان روشن شد از آنجا که رفقای گردان شوان در آن شرایط بغایت سخت و دشوار خصوصا مسمومیت عدهای از رفقا بر اثر بمباران شیمیایی، نمیتوانند خود را به ساحل دریاچه سیروان و محل مقرر برسانند، در نیزارهای اطراف میمانند. در همین اثنا نیروهای جمهوری اسلامی که متوجه حرکت قایق کمکی میشوند، متوجه میشوند که ممکن است واحدی از رفقا ما در آن منطقه گیر کرده باشند. به همین منظور شمار بسیار زیادی از نیروهای دشمن با تمرکز در حوالی محل استقرار رفقای گردان شوان با آنها درگیر میشوند و فاجعه اتفاق میافتد. بدین ترتیب رفقای گردان شوان مانند هزاران تن از مردم ستمدیده حلبچه و… جان خود را از دست میدهند.
در این دوره نیروهای سیاسی و مسلح کردستان عراق اختلافات خود را کنار گذاشته و در یک جبهه کردستانی متشکل شده بودند. جمهوری اسلامی هم رضایت این نیروها را برای همکاری در حمله به این منطقه کسب کرده بود.
نیمه شب ۲۴ اسفند حمله مشترک نیروهای جمهوری اسلامی و جبهه کردستانی به این منطقه آغاز شد. مردم شهر حلبچه و شهرکها و روستاهای اطراف آن که در منگنه نیروهای دو طرف جنگ گرفتار شده بودند، برای حفظ جان در زیر زمین های منازلشان پناه گرفته بودند. ارتش عراق در برابر حمله مشترک نیروهای جمهوری اسلامی ایران و جبهه کردستانی نتوانست مقاومت کند و منطقه به کنترل نیروهای جمهوری اسلامی ایران در آمد. فردای روز بعد، صدام حسین رهبر حزب بعث، در حالیکه حتی سربازان خودشان هم به تمامی امکان عقبنشینی از جبهه جنگ را پیدا نکرده بودند، فرمان جنایتکارانه بمباران شیمیائی منطقه را صادر کردند.
چون در هفتههای پایانی جنگ ایران و عراق، نیروهای جمهوری اسلامی وارد حلبچه شده بودند؛ صدام حسین و پسر عمویش، علی حسن المجید، معروف به «علی شیمیایی»، تصمیم گرفتند آنها را به مایه عبرت دیگران تبدیل کنند. نیروی هوایی عراق از انواع مواد شیمیایی علیه حلبچه استفاده کرد: گازهای اعصاب مانند وی ایکس، سارین و تابون، و گاز وحشتناک و البته بهمراتب ابتداییتر خردل، که از زمان جنگ جهانی اول از آن استفاده شده است.
هواپیماها با بمبهای ۵۰۰ کیلویی به پرواز درآمدند؛ هیچکس فکر نمیکرد از خودی بخورد، اما تنها چند دقیقه بعد از بلند شدن بوی سیب هولناکترین جنایت انسانی در حلبچه رقم خورد؛ از رحم سخن میگویید؟ صدام به مردم خودش هم رحم نکرد!
دولت بعث عراق با ۵۰ فروند هواپیمای ویژه که هر یک، چهار عدد بمب شیمیایی ۵۰۰ کیلویی را حمل میکرد در آسمان حلبچه ظاهر شد. در حقیقت، صدام با ریختن ۲۰۰ بمب حاوی مواد شیمیایی، هزاران انسان را به دیار نیستی فرستاد.
به گفته بسیاری از حاضران در آن روز شوم، در ابتدا بویی شبیه بوی سیب تازه به مشام رسیده است. برخی از قربانیان پس از استشمام این بو خیلی سریع جان خود را از دست داده و برخی دیگر نیز پس از چند دقیقه جان باختهاند.
یکی از اتفاقات عجیبی که چند روز قبل از این عملیات رخ داد، بمباران غیرشیمیایی و شکستن دیوار صوتی توسط خلبانان ارتش عراق در حلبچه بود. بهنظر میرسد که این کار را انجام دادند تا با شکستهشدن شیشههای منازل، امکان مقاومت مردم در برابر بمباران شیمیایی را به حداقل برساند.
