انتخابات در حکومت ِ اسلامی

خدامراد فولادی

یک:- به طور ِ نظری وتاریخی هیچ دینی به انتخاب کردن وانتخاب شدن اعتقاد ندارد، چرا که دین( دین آور) خود و خدای اش را برتر و افضل بر انسان ها می داند و ازاین رو بر این اعتقاد است انسان ها به دلیل ِ کم عقلی یا عقل ِناقص ِشان قادر به تشخیص ِ خوب وبد ِخود نیستند و دین است که قادر است راه و روش ِتشخیص ِخوب وبد را به انسان ها بیاموزد و راه و چاه را به آنها نشان دهد. به عبارتی ، دین تحکم می کند و راه و چاه نشان می دهد، و انسان است که موظف به پذیرفتن و اجرای رهنمودها و تحکم های دین است.

دو:- اسلام یعنی تسلیم شدن ِ محض ِ بشر در برابر ِ فرامین و شرعیاتی که تاریخ ِ مصرف و تاریخ ِ اجرای زمانمند ندارند و همیشه و در هرجا و هر زمانی اعتبار ِ اجرایی و عملی دارند، به طوری که سرپیچی از این فرمان ها و قواعد ِ الهی موجب ِ توبیخ و تنبیه ِ فرد ِ نافرمان و سرکش در دنیا و آخرت می شود.
سه:- آنچه در اسلام ظاهرن به انتخاب و گزینش تعبیر و تفسیر می شود در واقع، نه انتخاب میان ِ دو دین و متعلقات ِ شان ،بلکه ترجیح و برگزیدن ِ بی قید و شرط ِ اسلام به عنوان ِدین ِارجح بر دیگر ادیان و شریعت هاست. چرا که بنا بر همین اعتقاد بعد از نزول ِاسلام،دیگر ادیان از حییز اعتبار ساقط و منسوخ شده وتنها اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین ِ برگزیده ی الله است و دینی جز آن شرک است و پذیرفتنی نیست.
چهار:- اسلام دین ِ شمشیر و جبر و تحمیل است و نه دین ِ دعوت و انتخاب ِ متفکرانه و آگاهانه، آن چنان که در تاریخ های اسلامی از قلم ِ آخوندها و آخوندمسلکان – نظیر ِ علی شریعتی و جلال آل احمد- خوانده و شنیده ایم. اسلام هرکجا که رفت با شمشیر ِ دو دم ِ آخته رفت و ساکنان ِ آنجا را یا از دم ِ تیغ گذراند یا مجبور به پذیرش ِ دو راه نمود: یا جزیه و سربها – یعنی باج- بدهند یا کشته شوند. راه سومی برای «انتخاب» وجود نداشت.( بخوانید: مالیات ِ سرانه و تاثیر ِآن در گرایش به اسلام، دنیل دنت. ترجمه ی محمدعلی موحد، و فارسنامه ی ابن بلخی را که چگونه ایرانی ها بعد از سیصد سال به زور ِ شمشیر مجبور به پذیرفتن ِ اسلام ِ ناب ِ« مجاهدین» شدند!).
پنج:- نظر ِ اسلام در باره ی هر موضوعی « یک کلام» و « همین است که هست و لاغیر» است و انسان ها هیچ حق و اختیاری برای گزینش ِ مثلن بهتر و بدتر ندارند. زیرا تشخیص ِ بهتر و بدتر بر عهده ی« عوام الناس» نیست، بر عهده ی ولی ِ امر ِ مسلمین و یا ولی فقیه است. ولی ِ امر هم یک کلام و متکلم وحده است و حرف روی حرف ِ او آوردن عبور از خط ِ قرمز است و مستوجب ِ تنبیه و مجارات.
شش:- نمونه ی نزدیک و آشنای این جبارییت ِ یک کلام ِ دینی – اسلامی و ولایت ِامری را در آن جمله ی معروف ِ خمینی می بینیم که گفت « جمهوری ِ اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش». این جمله دقیقن بیانگر ِ استبداد ِ رای و نظر ِ اسلام در باره ی حکومت ِ دین سالاران بر « عوام الناس» ِ محتاج ِ ارشاد و هدایت است.
هفت:- سال ِ 1358 ظاهرن یک همه پرسی برای انتخاب ِ نوع ِ حکومت صورت گرفت که نه انتخابات بود و نه رفراندوم بلکه تحمیل ِحکومت ِاسلامی ِ از پیش تعیین شده ی ملاها بود به همان مردمی که از دیدگاه ِ خمینی و دیگرملاها جز مشتی عوام ِ محتاج ِ ارشاد ِ علمای دین نبودند که تکلیف ِ الهی داشتند با« امام خمینی» بیعت کنند.زیرابیعت کردن با حاکم ِ از قبل تعیین شده و خود رهبر خوانده نه انتخاب است و نه رفراندوم. در آن « رفراندوم» خمینی ِ توضیح المسائل نویس با تکیه بر کلی گویی های فاقد ِ اعتبار ِ تاریخی و نیز با اتکا به احساسات ِ تحریک شده ی اکثرییت ِ رای دهنده گان توانست « حکومت ِ اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد ِ » خود را به بیعت کننده گان ِ اغوا شده و در نتیجه به کل ِجامعه تحمیل نماید. آن « رفراندوم » ِچهل و چهارسال ِقبل شده است دستاویزی برای حاکمان که تاجامعه ی بیزارازاستبداد ِحاکم مطالبه ی رفراندوم ِ تغییر ِ رژیم می کند ادعا کنند که ما یکبار رفراندوم کردیم وپیروز شدیم! یعنی همه پرسی شان هم مانند ِ رهبر ِ فعال مایشاء شان مادام عمری است!