«ایدن مصطفی خطیب،زاده»، خلبان عراقی که از دستور صدام برای بمباران شیمیایی حلبچه سرپیچی کرد توسط حکومت بعث عراق اعدام شد.
در بین تمام واکنشهای رسانهای که به این فاجعه بشری منتشر شد، روزنامه گاردین لندن واکنشی بسیار عجیب و غریبتر از بقیه داشت. این رسانه غربی گزارش این جنایت فجیع را همراه با عکسهایی به چاپ رساند و نوشت:
«هیچ جراحتی و خونی و اثری، از انفجار روی اجساد دیده نمیشود. اجساد دهها مرد، زن، کودک و حیوانات دستآموز در سطح منازل و خیابانهای این بخش دورافتاده در کردستان عراق را پوشانیدهاند. پوست این اجساد به طرز عجیبی تغییر رنگ داده و چشمهایشان باز و خیره، چرک خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتان دست آنها به طرز عجیبی کج و کوله است. این طرف، مادری بچهاش را برای آخرین بار در آغوش فشرده و آن طرف پدری خود را سپر نوزادی، از آنچه نمیدانستند چیست.»
خبرگزاری فرانسه هم چند روز بعد از این فاجعه نوشت: «حلبچه شهری از کردستان عراق؛ گویی شهری منجمد شده است و ساکنان در خوابی عمیق فرو رفتهاند.»
پروفسور «اوبن هندریکس» رئیس آزمایشگاه سمشناسی بیمارستان «گان فلاندر» بلژیک در مورد سموم بهکار گرفته شده در بمبهای شیمیایی گفته است: «رژیم بعث عراق از ۳ نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده کرد. این گازها شامل گاز خردل(ایپریت)، گازهای اعصاب(تابون، سارین یا سومان)، VX و گاز سیانوژن بودند. بنابراین باید گفت مرگ مردمان کُرد حلبچه مرگی با طعم خردل و با چاشنی تاولزای گاز اعصاب تابون و سارین و بوی مرگآور سیانوژن بود!»
بسیاری از عکسها بهدلیل آنکه در لحظه مرگ جانباختگان گرفته شده بود، بسیار تکاندهنده بود و بازتاب و تاثیر فراوانی بر افکار عمومی جهانی گذاشت. از میان این همه تصویر، عکس عمر خاور، مرد کُردی که کودک یک سالهاش را در آستانه در خانهاش در آغوش داشت بهعنوان نماد فاجعه حلبچه شناخته شده است. دکتر احمد ناطقی آن عکس را گرفت که بعدها روی تندیسی در جلوی دادگاه لاهه نصب شد.
ناطقی، لحظه عکاسی را اینگونه روایت میکند: «مردی با لباس کردی در حالیکه صورت خود را با چفیه پوشانده، کودکی شیرخوار را در آغوش گرفته بود و معلوم بود لحظاتی پیش هر دو جان دادهاند. صورت کودک آنقدر زیبا و معصوم بود که انگار در خوابی شیرین پس از خوردن شیر مادر بسر میبرد.»
در بین آثار سینمایی، یک اثر بیش از بقیه جلوهنمایی میکند و آنهم فیلم سینمایی «حکایت عاشقی» به کارگردانی و نویسندگی احمد رمضان زاده و تهیهکنندگی مسعود جعفری جوزانی است که در سال ۱۳۹۳ ساخته شد.
این فیلم سینمایی، داستان یک عکاس ایرانی است که بهعنوان اولین عکاس بعد از بمباران شیمیایی حلبچه وارد این شهر میشود و عکاسی میکند. او در طی این سفرُ با دختری آشنا میشود و ماجراهای عاشقانهای میان آنها شکل میگیرد.
»حکایت عاشقی» با روایت قصه عشق یک خبرنگار ایرانی به یکی از بازماندگان این بمباران شیمیایی، تلاش کرده ضمن پرداختن به اتفاقات رخ داده در بمباران شیمیایی حلبچه، روایتی از آدمهایی را نشان بدهد که در میان مرگ و زندگی برای مقاومت و حفظ حیات انسانی به عشق و ایمان متوسل میشوند.
بهرام رادان، شیلان رحمانی، بهمن زرینپور و قطبالدین صادقی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی بودند و بهمن زرینپور برای بازی در نقش مکمل نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سی و سومین جشنواره فیلم فجر شد.
علاوه براین، چند مستندی نیز درباره همین سوژه ساخته شده است که بدون شک بهترین این آثار در بین مستندهای ایرانی، «زمناکو» به کارگردانی مهدی قربانپور است. این فیلم مستند روایتی متفاوت از بمباران شیمیایی حلبچه در اقلیم کردستان عراق توسط صدام است که منجر به جدایی کودکی ۴۰ روزه از آغوش مادرش میشود.
همچنین فیلم جیان (Jiyan)، در سال ۲۰۰۲، در رابطه با کشتار حلبچه منتشر شد. جانو روژبیانی نویسنده و کارگردان این فیلم است.
در پایان باید اشاره کرد وقوع فاجعه انسانی از طرف حکومت بعث عراق در بمباران شیمیایی حلبچه رویداد تکاندهندهای بود که هرگز فراموش نخواهد شد.
امروزه برخی از بمبهایی که در جریان این حملات مورد استفاده قرار گرفتند، در موزه حلبچه به نمایش گذاشته شدهاند. در داخل بسیاری از آنها یک پنکه کار گذاشته بودند، که کار آن مخلوط کردن مواد شیمیایی بوده است.
پیش از حملات شیمیایی، شهر بهمدت دو روز با بمبهای متعارف بمباران شد. ظاهرا علی حسن المجید میخواسته شیشه ساختمانهای شهر را بشکند، تا امکان مقاومت در مقابل گازهای سمی به حداقل برسد. نیروی هوایی ایران مرا بههمراه گروه کوچکی از خبرنگاران خارجی از مسیر هوایی به شهر برد.
جمهوری اسلامی ایران، از این اتفاق برای یک پیروزی تبلیغاتی استفاده کرد. خیلیهای دیگر در حالی که سعی میکردند از راه کوهستان خود را به ایران برسانند، در اطراف شهر مرده بودند. با وجود ابهامات موجود، بر سر این آمار میان کارشناسان اجماع وجود دارد. اما با وجود گذشت یک ربع قرن، سایه وحشت هنوز از سر شهر کنار نرفته است. بخشی از گاز خردلی که در جریان حمله روی شهر ریخته شد، هنوز در سردابها و پناهگاههای زیرزمینی شهر، که مردم موقع بمباران به آن پناه میبردند، موجود است. برخلاف گازهای اعصاب که خیلی زود از بین رفتند، گاز خردل از هوا سنگینتر است و پایین میآید، و تودههایی تشکیل میدهد که همین حالا هم خطرناک هستند.
بیگمان در این شهر، هیچکس نمیتواند آنچه را که در آن روز سال ۱۹۸۸ روی داد، فراموش کند. حتی صحبت درباره آن هنوز دانشآموزان را به گریه میاندازد. همین حالا هم مردان و زنان دچار سرطانهایی میشوند که به احتمال زیاد به آثار شیمیایی آن بمباران مربوط هستند. هزاران نفر هم به هراسآورترین شکل ممکن جانشان را از دست دادند.
تاریخ مردم کرد در منطقه پرتلاطم خاورمیانه، پر از تجربههای تلخ و سرکوبهای مداوم و مرگ دستهجمعی در جنگهای بین دولتها و همچنین جنگ دولتها با مردم است.
نمونه روشن و تاریخی این تجربه، عملیات ۷ ماهه «انفال» حکومت بعث عراق علیه مردم کرد بود که به دستور صدام حسین، از فوریه ۱۹۸۸ شروع شد و تا سپتامبر همان سال ادامه داشت. جهان سالها از ابعاد این عملیات بیخبر بود. بسیاری از آن دوره سیاه شاید تنها نام بمباران شیمیایی حلبچه را شنیدهاند. اما عملیات انفال ابعاد بسیار وسیعتری داشت که در استانهای کرکوک، دیاله، نینوا و صلاحالدین و سلیمانیه اجرا شد و طی آن بیش از ۴۲۰۰ روستا کاملا نابود شد و بیش از ۱۸۰ هزار نفر کشته شدند.