هشت:- خمینی بعد از کسب ِ قدرت ِ سیاسی در تمام ِ سخنرانی ها و تصمیم گیری های اش پشیزی برای رای و نظر ِ همان « مردم»ی که با او بیعت کرده بودند ارزش قائل نبود و خود به تنهایی می گفت و فرمان به اجرای آنچه می گفت می داد، و مردم فقط مجریان ِ فرمان ها و یا در واقع فتواهای او بودند.
نه:- حکومت ِ اسلامی در کم تر از یک سال ماهییت ِ واقعی اش را نشان داد. انتخابات های فرمایشی ، چیزی جز بیعت با رهبر ِغیر ِ منتخب ِ مادام عمر ِ« همین است که هست و لاغیر» نبوده و نیست. در تمام ِ به اصطلاح انتخابات ها، رهبر است که افراد را انتخاب می کند و « مردم ِ مسلمان» مکلف اند رای ِ رهبر را با نام ِ خود به صندوق بیاندازند.( در یکی دومورد شهروندان ِ دموکراسی خواه به رژیم پاتک زد و انتخابات ِ حکومتی را به رفراندوم ِ خود تبدیل نمودند که شرح ِ آن در مقاله ی « رفراندوم به سبک ِ ایرانی» به همین قلم آمده است).
ده: – حکومت ِ اسلامی با سوء استفاده از موقعییتی که از سال ِ 1357 به آن دست یافت توانست 45 سال بر این جامعه حکومت کند و ارتجاعی ترین و ضد ِ انسانی ترین قوانین را به جامعه تحمیل نماید.
یازده:- جامعه نیز دست روی دست نگذاشته و ساکت ننشسته است و با شناختی که از اسلام و مجریان ِ قوانین ِ مرتجعانه ی آن پیدا کرده است خود ِ اسلام را به مثابه ِ سرچشمه ی تمام ِ کاستی ها و ناراستی ها و فقر و فلاکت و استبداد ِ کیش ِ فردی هدف ِ چندین خیزش ِتوامان ِ استبداد ستیزانه و اسلام ستیزانه گرفته و به ویژه در دو سال اخیر بر حدت و شدت ِ این ستیزش ِ سرنگون خواهانه افزوده است. پیشگام ِ این مبارزه ی آگاهانه وهدف مندانه، جوانان و نوجوانان و خصوصن دختران و زنانی هستند که انگشت بر نقطه ی ضعف و آسیب پذیر ِاسلام و حکومت ِ اسلامی یعنی حجاب ِ اجباری گذاشته و به چیزی کم تراز سرنگونی ِاستبداد ِ دینی و برقراری ِ تمام ِآزادی های بی قید وشرط ِ فردی و اجتماعی و سیاسی رضایت نمی دهند.
دوازده:- با سرنگونی ِ حکومت ِ اسلامی، جای هزاران جانباخته ی راه ِ آزادی و پیشرفت و تکامل ِ اجتماعی خالی که ببینند یک مانع ِ مهم ِ تاریخی از سر ِ راه ِ این جامعه برداشته شده و جامعه ی رها شده از استبداد ِپدرشاهی با تکیه بر اراده ی جمعی و متفقانه،مصمم و اراده مندانه در قالب ِ یک دولت ِ دموکراتیک ِ برآمده از انتخاب ِ آگاهانه اش برای جبران ِ کاستی ها و ناراستی های به جا مانده از حکومت ِ جهل و جنایت به پیش می رود و راه ِ پیشرفت را درهمه ی عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای خود و نسل های آینده باز می کند.
سیزده:- تحقق ِ این هدف ِ تاریخی مقدم بر هر چیز نیازمند ِ گذار از استبداد ِ تک رهبری- مادام عمری به دموکراسی ِ انتخابی ِ چند گزینه ای با تکیه بر منابع ِ موجود ِ انسانی و تولیدی ِ خود ِ جامعه در وهله ی نخست، و ایجاد ِ رابطه ی بده- بستانی ِ دو سویه همراه با مسئولییت ِمتقابل با جامعه ی جهانی است. رویکرد و عملکردی که چشم انداز ِ آن به طور ِ قطع و یقین گذار به عالی ترین نظام و دوران ِ تاریخی یعنی سوسیالیسم و کمونیسم ِ بدون ِ طبقه و بدون ِ دولت خواهد بود.

پیام بگذارید

رفیق فواد مصطفی سلطانی

اتحاد کارگری