زیستگاهها، زمینهای کشاورزی و دو میلیون رأس دام را هم نابود کردند و بسیاری از چشمههای منطقه خشک یا مسموم شدند. علاوه بر این، بیش از ۱۵ میلیون مین در این منطقه کاشته شد که هنوز هم قربانی میگیرد.
ارتش بعث در بیشتر حملات خود، مردم را در روستاها دستگیر میکردند و با ماشینهای زرهی به سمت جنوب و جنوب غربی عراق و مرز با عربستان میبردند.
انفال نام یکی از سورههای قرآن است و در آن وظایف مسلمانان علیه کفار در جنگ یادآور میشود. این نام را صدام و حزب بعث برای عملیات خود انتخاب کردند، که این کشتار را به بهانه عدم همکاری کردها در جنگ با ایران توجیه کنند.
آدونیس، شاعر نامدار سوری در شعری که به یاد جانباختگان کشتار انفال سروده عمق فاجعه را چنین توصیف میکند:
خدایا کردها را ببخش
که نمیتوانند قرآن را ختم کنند
آنها وقتی به سورهی انفال میرسند
همه میمیرند
…
ابعاد این کشتار جمعی تا سالها بعد روشن نشده بود تا اینکه در سال ۱۹۹۱ و بعد از تعیین مدار ۳۶ درجه و ایجاد منطقه پرواز ممنوع، ابعاد عملیات انفال به مرور گزارش و روشن شد و بسیاری از بازماندگان فرصت یافتند تا تجربه دردناک خود را روایت کنند. هرچند سازمانهای جهانی پیگیری کردهاند اما هنوز از تعداد دقیق جانباختگان اطلاعات دقیقی در دست نیست. حکومت فعلی عراق هم احقاق حقوق بازماندگان این کشتارها را مسکوت گذاشته است.
صدام حسین و حکومت بعث عراق در شرایطی جنایات بزرگی علیه مردم کردستان انجام میداد که دو ابر قدرت آنزمان، یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا روابط سیاسی، تجاری و همكاری گستردەای با حکومت بعث داشتند. در جریان جنگ علیه مردم کردستان و جنگ ایران و عراق، حکومت صدام حسین را در ازای دلارهای نفتی عراق با تمامی سلاحهای مخرب موجود در جهان مسلح کردند.
کشورها و شرکتهای غربی در مسلح کردن صدام حسین و حکومت بعث عراق به سلاحهای شمیایی و کشتار جمعی شرکت داشتند و بدون همکاری آنها و سکوت بعدی آنها در مقابل استفاده از سلاح شمیایی جنایات حلبچه امکانپذیر نبود.
حلبچه دههاست که در سوگ عزیزان از دست رفته خود میسوزد. ترمیم زخم عیمقی که بر پیکر حلبچه وارد شده است بیشک نسلها طول خواهد کشید. حلبچه، یادآور هیروشیما و ناکازاکی است. آمریکا در جنگ جهانی دوم، در یک اقدامی هولناک برای اولین بار در تاریخ بشر، بمب اتمی خود بر روی مردم شهرهای ناکازاکی و هیروشیما پرتاب کرد. اکثریت مردم این شهرها زندهزنده در میان فریاد و ضجههای دردناک و دلخراش سوختند و آنهایی هم که زنده ماندند دنیایی از درد و رنج و بیماریها را با خود حمل میکردند.
یک روز پس از آن در حالی که چشم تمام دنیا معطوف به بمباران شیمیایی شهر حلبچه عراق بود مردم مظلوم و بیگناه شهر مرزی نودشه نیز آماج حملات شیمیایی هواپیماهای عراقی قرار گرفت.
شهر نودشه از توابع شهرستان پاوه در استان کرمانشاه در بیستوششم اسفندماه سال ۱۳۶۶ راس ساعت ۱۰:۱۱ دقیقه صبح «یک روز بعداز بمباران شیمیایی حلبچه» توسط چند فروند هواپیمای سوخو ۲۴ حکومت بعث عراق برفراز شهر نودشه ظاهر میشوند و در دو نوبت شهر نودشه آماج بمبهای شیمیایی قرار دادند و در همان روز نفر و روز بعد شش نفر جان باختند و تعداد جان باختگان شیمیایی شهر نودشه به ۱۷ نفر رسیده است.
طبق گزارش سازمان ملل، حکومت بعث عراق در جنگ ایران و عراق بیش از ۳۵۰ بار حمله شیمیایی انجام داد و شهرهای متعددی قربانی این جنایات وحشیانه صدام شدند.
طبق گزارش رسمی سازمان ملل متحد، حکومت عراق طی جنگ هشتساله، بیش از ۱۸۰۰ تن گاز خردل، ۶۰۰ تن گاز سارین و ۴۰۰ تن گاز تابون را در قالب بیش از ۱۰۰ هزار گلوله و بمب شیمیایی و در بیش از ۳۵۰ حمله، علیه ایران استفاده کرد، حدود یک میلیون نفر از ایرانیان، در این تهاجم ناجوانمردانه، در معرض گازهای شیمیایی مهلک قرار گرفتند که از این تعداد، بیش از ۱۰۰ هزار نفر، به شدت مسموم شدند و گروه کثیری نیز، بر اثر عوارض ناشی از این اقدام وحشیانه به شهادت رسیدند.
عراقیها از آذرماه سال ۱۳۶۱، به طور پراکنده از عوامل شیمیایی کشنده استفاده کردند، ابتدا مقدار محدودی از سولفورموستارد(عامل تاولزا) را به منظور درهم شکستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در تکهای شبانه مورد استفاده قرار دادند.
در سال ۱۳۶۲، عراق به کاربرد جنگافزارهای شیمیایی در پیرانشهر و حوالی «پنجوین» مبادرت ورزید و مجروحین جنگ شیمیایی به بیمارستانهای تهران اعزام شدند.
ساعت چهار و نیم عصر یکشنبه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۶ هواپیماهای جنگی ارتش بعث عراق، چهار نقطه شهر سردشت و سه نقطه در روستاهای اطراف آن را در استان آذربایجانغربی و کنار مرز عراق با هفت بمب شیمیایی خردل و تاولزا مورد حمله قرار دادند، دو بمب در بازار و دو بمب دیگر به دو منطقه مسکونی اصابت کرد و بقیه در باغهای مجاور شهر افتاد.
بر اساس آمار رسمی ۸۰۲۵ نفر از این جمعیت در جریان این بمباران مصدوم شدند، سه هزار نفر از این افراد به طور سرپایی درمان شدند و مدتی را در روستاهای مجاور شهر سردشت سپری کردند به این امید که آلودگی شهر با گذشت زمان برطرف شود. ۱۵۰۰ نفری که حال وخیمتری داشتند به بیمارستانهای خارج از سردشت اعزام شدند.
جنایات جمهوری اسلامی نیز در این جنگ، کم نبوده و خمینی بنیانگذار جمهوری جها و جنایت و ترور اسلامی و رهبر وقت این حکومت، عامل اصلی طولانیشدن این جنگ خونین تاریخ معاصر بوده است.
رفقای گردان شوان در روز ۲۵ اسفند در اثر بمباران شیمیایی حکومت عراق جان خود را از میدهند. در ۲۶ اسفند ۱۳۶۶، ۱۲ تن از رفقای این گردان به اسارت نیروهای جمهوری جهل و جنایت و ترور اسلامی در میآیند. ۱۱ تن از این رفقا، پس از چند ماه تحمل شکنجههای فراوان و مقاومت در برابر شکنجهگران و دفاع از اهداف کمونیستی خود، سرانجام در جریان کشتار و قتل عام سراسری زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ در زندان سنندج اعدام شدند. ۲ تن از رفقای گردان شوان که جان سالم بدر برده بودند با کمک و یاری مردم منطقه نجات یافتند.
در این واقعه، جمعا ۷۲ نفر از عزیزترین و جسورترین نیروهای کومهله جانباختند. این رفقا از زبیدهترین اعضاء و کادرهای انقلابی کومهله و حزب کمونیست ایران بودند که در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ و حتی سالهای قبل از آن پا به میدان مبارزه نهاده بودند.
رفقایی که جسورترین و رزمندهترین اعضاء و کادرهای انقلابی کومهله و حزب کمونیست ایران بودند که در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ و سالهای قبل و یا بعد از از آن پا به میدان مبارزه نهاده بودند تا در راه آرمان رهایی کارگران و محرومان و ایجاد دنیایی عاری از ستم و استثمار و با شعار «زنده باد سوسیالیزم» به خاک افتادند.
گردان شوان، یکی از گردانهای رزمی کومهله بود که بیشتر فعالیتهایش حول محورهای سقز، سنندج، کامیاران، سنندج کرمانشاه، سنندج قروه، مریوان و دیگر نقاط کردستان بوده است.
این گردان ، به سبب جسارت، دلیری و رزمندگی وصفناپذیرخود و همچنین حضور پیشمرگان جسور و فرماندهان لایق، زبده و با تجربه و کاردان، جایگاه برجستهای در جنبش مسلحانه خلق کُرد در تقابل با جمهوری اسلامی ایفا کرده و در عین حال از محبوبیت خاصی در میان شهروندان برخوردار بود.
گردان شوان بهعنوان گردانی شناخته شده در عرصه نبردهای شهری و غیر شهری با جسارت تمام به جنگ نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران میرفت.
گردان شوان، شامل زنان و مردان رزمنده کمونیست بودند که برخی از آنها، قبل از پیوستن به تشکیلات مسلح و علنی، فعالین و چهرههای محبوب عرصههای مبارزه تودهای و اجتماعی در شوراها و جمعیتها و تشکلهای کارگری و دانشآموزی بودند که سالها و ماهها بعد از پیروزی انقلاب بهمن ۵٧ در شکلگیری جریان آزادیخواه و برابریطلب نقش داشتند و علیه جمهوری اسلامی و گرایشات ناسیونالیستی و بهطور کلی علیه سرمایهداری و علیه ظلم و ستم و نابرابریهای اجتماعی مبارزه کرده بودند. به همین دلیل، جایگاه سیاسی و تعلق این رزمندگان کمونیست، در کردستان ماندگار و عزیز است.
به امید روزی که جنگ و ناامنی، شکنجه و زندان، فقر و نابرابری که نظام سرمایهداری مسبب و عامل بقای آن است جای خود را به صلح و آزادی و رفاه و برابری انسانها، که آرمان رفقای جانباخته گردان شوان بود، بدهد.
در ۳۶مین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه و جانباختن پیشمرگان گردان شوان و هزاران نفر از مردم شهر و منطقه حلبچه به یاد و خاطره آنان را گرامی بداریم.
شنبه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۲-شانزدهم مارس ۲۰۲۴
ضمیمه:
اسامی جان باختگان گردان شوان:
ابراهیم احمدی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: باینچو (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۸
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
ارسلان سعادتمند
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۹
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
اشرف قدرجو
اسم مستعار: جلال رزمنده
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۷
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
امین لطفی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
باقر محمدی
اسم مستعار: دکتر عبدالحسین
محل تولد: هەڵوان (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
بدیع اسماعیلی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: باوریز (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
توفیق فاتحی
اسم مستعار: رضا تسلیحات
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
توفیق قادری
اسم مستعار:مامۆ توفیق
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۱
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
جمال محمد علیزاده
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: مهاباد
تاریخ تولد: ۱۳۴۹
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
حسن باباخانی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۴
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
حسین احمدی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق)ُ درگیری با نیروهای رژیم
حسین نادری کروندان
اسم مستعار: اوسا حسین
محل تولد: کروندان
تاریخ تولد: ۱۳۳۵
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
حیدر گویلی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: کیلانه (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
خالد واحدی
اسم مستعار: لاله خالد
محل تولد: حسین آباد (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۳
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
رحمت تیراندری
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: توریور (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۳۹
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
رحمت کلاه قوچی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۶
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
رضا خالدیان
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
رضوان احمدزاده
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۱
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
زبیر احمدی
اسم مستعار: جمال باینچو
محل تولد: باینچو (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۶
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
زیور رشیدی
اسم مستعار: زیبا
محل تولد: قار (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۶
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
سهراب پزشک همدانی
اسم مستعار: کمال فارس
محل تولد: تهران
تاریخ تولد: ۱۳۳۷
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
سوسن فریقی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: موسكی (مریوان)
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
شاهرخ بنی بشر
اسم مستعار: دبیر
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۳
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
شاپور محمدی
اسم مستعار: شاهو
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
شکرالله خیرآبادی
اسم مستعار: شوکی
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
صابر ملکی
اسم مستعار: صابر کورکوره
محل تولد: کورکوره (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۸
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
صبریه دوستکامی
اسم مستعار: آرزو
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۳
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
صدیق مرادی
اسم مستعار: صدیق گونتو
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
صلاح بشارتی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۵
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
طاهر ذبیحی
اسم مستعار: طاهر بیساران
محل تولد: بیساران
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
طاهر قوامی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۳
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
عبدالله شریفی
اسم مستعار: عبه خرکه
محل تولد: خرکه (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۸
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
عدنان محمود خدامراد
اسم مستعار: عدنان هورامی
محل تولد: گولپا (کوردستانی عراق)
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
عزیزه اعظمی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۹
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
علی حبیبی
اسم مستعار: علی نوره
محل تولد: کرونان
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
علی حسین محمدی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
فاتح گویلی
اسم مستعار: فرهاد کیلانه
محل تولد: کیلانه (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۷
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
فتح الله کرمی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۹
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
فرزاد محمدی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: کرمانشاه
تاریخ تولد: ۱۳۴۹
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
فرهاد مجیدی
اسم مستعار: صباح سور
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۹
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
فرهاد وکیلی
اسم مستعار: فرهاد تیربار
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۶
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
قباد صادقی
اسم مستعار: قباد پاوه
محل تولد: پاوه
تاریخ تولد: ۱۳۴۷
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
لطف الله شریعتی
اسم مستعار: لفتی
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
لطف الله محمدی
اسم مستعار: لطف الله نوره
محل تولد: نوره (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۸
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
ماشاالله مهرپناه
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۳
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
محمد رضایی
اسم مستعار: حهمه چكۆل
محل تولد: باوریز (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۵۱
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
محمد علی وزیری
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۲
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
محمود سجادی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۱۷
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
محمود صمدی
اسم مستعار: محمود افراسیاو
محل تولد: افراسیاب
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
منصور آقایی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
منصور پاکسرشت
اسم مستعار: فواد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۲۶
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
نادر سلیمانی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۴
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
نادر صبا
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۶
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
نامق کریمی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: چتان (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۸
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
همایون ناظری
اسم مستعار: علی
محل تولد: ؟
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
کمال اسماعیلی
اسم مستعار: دکتر رحمت
محل تولد: باوریز (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
کمال قادر کریمی
اسم مستعار: کمال کالی
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: ۲۷-۲۶/۱۲/۱۳۶۶
محل و نحوه جانباختن: کنار دریاچه سیروان (عراق). درگیری با نیروهای رژیم
جبار سید مرادی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۸
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
جمال اسکندریان
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۶
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
جمیل احمدی
اسم مستعار: آرام
محل تولد: باینجو (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۷
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
زمانه قادری
اسم مستعار: ژاله ناسیر
محل تولد: نایسر (سنندج)
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
شهلا کلاه قوچی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان (سنندج). تیرباران
عطیه شریفی
اسم مستعار: عطیه گزان
محل تولد: گزان علیا (سنندج)
تاریخ تولد: ۱۳۴۶
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
علی مرادی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۴۳
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
فرهاد حاجی میرزایی
اسم مستعار: فرهاد باوریز
محل تولد: باوریز (سنندج)
تاریخ تولد: ؟
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
ناصر هادی
اسم مستعار: ندارد
محل تولد: مریوان
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
هوشنگ زندی
اسم مستعار: قادر
محل تولد: سنندج
تاریخ تولد: ۱۳۳۲
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان (سنندج). تیرباران
کمال نظری مقدم
اسم مستعار: ایرج
محل تولد: کامیاران
تاریخ تولد: ۱۳۴۱
تاریخ جانباختن: شهریور ۱۳۶۷
محل و نحوه جانباختن: زندان سنندج ـ تیرباران
بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com